یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۴۷: شاه: آخر مملکت تا کی می‌تواند دائما سرویس مفت و مجانی به مردم دهد؟

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه درباره شهناز، دخترشان، اظهار نگرانی می‌فرمودند که «نامزد خودش (محمود زنگنه) را رها کرد.» فرمودند: «این دختر دارد دیوانه می‌شود و دیوانه است. به افکار مالیخولیایی دچار شده.» عرض کردم: «زیاد باهوش است.» فرمودند: «اگر چیزی که تو می‌گویی هوش است، عین دیوانگی است.» بسیار ناراحت شدم.

[موضوع] گران شدن قیمت آب را عرض کردم. فرمودند: «آخر مملکت تا کی می‌تواند دائما سرویس مفت و مجانی به مردم دهد؟ آخر باید کار بکنیم [تا کشور] توسعه پیدا کند [و برای توسعه] پول لازم است.» عرض کردم: «به هر حال ۷۰ درصد قیمت آب را بالا بردن صحیح نیست، مثل بالا بردن قیمت نفت در زمان مرحوم، یا غیرمرحوم منصور، می‌شود که بالاخره به قیمت جان او تمام شد.» شاهنشاه به عرایض من توجه نفرمودند و من ناراحت شدم. مجددا فردا این مطلب را عنوان خواهم کرد. تا کی می‌شود به مردم بی‌اعتنا بود؟ این دولت احمق نمی‌داند چه می‌کند. خدا رحم کرده که یک نفر تلفات داد و مردم حسنعلی منصور را چهار سال پیش کشتند. باز هم درس نمی‌گیرند. خودشان به جهنم، به ارباب محبوب عزیز من به طور نهایی صدمه وارد می‌شود.

فرمودند: «امسال شمال نمی‌روم، چون همه‌ساله ناخوش می‌شوم.» سوال فرمودند: «کی جزیره کیش حاضر می‌شود؟» عرض کردم: «ان‌شاءالله نوروز سال آینده.»...

شام منزل ماندم [زیرا کار داشتم]. بچه‌ها سر شام شاهنشاه رفتند.

سر شب وزیر اقتصاد، دوست من عالیخانی، دیدنم آمد. خیلی از وضع مالی و اقتصادی نگرانی دارد. می‌خواهد استعفا کند...