پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز با آنکه تعطیل عمومی به علت وفات حضرت مجتبی میباشد، باز هم شاهنشاه کار کردند. بالنتیجه ما هم کار کردیم. صبح شرفیاب شدم... موضوع قابل توجه، نطق گرومیکو در خصوص سیاست آلمان غربی بود که صحبت شد. چون براندت، صدراعظم آلمان، فقط یک رای اکثریت دارد، شورویها دست به تهدید زدهاند که اگر قراردادهای بین آلمان غربی و شوروی و آلمان و لهستان – که در آن مرز لهستان و آلمان شرقی روی رودخانه مرزی ادر–نایسه تعیین میشود – از تصویب نگذرد، هرگز عوالم دوستی بین شوروی و المان غربی برقرار نخواهد شد. یکی دیگر هم از مواد قرارداد تقریبا به رسمیت شناختن آلمان شرقی است. شاهنشاه فرمودند: «من براندت را یک [کیسلینگ] Quisling دیگر میشناسم.» کیسلینگ یک خائن نروژی بود که در زمان جنگ دوم جهانی نروژ را برای هیتلر اداره میکرد. با حس وطنپرستی شدیدی که شاه دارد، اصولا تعقیب چنین سیاستی قابل فهم نیست. در عوض آقای براندت برای این سیاست جایزه نوبل گرفته است. اتفاقا زن براندت، نروژی [و] خیلی هم بدترکیب است! پیش از عید نوروز اینجا مهمان ما بودند.
سفیر پاکستان یازده هزار تفنگ و دو هزار مسلسل میخواهد. عرض کردم. فرمودند: «اولا برای چه؟ ثانیا نداریم که بدهیم. سفیر یمن کمک میخواهد. پول، اسلحه، وسایل بهداشتی، تاسیس بیمارستان از طرف ما و غیره و غیره. در عوض قول میدهد سیاست طرفداری ایران را در پیش گیرد و عوامل عراقی را اخراج کند.» به عرض رساندم. فرمودند: «باید در این قسمت با عربستان سعودی همکاری کنیم.» خود سفیر عربستان سعودی هم وسایل یدکی هواپیما میخواهد، آن را هم عرض کردم.
بعد از شرفیابی کمیسیونی تشکیل دادم که ترتیب پذیرایی نیکسون را بدهم. مسئولین هر قسمت را تعیین کردم. چهارصد نفر همراه دارد!
... سر شام در کاخ والاحضرت شاهدخت اشرف رفتم. ایشان میخواهند روزنامه لوموند فرانسه را تعقیب کنند که به ایشان نسبت قاچاقچیگری داده است. من ترتیبی دادهام که لوموند این ادعای خود را تکذیب کند و معذرت بخواهد. والاحضرت سرسختی به خرج میدهند که باید قطعا تعقیب قانونی بشود. مدتی در این زمینه در پیشگاه شاهنشاه بحث شد. گفتم: «معلوم نیست به نتیجه برسیم.» شاهنشاه تصمیمی اتخاذ نفرمودند.
امروز صبح جزو کارهای عقبافتاده نامه کلنل علینقی وزیری، پدر موسیقی جدید ایران، را که حالا نود سال دارد و با پدرم خیلی دوست بود به طوری که او را عمو جان خطاب میکنم، به شاهنشاه ارائه دادم و عرض کردم: «ملاحظه فرمایید مردمان وطنپرست که دیگر در این سنین عمر هیچ غرضی نمیتوانند داشته باشند، نسبت به اعلیحضرت چه قضاوت میکنند.» شاهنشاه خواندند، باعث خوشوقتی خاطر شاهنشاه شد.