صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۳۶۴۳۴
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۲۳ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۸
به انگلیس‌ها هم بگو که تانک‌های چیفتن شما معیوب هستند. این سفارش عمده‌ای که می‌خواهیم بعد از این به شما بدهیم، اگر به همین بدی باشد که اصولا خطرناک است. توپ‌های این تانک مهمات کم دارد، چرا مهمات به ما نمی‌دهید؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. مقداری کارهای جاری را عرض کردم، من‌جمله جواب شاهنشاه به پیام‌های تبریک سادات رئیس‌جمهور مصر و ملک‌حسن، پادشاه مغرب، در مورد توافق با عراق که توشیح فرمودند.

پیامی از کیسینجر رسیده بود. فرمودند: «جواب بدهید و بگویید امیدوارم موفق باشید، چون توفیق شما به صلح و ثبات این منطقه از دنیا بسیار کمک خواهد کرد.» فرمودند: «ضمنا به سفیر آمریکا بگو که چرا این‌قدر ساده هستید؟ شنیده‌ام بر و بچه‌های سفارت شما همه جا می‌گویند در ایران دموکراسی مرد. چه طور تا حالا که همین بچه‌ها و روزنامه‌های شما می‌گفتند دو حزبِ موجود یکی حزب بله بله قربان و دیگری حزب البته قربان است، دموکراسی زنده بود و حالا دموکراسی مرد؟ بعد هم شنیده‌ام بعضی بر و بچه‌های شما می‌گویند که چون هویدا خیلی وجیه‌المله شده بود، ما حزب جدید را پیشنهاد کردیم. این چه مزخرفاتی است؟ مگر در کار مملکت‌داری این حرف‌های خصوصی و شخصی ممکن است ارزش داشته باشد؟» عرض کردم: «اطاعت می‌کنم، ولی عیب سفارت آمریکا در این است که انسان هیچ وقت نمی‌داند رئیس کیست. یک جنگل مولایی است که هر چرخش به یک طرف می‌چرخد.» خندیدند، فرمودند: «متاسفانه همین‌طور است.» فرمودند: «به انگلیس‌ها هم بگو که تانک‌های چیفتن شما معیوب هستند. این سفارش عمده‌ای که می‌خواهیم بعد از این به شما بدهیم، اگر به همین بدی باشد که اصولا خطرناک است. توپ‌های این تانک مهمات کم دارد، چرا مهمات به ما نمی‌دهید؟ ما که پولش را نقد می‌دهیم. به علاوه قیمت تمام اسلحه‌ای که به ما پیشنهاد کرده‌اید از سال گذشته ۲۰۰ درصد اضافه شده است.»

بعد من عرض کردم: «سفیر شوروی هم استدعا دارد در ایام عید در کیش شرفیاب شود، زنش را هم بیاورد که به قول خودش این بهشت ایران را ببیند و کسب اجازه می‌کند که دو شب مهمان غلام در آن‌جا باشد.» فرمودند: «اگر حوصله پذیرایی از او داری، بگو بیاید.» عرض کردم: «می‌خواهد زن دوم خود را هم بیاورد.» فرمودند: «دیگر زن دوم او کیست؟» عرض کردم: «مترجمش»! فرمودند: «یعنی بپای خودش را.» عرض کردم: «البته.» فرمودند: «مانع ندارد.»

بعضی کارهای خانوادگی بود عرض کردم.

...

من بعدازظهر در جلسه [هیات‌امنای] بنیاد [فرهنگ] ایران، حضور علیاحضرت شهبانو بودم. دکتر [پرویز] خانلری، دوست عزیزم، کارهای مهمی در ترجمه و تالیف و تدوین کتب مختلفه کرده است و در این ده سالی که این بنیاد به وجود آمده،‌ موفقیت‌های بزرگ داشته است.

...