صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۳۵۵۱۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۲۳ - ۲۱ اسفند ۱۳۹۸
باز هم صحبت حزب [رستاخیز] شد. عرض کردم: «استقبال مردم عجیب است و نخست‌وزیر هم خیلی پکر است.» فرمودند: «چرا؟» عرض کردم: «آخری ایران نوین (حزب اکثریت) ادعای اکثریت قاطع بین مردم ایران داشت و شاید هم حساب‌های دیگر، کسی چه می‌داند.» فرمودند: «البته آدم باهوشی است و مطمئن هستم که می‌داند هیچ گهی نمی‌تواند بشود، ولی یک‌هزارم هم ممکن بود برای خودش خیال‌هایی بپروراند.» این اولین دفعه است که این فرمایش را از شاهنشاه می‌شنوم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. امروز خوشبختانه شاهنشاه سر حال بودند. دیروز هم صبح و هم بعدازظهر در مجلس جشن جاوید ناراحت بودند. امروز دستگیرم شد چرا. دیروز بعدازظهر ملا مصطفی بارزانی کُرد قرار بود شرفیاب شود. چون شاهنشاه فوق‌العاده آقا و بزرگوار است از رو در رو شدن با بارزانی ناراحت بود، در صورتی که این‌ها شکست می‌خوردند. در حقیقت ارتش ما آن‌جا می‌جنگید. یک صد عدد توپ دورزن (۳۷ کیلومتر برد) و موشک ضدتانک و موشک ضدهواپیما را تمام افراد و افسران ما در آن‌جا اداره می‌کردند و حالا باید این مهمات را در آن‌جا آتش بزنیم، چون فرصت برگرداندن آن نیست. به علاوه کرد‌ها مکرر نوشته و تقاضای کمک کرده‌اند که داریم از بین می‌رویم. چطور ممکن بود چنین جایی را نگاه داشت؟ البته دنیا از این ماجرا خبر ندارد و به این جهت به ما اتهام بی‌وفایی می‌زنند، به علاوه بر فرض کردستان مستقل می‌شد، چه نفعی برای ما داشت؟ اگر ضرر قطعی نمی‌داشت!
باری تلگراف زیادی بود که باید شاهنشاه توشیح فرمایند. من‌جمله سه تلگراف به رئیس‌جمهور ترکیه و افغانستان و نخست‌وزیر پاکستان که حل قضیه عراق را خیلی عمیقا تبریک داده بودند.
باز هم صحبت حزب [رستاخیز]شد. عرض کردم: «استقبال مردم عجیب است و نخست‌وزیر هم خیلی پکر است.» فرمودند: «چرا؟» عرض کردم: «آخری ایران نوین (حزب اکثریت) ادعای اکثریت قاطع بین مردم ایران داشت و شاید هم حساب‌های دیگر، کسی چه می‌داند.» فرمودند: «البته آدم باهوشی است و مطمئن هستم که می‌داند هیچ گهی نمی‌تواند بشود، ولی یک‌هزارم هم ممکن بود برای خودش خیال‌هایی بپروراند.» این اولین دفعه است که این فرمایش را از شاهنشاه می‌شنوم. حتی فرمودند: «در داخل این تشکیلات وسیع وقتی فراکسیون‌های قوی بودند، البته می‌توانند با هم ائتلاف کرده دولت با اکثریتی درست کنند.» ماشاءالله به تدبیر شاهنشاه.
قدری راجع به جشن‌های پنجاه ساله صبحت کردم و نظرات شاهنشاه را درباره تاریخ آن جویا شدم (یک سال تمام باید جشن برقرار باشد، چون برنامه‌های تبلیغاتی وسیعی داریم) که آیا از نوروز ۵۴ تا نوروز ۵۵ و یا از اول نوروز ۵۵ تا نوروز ۵۶، و بالاخره دومی را با دلایل من قبول فرمودند....
ناهار معاون رئیس‌جمهور کره شمالی مهمان شاهنشاه بود. من در مذاکرات پیش از ناهار نبودم، ولی سر ناهار بودم. صحبت از معادن زیادی که دارند می‌کرد. شاهنشاه هم از نقشه‌های عظیم آبادانی مملکت صحبت می‌فرمودند، من‌جمله این‌که با رآکتور‌های اتمی که می‌خریم، بعد از هشت سال ۱۲۵ میلیارد کیلووات ساعت برق خواهیم داشت. خیلی باعث تعجب او شده بود. بعد هم استدعای فقط هزار میلیون دلار وام داشت، آن هم خیلی فوری، که وضع بازپرداخت آن بعدا تعیین شود. شاهنشاه زیر چشم به من نگاه کردند و خندیدند.
بعدازظهر من تمام کار کردم، من‌جمله سفیر فرانسه را پذیرفتم که از والاحضرت همایونی در تابستان امسال برای مسافرت به فرانسه دعوت می‌کرد. از سیاست شاهنشاه در عراق خیلی تعریف می‌کرد. کار‌های تجارتی هم داشت، من‌جمله شرکت فرانسه برای برقی ساختن راه‌آهن ایران.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۲
عالییییی....