صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۳۱۱۳۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۰۰ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۸
بعد از شورا با [امیرعباس هویدا] نخست‌وزیر صحبت کردم که «این فِس‌فِس کردن شما کارها را مشکل می‌کند. [علی] امینی خائن که یک دفعه به زور [جان] کندی، رئیس‌جمهور فقید آمریکا، بر سر کار آمد، باز هم در خانه‌اش مهاجر و انصار را می‌پذیرد و جبهه ملی در مرگ [غلامرضا] تختی، قهرمان کشتی، که به آن‌ها منسوب بود، بهره‌برداری می‌کنند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح به کارهای جاری رسیدم. بعد به فرودگاه رفتم که والاحضرت علیرضا فرزند چهارم شاهنشاه را به سوئیس بفرستم. از آن‌جا با شیراز صحبت کردم، معلوم شد کار دانشگاه بالا گرفته است. به این جهت دستور سختی دادم که محرکین دستگیر و کار در نطفه خفه بشود و دانشگاه را فعلا تعطیل نمایند. چون نمایندگان من از دستور وحشت کردند، مراتب را تلگراف کردم که رفع مسئولیت از آن‌ها شده باشد.

عصر شورای سلطنت بود. بعد از شورا با [امیرعباس هویدا] نخست‌وزیر صحبت کردم که «این فِس‌فِس کردن شما کارها را مشکل می‌کند. [علی] امینی خائن که یک دفعه به زور [جان] کندی، رئیس‌جمهور فقید آمریکا، بر سر کار آمد، باز هم در خانه‌اش مهاجر و انصار را می‌پذیرد و جبهه ملی در مرگ [غلامرضا] تختی، قهرمان کشتی، که به آن‌ها منسوب بود، بهره‌برداری می‌کنند. شما هم تماشا می‌کنید. این صحیح نیست. دانشگاه‌ها هم به این روز می‌افتند پس‌فردا خدای ناکرده نتایج نامطلوب دیگری حاصل می‌شود.» تصدیق کرد، ولی در عین حال از دستورات شدید من ترسیده بود. گفتم: «مسئولیت با من. یک غائله مملکتی را در پانزدهم خرداد دفع کردم، یک دانشگاه را می‌توانم به آسانی آرام کنم. عادت به کار کردن باری به هر جهت ندارم، باید قاطع عمل کرد. به هر کجا بخواهد برسد، برسد.»

جریان با به شاهنشاه گزارش کردم. اکنون دو صبح است، با نهایت خستگی می‌خوابم.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
معلوم شد کار دانشگاه بالا گرفته است. به این جهت دستور سختی دادم که محرکین دستگیر و کار در نطفه خفه بشود و دانشگاه را فعلا تعطیل نمایند.