پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: شنبه ۱۶ دی ۵۷، در یازدهمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی، زمانی که در اثر جنبش اعتراضی مردم در سراسر ایران و روی کار آمدن دولت بختیار، کمی فضای سیاسی باز شد، چنان جمعیتی بر سر مزار تختی در ابن بابویه گرد آمدند که تا آن روز سابقه نداشت. جمعیت فریاد میزدند «درود بر مجاهد ما تختی»، از کودک ۱۰ ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله حالا تا مجال یافته بودند بر سر مزار یگانه جهان پهلوان واقعی ایران آمده بودند تا عهد و میثاقشان را با آرمانهای او تجدید کنند. ابنباویه پر شده بود از شعارهای انقلابی. ساعت ۲ بعدازظهر بابک، فرزند ۱۱ ساله تختی روی دوش مردم در ابن بابویه به گردش درآمد. بابک در حالی که تمثال امام خمینی را در دست داشت به ابراز احساسات مردم که فریاد میزدند «درود بر بابک مجاهد» پاسخ میداد. بعد از پایان مراسم خبرنگار آیندگان به سوی او رفت و درباره پدرش با او به گفتگو نشست، بخشهایی از سخنان بابک تختی که مشروح آن فردای همان روز در این روزنامه منتشر شد، به این شرح بود:
مردم واقعا مهربان و حقشناساند، این همه علاقهمند باورکردنی نیست. من هیجانزده شدهام. من همه مردم را دوست دارم و امیدوارم در راهی که میروند پیروز شوند، از خدا میخواهم تا حق را بر باطل پیروز گرداند، بابام را فقط به خاطر اینکه یک انسان واقعی بود دوست دارم. قهرمان وقتی قهرمان است که با مردم باشد. نه قهرمانی که فقط در پی مقام و عنوان باشد...
من هم مانند همه همسن و سالهای خودم فریاد کشیدهام و خواستار حق شدهام. مگر من از بقیه نوجوانان جدا هستم؟! شاید وظیفه من حتی سنگینتر و بیشتر از آنها نیز باشد!
او [تختی]یک انسان واقعی بود، یک قهرمان که همه ایران و تمام دنیا دوستش داشتند، او حرف مردم را میزد و آنقدر مهربان و جوانمرد بود که همه در هر میدانی برایش هورا میکشیدند. بابا یک مبارز و یک جوانمرد در راه حق بود، من هم دوست دارم ادامهدهنده راه بابا باشم و امیدوارم اگر او پیروزی نهایی ملت را ندید من ببینم.
[...] تصمیم دارم در آینده کشتی بگیرم، اما به دیدن مسابقههای کشتی میروم و خیلی دوست دارم که روزی خودم روی تشک باشم، با این حال هدفهای مهمتری دارم که باید به آنها برسم.
بعضیها میگویند [تختی] خودکشی کرد، اما واقعا به عقل جور درنمیآید یک پهلوان برای مسائل جزئی خودکشی کند! من فکر میکنم بابا کشته شده است و بسیاری هم بر این عقیدهاند. من هیچگونه ناراحتی ندارم؛ چراکه در راه آزادی و حق جانش را از دست داد و این برای من افتخاری است که فرزند یک پهلوان شهید باشم. حرفی را که مردم اکنون میزنند و چیزی که آنها میخواهند، همان است که بابا میخواست و من میخواهم.