پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۱ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:
سال ۱۳۷۱
ديشب آخر وقت از مجمع روحانيون مبارز، تلفنى خواستند كه آقايان [مهدي]كروبى و [سيد محمد]خاتمى، براى مذاكره دربارة انتخابات بيايند؛ گفتم فردا بيايند. سحر كه بيدار شدم، ديدم نامهاى از آنها رسيده است؛ خواسته بودند دخالت كنم و نگذارم كه افراد آنها توسط شوراى نگهبان حذف شوند.
ساعت هشت و نيم صبح، دكتر [رضا] ملكزاده براى عيادت عفت آمد. ساعت نُه و نيم به دفترم رسيدم. از شوراى نگهبان، نتيجه جلسه ديشبشان را تلفنى گرفتم. [آقاي محمدصديقخان كانجو]، وزير امور خارجه پاكستان آمد؛ راجع به مسايل پاكستان، افغانستان و كشمير گفت و خواست كه حمايت از مردم كشمير را ادامه دهيم. دعوت كتبى آقاي غلاماسحاقخان [رييسجمهور پاكستان] را آورد؛ پذيرفتم و گفتم وقت آن مشخص شود.
آقاى [علي] يونسى از ستاد مركزى نظارت شوراى نگهبان آمد. پروندة آقاى [علي]عبدالعلىزاده، [نماينده اروميه] را آورد و دربارة مردودىها و نحوة رسيدگى به شكايات توضيح داد. گفتم بههرحال مواظب بذر اختلاف در جامعه، انقلاب و تاريخ باشند.كاركنان روزنامه جمهوري اسلامي به ملاقات آمدند. برايشان صحبت كردم.
آقاى [عبدالله] نورى، وزير كشور آمد و از روند حذف نيروهاى راديكال توسط شوراى نگهبان اظهار نگرانى كرد؛ گفتم با سران مجمع روحانيون مبارز صحبت كنند و تعدادى از افراد معتدلتر را پيشنهاد كنند كه از رهبرى بخواهيم تا آنها را ابقا نمايند. بعد از ظهر ليست 29 نفرهاى فرستاد و من تلفنى براى رهبرى خواندم.
آقايان [اسدالله] بيات، [سيدحسين] موسوى تبريزى، [محمدرضا] بهزاديان، [نماينده قائنات]، [احمد] كبيرى، [نماينده مرودشت] و هادى غفارى، تلفنى از من خواستند كه مانع حذفشان شوم. دكتر [رضا] ملكزاده، [وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي] آمد. براى تقويت بيمه همگانىِ درمانى استمداد كرد و از بهبود وضع بيمارستانها و اورژانسها گفت. [شوراي مركزي] جامعه روحانيت مبارز جلسه داشت. گزارش تبليغات انتخابات را دادند و از روند حذف رقباى خود اظهار رضايت نمودند. افطار ماندند.
شب به خانه آمدم. عفت به گنبد[كاووس] رفته است. آقايان [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [غلامرضا]آقازاده، [وزير نفت] آمدند و درخواست اقدام جدىتر براى جلوگيرى از حذف وسيع تندروها داشتند. تلاشهايم را توضيح دادم؛ راضي شدند.
سال ۱۳۷۲
پيش از ظهر چند ملاقات داشتم. عقد ازدواج يكى از كاركنان را بستم و هديهاى دادم. آقاى [سيد هادي] طباطبايى، مسئول طرح نيشكر اهواز آمد؛ براى گرفتن اعتبار بيشتر اصرار داشت. به خاطر محدوديت اعتبار، گفتهايم طرح را كوچكتر كند. اصرار دارد كه كل طرح يكپارچه اجرا شود.
آقاى [حسين] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات و رییس کمیته ملی المپیک] آمد. راجع به كميته المپيك و نيازهايش و كمى بودجهاش گفت. گفتم چرا به سازمان تربيت بدنى واگذار نمىشود. راجع به شركتهاي مس سرچشمه، آلومينيوم بندرعباس و جزيره قشم، سنگ آبى گلكهر و فولاد مباركه هم بحث شد.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. بحث ضرورت داشتن نمايندگى در ايران در مورد كالاهاى خارجى مورد مذاكره بود كه ناتمام ماند.
سال ۱۳۷۳
امروز در خانه بودم. تا ظهر در زیرزمین، قفسههای کتابخانه را تنظیم میکردم. کتابهایی که از مدتها پیش در کارتنها بود، به قفسهها منتقل کردم. عصر به استراحت و مطالعه گذشت.
