پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
صبح پس از کارهای جاری شرفیاب شدم. باز هم برف خوب و بیسابقه میبارید. مثل اینکه از آسمان آرد بریزد. شاهنشاه فوقالعاده خوشحال بودند. فکر کردم راجع به آزادی تولیت قمی ۱ و محمد ضرغامی فارسی ۲، حالا که شاهنشاه خوشحال هستند وساطتی بکنم. عرض کردم، قبول نفرمودند.
راجع به تشریف بردن به اتریش و اروپا فرمودند: «باید اغلب جاها با من باشی، چون تنها هستم.» عرض کردم: «زهی افتخار، ولی باز هم عرض میکنم مدت توقف شاهنشاه (چهل روز) زیاد است. دنیا از حادثه خالی نیست. به جای چهل روز، دو دفعه در فاصله شش ماه، هر دفعه بیست روز تشریف ببرید. فرمودند: «دائما خارج رفتن و برگشتن خوب نیست. بعد هم من نمیفهمم تو چرا ناراحتی؟» عرض کردم: «دلیلی ندارد، ولی عقل سلیم این حکم را به من میکند.» شاهنشاه خندیدند.
امروز که سال ۱۹۶۹ را پشت سر میگذاریم، در حقیقت دهه شصت تمام شده و به دهه هفتاد پا میگذاریم. خود سال ۱۹۶۹ سال فتح ماه بود، ولی دهه بین شصت و هفتاد را سال برخوردهای منطقهای میتوان نام گذاشت؛ جنگ ویتنام، جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ که به شکست افتضاحآمیز اعراب انجامید، انقلابات آمریکای جنوبی و مناطق مختلف آفریقا، برخوردهای بیسابقه مرزی چین و شوروی و برخورد آمریکا و شوروی در کوبا. این برخوردها منجر به جنگ بزرگی نشد، زیرا قدرتهای بزرگ اثر استعمال سلاح هستهای را به خوبی میدانند. نه تنها برخوردها منجر به جنگ نشد، حالا دو قدرت بزرگ شوروی و آمریکا دارند بر سر محدود کردن سلاحهای استراتژیک هستهای با هم در هلسینکی مذاکره میکنند. ولی تردیدی نیست که دهه ۱۹۸۰-۱۹۷۰ نیز دهه برخوردهای منطقهای خواهد بود، زیرا شوروی جای نفوذ میخواهد. مخصوصا در خاورمیانه و آفریقا. چین هم کمکم سربلند میکند. از رویدادهای مهم جهان عوض کردن قلب انسان است که پیشتاز آن دکتر بارنارد اهل آفریقای جنوبی بود.
دهه ۱۹۷۰-۱۹۶۰ برای کشور ما سالهای بسیار خوبی بودند و کشور تحت قیادت شاهنشاه خیلی به جلو رفت. جز در سال ۱۹۶۰-۱۹۶۱ که مرحوم کندی، رئیسجمهور فقید آمریکا، دکتر امینی را به عنوان نخستوزیر تقریبا به شاهنشاه تحمیل کرد، دیگر قدرت بیمثال شاه در کشور حاکم مطلق بود. ۱۲ ماده انقلاب شاهنشاه هم در همین دهه در زمان نخستوزیری من عملی شد، و یکی از نتایج بزرگی که گرفتیم سر جای نشاندن آخوندها و خانها و فئودالها و کمونیستها بود، که فکر میکنم تا مدتی از شر آنها کشور خلاص شده باشد.
اگر شاهنشاه بتوانند اصول دموکراسی را در ۱۹۸۰-۱۹۷۰ برقرار سازند، به آینده و به سلطنت ولیعهد انشاءالله میتوان امیدوار بود. اگر دو دهه گذشته ما جان سالم به در بردیم، علت این بود که قدرتهای بزرگ بهخصوص آمریکا در ویتنام و سایر نقاط گیتی گرفتار بود، وگرنه تحریک آنها کشور را راحت نمیگذارد. در دنیای امروز حکومت فردی نه قابل دوام و نه قابل قبول است. بگذریم از اینکه شخص محمدرضا شاه مردی خوشقلب، به علاوه دوراندیش و دنیادیده و فکور است و هرگز از قدرت خویش بهرهبرداری به نفع خود نمیکند و تمام در راه کشور به مصرف میرسد.
