پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
صبح شرفیاب شدم، شاهنشاه با آنکه به صورت ظاهر آسودهخاطر بودند و پاهای مبارک را روی میز گذاشته بودند، ولی با انگشتشان روی میز میکوبیدند و تا مدتی متوجه من نشدند. این علامت درگیری فکری شدیدی است که من گاهی در شاهنشاه دیدهام. سابقا با موهای سر خودشان بازی میفرمودند، ولی حالا که به حمدالله قدرت از هر حیث تمام در دست شاهنشاه است نوع فکر کردنشان اینطور است.
باری دوباره کارهای فوری را به عرض رساندم: ترتیب سفر پاکستان و الجزایر و ملتزمین رکاب. عرض کردم: «باید در الجزیره هیات مطلعی مرکب از وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، دکتر فلاح، وزیر کشور (مسئول اوپک) و یک عده کارشناس همراه باشند.» فرمودند: «این خرها چه فایده دارند؟» عرض کردم: «خر و هرچه باشند لازم است باشند.» فرمودند: «بسیار خوب بگو باشند.» گزارشات دانشگاهها را عرض کردم. نمیخواستند بخوانند. عرض کردم: «گزارش رئیس دانشگاه تهران را ملاحظه بفرمایید» ملاحظه فرمودند. فرمودند: «به آنها بگو به هر حال باید شدت عمل به خرج بدهند.»
سودان استدعای کمک کرده بود، خیلی استقبال نفرمودند. عرض کردم: «به زئیر کمک فرمودید، اینها هم میخواهند.» فرمودند: «آخر اورانیوم دارد، اینها چیزی ندارند.» عرض کردم: «از لحاظ کشاورزی که بد نیست.»
برای والاحضرت اشرف وقت خواستم، مرحمت نفرمودند. فکر کردم نسبت به ایشان عصبانی هستند.
رئیس تشریفات عرض کرده بود: «والاحضرت همایونی برای آمدن ولیعهد انگلیس به فرودگاه تشریف ببرند.» خیلی برآشفته بودند که «وقتی ولیعهد غیررسمی به انگلستان رفت، مگر ولیعهد آنها به فرودگاه آمد؟!» حق هم البته با شاهنشاه است. خدا عمرش بدهد که این همه در فکر آبروی ایران است.
در آخر وهله شرفیابی به عرض مبارک رساندم: «نماینده شرکت کنتینانتال که در خلیجفارس مشغول جستجوی گاز است اولا منابع گاز عجیبی پیدا کرده و بعد هم به طور محرمانه به غلام گفت: در این گاز ماده محترقه عجیب تازهای پیدا کرده که میتواند منبع انرژی بسیار مهمی باشد و شگفتی بزرگی در دنیا به وجود خواهد آورد.» فرمودند: «فوری به او وقت بده بیاید مرا ببیند» و خوشحال شدند....
بعدازظهر تمام کار کردم، منجمله جلسه هیات امنای انجمن فرهنگی رضا پهلوی را داشتم. چیز عجیبی است که سرعت پیشرفتهای ایران چه اندازه است، از اینجا معلوم میشود که ما این کانون را به عنوان کانون خیر به نفع والاحضرت همایونی و به نام ایشان به وجود آورده بودیم که اولا به خارج بورسیه بفرستیم، ثانیا در ایران به محصلین خوب بیبضاعت کمکخرج شخصی بدهیم و حالا به حمدالله دولت به همه دانشجویان برابر پولی که ما فقط به یک عده محتاج میدادیم به طور عموم پول میدهد به طوری که امروز تصمیم گرفتیم دیگر این نوع کمک را قطع کنیم، چون صورت مسخره پیدا میکند. شکر خدا را.