صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۱۹۹۱۷
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۲۲ - ۰۴ دی ۱۳۹۸
شب میهمان رهبری بودم. دربارة مسائل قم و اعتراض جمعی از طلاب به آقای منتظری صحبت شد؛ رهبری و من هم مخالف بودیم و هر دو پیام فرستاده بودیم که مهار شود. دربارة مسائل بحرین صحبت شد؛ ایشان معتقدند باید جاهایی مثل مجلس و... به فشار دولت بحرین بر مردم اعتراض کنند که من گفتم، در شورای عالی امنیت ملی صلاح ندانستیم که از مجلس اعتراض شود، چون آمریکایی‌ها این را وسیله ارعاب بیشتر دولت‌های جنوب و حضور بیشتر نیروهای بیگانه خواهند کرد. دربارة مسائل مرجعیت هم صحبت شد و نیز وضع کامل شخصی‌مان که هر دو مقداری خستگی و فرسودگی به‌خاطر کار زیاد داریم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۴ دی 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

تا ساعت ده و نیم صبح برای خطبه‌ها مطالعه نمودم. در خطبه‌ها به بیانیه اجلاس سران شورای همکاری خلیج‌فارس حمله کردم.[۱] آن‌ها موضع امارات دربارة سه جزیره ایرانی ابوموسی و دو تنب را تأیید کرده‌اند.[۲] ظهر بستگان و بچه‌ها جمع بودند و شب میهمان اخوی احمد بودند.

 

سال ۱۳۷۲

بعد از نماز صبح، برنامه‌های امروزم را بررسی کردم و اطلاعات مربوط به آنها را خواندم. امروز به خاطر اینکه هوا ابری بود، از هلی‌کوپترها استفاده نکردیم و به همین دلیل اختلالاتی در برنامه‌ها بروز کرد.

با اتومبیل به محل سد نومل [= کوثر] رفتیم که با پیمانکاری سپاه ساخته شده؛ خاکی است و پانزده میلیون مترمکعب آب را برای چهارهزار هکتار زمین تنظیم می‌کند. مراسم رسمی و توضیحات و بازکردن شیر لوله تخلیه آب انجام شد. در منطقه کوهستانی، جنگل‌های بسیار زیبایی است که در آینده سیاحتگاه خواهد بود. روستاییان در مسیر اجتماع کرده و اظهار احساسات گرمی داشتند.

 از آنجا به سوی بندر گز رفتیم. از شهر کُردکوی عبور کردیم. تعدادی مردم در خیابان‌های مسیر اجتماع کرده بودند، ولی انتظار [آقای محمد قاسم‏کیا]، نماینده آنها که در ماشین بود، بیش از آن بود؛ ولی مردم مطلع نبودند که عبور می‌کنیم. در چند خیابان شهر هم گشتیم. به بندر گز رفتیم. اجتماع بسیار پُرشور و انبوه و منظم و حزب‌اللهی داشتند. سرود بسیار خوب و شعر درودی برای من که توسط فرزندان شهید خوانده شد نیز جالب بود. امام جمعه هم صحبت خوبی کرد و من سخنرانی خوبی نمودم و وعده دادم که بندر را احیا کنم[۱] و به آقای ترکان، [وزیر راه و ترابری] که همراهم بود، دستور شروع ساخت اسکله را دادم و از محل اسکله قدیم بازدید کردیم. امام جمعه، عکسی را که از من و آقای باهنر در جوانی برداشته شده بود، به من دادند. این عکس را در سفری که به بندرترکمن - که آن روز بندر شاه بود - گرفته بودند.