امروز یک نماینده مجلس عوام انگلیس از حزب محافظهکار دیدنم آمد. این شخص در دنیا دلالی میکند؛ یعنی به کشورهای عقبافتاده مشورت میدهد «اگر پولی دارید در چه راهی به کار اندازید که آینده داشته باشد.» مدتی با من صحبت کرد که «دیگر طلا را برای پشتوانه پول نگاهداشتن صحیح نیست و طلا در آینده قدر و قیمت خود را از دست میدهد.» البته که به حرف دلال نمیتوان اعتماد کرد! ولی ممکن است با ترتیب اعتباری که بین کشورها برقرار میشود، این امر کم و بیش صحیح باشد.
سر شام رفتم مطلب مهمی گفتگو نشد.
پنج کشتی کوچک اسرائیلی به حیفا وارد شدند. بنازم به قدرت مصر و مخصوصا قدرت دریایی آن! کشتیها ده ساعت دیرتر وارد حیفا شدند، زیرا هوای دریا خراب بود و موج زیاد. این هم خواست خدا بود که بیشتر آبروی مصر بریزد. با وصف این مردکه باز به خرطوم رفته و با کمال وقاحت نطق میکند که میخواهم ارتش یک میلیون نفری در مقابل اسرائیل تجهیز بکنم.
البته همه داد و فریادها برای تحمیل خودش بر عربهای احمق بدبخت است. تا حالا بر دوش سایر عربها سوار بود، آنها سر باز زدند، حالا لیبی و سودان که همسایه هستند با منابع سرشار مالی خود باید سواری بدهند. من فکر میکنم اگر موضوع ارتش یک میلیون نفری را برای درهم کوبیدن اسرائیل زیاد مطرح بکند، بهانه به دست اسرائیل میدهد که از لحاظ حفظ خودش هم که شده قاهره را تصرف بکند و منطقه امنیتی در اطراف خودش به وجود بیاورد. چنان که جنگ ۱۹۶۷ را هم در حقیقت همین ناصر به اسرائیل تحمیل کرد، زیرا میگفت: میخواهیم اسرائیل را از صفحه جغرافی دنیا محو کنیم. بعد هم تنگه تیران را بست. پس اسرائیل چارهای جز حمله نداشت. خوب خاطرم میآید وقتی تنگه تیران را بسته بود، میگفت: اگر اسرائیل بخواهد جنگ بکند ما میگوییم بفرمایید اهلا و سهلا! بعد هم از ملل متحد خواست که قوای خودشان را از بین قوای طرفین در صحرای سینا و غزه جمع کنند. بعد اسرائیل را جدا دعوت به جنگ میکرد و برای اسرائیلیها هم چاره نمانده بود.
پینوشتها:
۱- ابوالفضل تولیت، نایبالتولیه آستان حضرت معصومه، سالیان درازی نماینده مجلس شورای ملی (از قم) بود. از مالکان بزرگ بود و با اصلاحات ارضی مخالفت کرد و روحانیان قم را به مخالفت با این اصلاحات دعوت نمود. پس از تظاهرات ۱۵ خرداد دستگیر و چند سالی زندانی شد.
۲- محمد ضرغامی، رئیس ایل باصری، از بهترین کشاورزان و دامپروران فارس، مردی تندخو و بدبرخورد بود. به دنبال اصلاحات ارضی و یاغیگری ایلات فارس، دستگیر و چند سالی زندانی شد. ایلهای عرب باصری و عرب شیبانی در دوران قاجار از تیول قوامالملک شیرازی (پدر بانو علم) بودند.