پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در نوامبر ۱۹۱۸ قرارداد متارکه جنگ بین متفقین و آلمان و اندکی بعد متحدانش امضا میشود. متفقینِ پیروزشده، طبعا شرایط خود را به متحدین تحمیل میکردند. کنفرانس ورسای که برای جامعه بینالملل از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، در ژانویه ۱۹۱۹ آغاز میشود و با اینکه قرار نیست دول بیطرف در کنفرانس صلح نقشی داشته باشند. ایران به واسطه خسارات بسیاری که در جنگ دیده خود را با سایر دول بیطرف یکسان نمیپندارد... از همین رو در دسامبر ۱۹۱۸، هنگامی که دومین کابینه وثوقالدوله بر سر کار است، هیاتی به سرپرستی علیقلیخان انصاری (مشاورالممالک)، وزیر خارجه وقت، عازم پاریس میشود تا خواستههای ملی ایرانیان را در جامعه بینالملل مطرح سازد. اعضای دیگر این هیات عبارتاند از: محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) رئیس دیوان عالی تمیز، سید ابوالقاسمخان انتظامالملک (عمید) رئیس کابینه وزارت خارجه، میرزا حسین خان معینالوزرا (علاء) وزیر سابق فواید عامه و تجارت، آدولف پرنی مستشار وزارت عدلیه و عبدالحسین مسعود انصاری پسر مشاورالممالک (به سمت منشی مخصوص هیات.)
آنچه در پی میخوانید خاطرات روزنوشت محمدعلی فروغی، جمعه ۲۸ فروردین ۱۲۹۸ است:
صبح ارفعالدوله اینجا آمد. از اینکه در مصر ماده شورش غلیظ شده اظهار خوشوقتی میکرد. میگفت مسیو پرات گفته است من حاضرم شما را با سفیر انگلیس در اینجا مربوط کرده به مقاصد شما کمک کنم و باید وزیر به او وقت بدهد که در این باب صحبت کنیم. نیز میگفت [با] مادام اوژن سیمن که زن متمول متشخص خوبی است و پسرعمویش رئیس کابینه کلمانسو [نخستوزیر فرانسه] است ملاقات کرده او را با خیالهای خودمان مهربان کردهام. باید برای او کتابچهها را فرستاد که برای ما کار بکند. بیچاره ارفعالدوله به قدر خودش دست و پا میکند. سگش به از صمدخان است.
بعد از ناهار به پذیرایی مادام علیقلیخان رفتیم. زن لانسینگ آنجا بود. خانم اسپانیولی ساززن آوازهخوان هم بود. میخواند و میزد. زن قنسول آمریکا هم بود که فوقالعاده قشنگ و خوب بود. مسیو وواز هم بود. میگفت روزنامه «اروپای جدید» چندان خوشنام نیست و بهتر این است که زیاد با او آمیزش نکنید. در باب مجمع فرانکوپرسان هم از خودخواهی صمدخان [ممتازالسلطنه سفیر ایران در فرانسه] شکایت دارد و ضمنا میگفت پنج هزار فرانکی هم که وعده داده نمیدهد و میگوید به روی خود نیاورید که ندادهام. میخواهد ژرژ رافائل لوی را خزانهدار کند، چون با او حساب دارد و میخواهد تودرتو کنند.
صبح یک نفر از هیات یونانی هم اینجا آمده با هم اینجا آمده با هم صحبت کردیم. از ایرانیها تعریف میکرد و اظهار محبت. نیز یک نفر از آژانس رادیو که نشر اخبار میکند آمده میگفت اگر ماهی هزار فرانک بدهید اخبار رادیو را به شما میدهیم و اخبار شما را هم به روزنامه میدهیم.
باری از منزل علیقلیخان برای دیدن کاشن به اداره هومانیته رفتیم؛ نبود. بعد منزل دکتر کمبو رفته خودش و زنش را دیدن کردیم و آمدیم منزل. بعد از شام با میرزا حسینخان و انتظامالملک قدری شعر خواندیم. یک نفر انگلیسی که در طهران با میرزا حسینخان آشنا بود برای او کاغذ نوشته از فتح انگلیس اظهار شادی کرده این شعر را نوشته بود: «ساقی به نور باده...» از من شعری در جواب خواست. گفتم: «ای آنکه ره به مشرب مقصود بردهای...» انتظامالملک خیلی خوشش آمد. گفتند به مناسبت اینکه این شخص در پرواز ایرپلان کار میکند شعری بگو. گفتم اگر برای طعن باشد: «در هوا چند معلق زنی...» برای حکمت بافتن اگر بخواهید، بگویید: «طیران مرغ دیدی...».
خانمی فرانسوی که در مسائل صنعتی دخالت دارد آمده صحبت از سینماتوگراف ایرانی میکرد و بنا شد در این باب فکری بکنیم. اسم او مادموازل کلر ژرار است.