صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۲۴۵۳۵
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۲۳ - ۲۸ دی ۱۳۹۸
فرمودند: «.. ما یک سیستم مخصوص به خود داریم، به ایسم‌ها هم معتقد نیستیم.» عرض کردم: «چرا سیستم‌های غربی را تخطئه بکنیم؟ اگر اجازه فرمایید، بگوییم ما فکر می‌کنیم رسیدن به دموکراسی حقیقی از راه مشارکت حقیقی افراد در زندگی روزمره و اقتصادی آن‌ها بهتر تامین می‌شود، تا این‌که یک اقلیتی به عنوان سندیکا، به نام دموکراسی، نظرات خود را بر جامعه و به اکثریت تحمیل کند.» فرمودند: «بسیار خوب، همین خوب است. همین‌طور جواب بده.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش «انتخاب»، در خاطرات امیر اسدالله علم در روز یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۵۴ آمده است:

صبح شرفیاب شدم. کار زیادی نبود، چون تقریبا کار‌ها را پریشب در کرمان عرض کرده بودم. قبولی ژیسکار دستن، رئیس‌جمهور فرانسه، را در قبال دعوت شاهنشاه برای مسافرت در ماه اکتبر به ایران به عرض رساندم.
قدری از سرمایی که دیروز روی تپه‌های مانور در وسط صحرای بین اصفهان و آباده خورده بودم، عرض کردم. شاهنشاه خیلی خندیدند، چون تقریبا در آن سرما سه ساعت سر پا ایستاده بودیم و چادر و چیزی هم نبود. باد سرد غریبی می‌وزید. ما هم مثل نظامی‌ها مجهز نبودیم. خیلی عجیب بود. آن‌جا یواشکی در گوش شاهنشاه عرض کردم: «چای برای اعلیحضرت داریم، میل می‌فرمایید؟» شاهنشاه به قدری بزرگوار است که به من فرمودند: «جلوی افسران مصری چطور چای بخورم، به‌خصوص که شما‌ها هیچ ندارید.» عرض کردم: «شاهنشاه تشریف آورده‌اید مانور ببینید، تشریف نیاورده‌اید که این‌جا روزه بگیرید.» خندیدند. فرمودند: «پس بده، خیلی لازم است و در این سرما می‌چسبد.» خوشبختانه چای داغ بسیار عالی حضورشان تقدیم شد که بعد از ساعتی فرمودند: «اگر چای به همان داغی اولی باشد، کمی دیگر هم می‌خورم» و باز خوشبختانه توانستیم چای دیگری تقدیم کنیم که آن هم خوب بود.
امروز باران می‌بارد و شاهنشاه خوشحال هستند. ولی دو نگرانی دارند: یکی این‌که چرا برف نمی‌بارد، دیگر این‌که آذربایجان آفتاب شده، پس باران دنباله نخواهد داشت. عرض کردم: «به هر حال از دیشب، سر شب، ده پانزده ساعت باران باریده است.» فرمودند: «بد نیست، ولی کار شیراز خراب است.» عرض کردم: «ان‌شاءالله آن‌جا هم خواهد آمد.» فرمودند: «خدا کند.» راجع به نفت، مختصری نظرات دکتر فلاح را عرض کردم که یادداشت کرده بود. در کرمان هم ملاحظه فرمودند. فرمودند: «صبح یکشنبه در تهران بده مجددا نگاه کنم.» گرفتند، روی میز گذاشتند. فرمودند: «چیز غریبی است، دکتر اقبال برای مذاکرات امروز فلاح را خبر نکرده بود، من گفتم بیاید.» بعد فرمودند: «واقعا نظرات خصوصی چقدر در کار‌های کشوری دخالت می‌کند که انسان دیوانه می‌شود.» عرض کردم: «در همه دنیا همین‌طور است، در ایران قدری شدیدتر است.» باز قدری در مورد سوءاستفاده‌هایی که در دستگاه‌های نیروی دریایی و هوایی شده، مذاکره فرمودند. فرمودند: «تعجب می‌کنم با این‌که این‌ها همه چیز دارند، چرا باز هم دنبال کثافت‌کاری‌ها می‌روند؟» فرمودند: «اصولا پول که از یک مقدار معینی گذشت، جز درد سر چه فایده دارد؟» واقعا هم شاه برای دیگران این‌طور فکر می‌فرمایند. اما برای خودش که واقعا پول چه کم، چه زیاد، در حکم ریگ بیابان است و ابدا ارزش ندارد. واقعا مرد فوق‌العاده‌ایست.
بعد عرض کردم: «اسرائیلی‌ها ۱ می‌آیند که مذاکرات تبلیغاتی را با ما شروع کنند. سوالات کلی، ولی اساسی، از ما کرده‌اند که ما می‌خواهیم چه نوع تصویری از خود در دنیا بگذاریم و از چه طرقی، کتاب، جراید، تلویزیون، دانشگاه‌ها و ... و غیره؟ و این می‌رساند که کار آن‌ها تا چه اندازه اساسی است و ما به کلی فارغ از این عوالم بوده‌ایم.» فرمودند: «من که سال‌هاست می‌گویم تبلیغات نداریم، ولی به هر حال آن‌چه ما هستیم، از خلال هفده ماده انقلاب ما روشن است. آن‌ها باید توصیف آن را تعیین کنند. و، اما این‌که از چه طرقی تا حالا کار کرده‌ایم، از وزارت اطلاعات بپرس.» بعد خنده پرمعنایی فرمودند. عرض کردم: «باز هم می‌پرسند شما می‌خواهید خود را دموکراتیک معرفی کنید یا طریق دیگر؟» فرمودند: «در سوال و جواب اول نهفته است که ما یک سیستم مخصوص به خود داریم، به ایسم‌ها هم معتقد نیستیم.» عرض کردم: «چرا سیستم‌های غربی را تخطئه بکنیم؟ اگر اجازه فرمایید، بگوییم ما فکر می‌کنیم رسیدن به دموکراسی حقیقی از راه مشارکت حقیقی افراد در زندگی روزمره و اقتصادی آن‌ها بهتر تامین می‌شود، تا این‌که یک اقلیتی به عنوان سندیکا، به نام دموکراسی، نظرات خود را بر جامعه و به اکثریت تحمیل کند.» فرمودند: «بسیار خوب، همین خوب است. همین‌طور جواب بده.»

پی‌نوشت:
۱- منظور کارشناسان روابط عمومی آمریکایی‌ست که به همراه معاون وزارت اطلاعات اسرائیل به ایران می‌آمد.