شب فائزه و بچههای مرحوم [حاج قاسم] اخوی آمدند. متأسفانه باز هم در فیروزآباد فارس زلزله داشتیم. آقای [علی] لاریجانی، تلفنی در مورد کیفیت برخورد با مسائل اوپک و حج و عربستان سعودی پرسید.
سال ۱۳۷۵
به دفترم رفتم. به خاطر راکد بودن وضع ادارات در میان تعطیلات گذشته و آینده، خلوت است. گزارشها را خواندم. نگرانی از خطی عمل کردن شورای نگهبان در مورد انتخابات، بعد از ابطال انتخابات اصفهان و ملایر، زیاد شده و آقای حبیبی، [معاون اول رئیسجمهور و عضو شورای نگهبان] هم برخلاف روز گذشته، اظهار نگرانی میکرد. خواستم با علمای شورا صحبت کنم؛ همه آنها در تهران نبودند.
پیش از ظهر، فیلم «دیدار» را آوردند، تماشا کردم. از محصولات کار حوزه هنری است. فیلم خوبی است. دختری از خانواده مسیحی با پسری مسلمان مرتبط و سپس به ازدواج میرسند. با اسلام آوردن دختر، آزادمنشی و منطقیبودن هر دو جالب است. سرانجام شوهر با تشویق همسر به جنگ میرود و اسیر میشود و زنش به خوبی از عهده اداره تشکیلات تولید گل شوهرش برمیآید و شوهر هم بعداً آزاد میشود. وزارت ارشاد با تنگ نظری فیلم را ممنوعالاکران کرده؛ نظرم این است که باید آزاد شود. یک سکه هم به [آقای محمدرضا هنرمند]، کارگردان دادم.
عصر به خانه رفتم و تا آخر شب، کتاب داستان تمدن - خلاصه تاریخ ویل دورانت- را خواندم. مهدی و فرشته، شب آمدند و برای شام ساندویچ آوردند. تلفنی با عفت صحبت کردیم. به دکترها مراجعه کرده و داروی آزمایشی برای یک ماه دادهاند. قرار شد به تهران مراجعت کنند.
سال ۱۳۷۶
آقاى [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] آمد. گزارش پيشرفت كار سدها و نيروگاهها و نحوه تأمين كمبود آب تهران در تابستان در صورت ادامه خشكسالى را داد و براى تأمين ارز طرحها در سال جارى استمداد كرد و از من براى كمك در مورد حضورش در مجمع تشخيص مصلحت نظام اظهار تشكر كرد و از رفع خطر سيل در خوزستان گفت.
آقاى [علیرضا] افقهی ، نماينده سبزوار آمد. مقدار زيادى از ارادتش به من از گذشته و تمجيد از فائزه گفت و براى نامزدى انتخابات رياست جمهورى اظهارآمادگى كرد. خيال مىكند، مقبوليت زيادى خواهد داشت.
دكتر [موسی] زرگر آمد و براى تكميل طرح اصلاح بيمارستان سينا استمدادكرد. آقايان [محمدعلی] تسخيرى و [ابوالحسن] نواب آمدند. گزارش اقدامات توسعه برنامههاى فرهنگى در جهان را دادند و از حضور در يونسكو به كمك فاطى اظهار خوشحالى كردند و گفتند، فائزه اگر در امور فرهنگى فعاليت كند، از ورزش آثار بيشترى دارد.
آقاى [علی] فلاحيان، [وزیر اطلاعات] آمد. گزارش وضع دو نفر از اتباع عربستان سعودی را داد كه در ايران هستند و گفت، اينها ارتباطى با انفجارات عربستان ندارد؛ گرچه عربستان مىخواهد آنها را بگيرد.
عصر آقايان [محسن] نوربخش، [رییسکل بانک مرکزی] و [احمد] عزيزى، [معاون ارزی بانک مرکزی] آمدند و برنامه سهام ارزى سال 1376 را دادند. در گزارشها، تصويب اجلاس وزراى امورخارجه اتحاديه عرب در قاهره، در خصوص راكدكردن روابط اعراب با اسرایيل به خاطر ادامه خانهسازى در بيتالمقدس شرقى، مهم است. فاطى خبر داد كه مريم، همسر ياسر، وضع حمل كرده و دخترى آورده است؛ خوشحال شديم.