 به بندر ترکمن رفتیم. در راه نماینده منطقه در ماشین ما بود و توضیحات خوبی می‌داد. اکثریت مردم بندرترکمن سنی‌اند، ولی استقبال‏شان بسیار گرم بود. امام‌جمعه هم با اینکه سُنی است، خیرمقدم خوبی گفت. من هم صحبت‌های دلگرم‌کننده و وحدت‌آفرین کردم.[۲]

به ایستگاه رفتیم و تعمیرگاه راه‌آهن را دیدیم؛ جالب بود، به‌خصوص بازسازی واگن‌ها که هم مسافر بیشتری می‌گیرد و هم صرفه‌جویی [ارزی] خواهد داشت. سپس رفتیم و اسکله قدیم را دیدیم؛ مخروبه است. ساحل‌سازی برای مقابله با پیشرفت آب دریا را هم دیدیم. سوار بر قایق‌ها از جزیره آشوراده بازدید کردیم. خلیج گرگان، میانکاله، بندر ترکمن و بندرگز، با توجه به وضع دریای خزر و کشورهای آسیای میانه، آینده درخشانی دارد. با دستور تجدیدبنای بندر و ایجاد منطقه آزاد، مردم خیلی امیدوارند که از رکود فعلی نجات خواهند یافت.

نماز و ناهار با عجله انجام شد. سپس با قطار به سوی بهشهر حرکت کردیم. استراحتم را در قطار انجام دادم. ساعت سه‌ونیم بعد از ظهر وارد بهشهر شدیم. اجتماعشان عجیب و باشکوه بود. [آقای سید صابر جباری]، امام جمعه و [آقای محمدحسن جمشیدی اردشیری]، نماینده شهر خیرمقدم گفتند. سرود خوبی داشتند. صحبت من هم دلگرم‏کننده بود.[۳]

به سوی بندر در دست اجرای امیرآباد حرکت کردیم. مردم در شهر نکا و در روستاهای مسیر اجتماع داشتند و وقت زیادی صرف پاسخ به احساسات گرم آنها شد. با تأخیر زیاد، در اوایل شب به امیرآباد رسیدیم. برنامه بهشهر هم اضافه بر برنامه پیش‌آمده بود و سفر زمینی هم وقت بیشتری می‌گرفت.

در امیرآباد، توضیحی دربارة ۲۲ اسکله صیادی و چند منظوره جهادسازندگی شنیدم و از موج‌شکن در دست اجرا بازدید کردیم. به شدت سردم شده بود. از آنجا به منطقه کشتی‌سازی صدرا رفتیم.

آقایان آقازاده، [وزیر نفت] و نژادحسینیان، [وزیر صنایع سنگین] و خُبره توضیحات دادند و از اجراییات طرح بازدید گردید. سکوهای پیشرفته برای حفاری در آب، با دانش فنی فنلاند می‌سازند. کشتی‌سازی‌ دارند. سکوی عظیم یکصد متری جک‌آپ با حجم بسیار بزرگی که دارند، اعجاب‌انگیز است.

سپس از نیروگاه نکا بازدید کوتاهی داشتیم و توضیحات شنیدیم. به سوی ساری حرکت کردیم و با تأخیر زیاد، ساعت ده‌ونیم شب رسیدیم. اول در حوزه علمیه آقای [سید رضی] شفیعی با طلاب دیدار کردیم. سپس در حوزه علمیه‌آقای نظری شام خوردیم. حوزه شفیعی را هم به برنامه بازدید اضافه کردیم. ساعت یازده‌ونیم شب به استانداری آمدیم. خاطرات را نوشتم و اخبار ساعت دوازده شب را گرفتم. هنوز مسأله گروگان‌های روسیه تمام نشده است.

 

سال ۱۳۷۳

آقای [محسن] قرائتی، [رییس سازمان نهضت سوادآموزی]، گزارش کوتاهی از عملکرد داد و من صحبت مفصل در تشویق و تحسین آنها کردم.[۱]

[آقای محمد آگ‌اولاف]، وزیر راه و معادن کشور مالی آمد. نامه رییس‌جمهور مالی را آورده بود. کمک و همکاری می‌خواستند. تعدادی پروژه در مالی، برای همکاری پیشنهاد کرده‌اند. جلسه ستاد تنظیم بازار داشتیم. گزارش وضع مبارزه با گرانی و مشکل لاستیک و ضعف همکاری دستگاه‌های ذیربط، تکمیل اساسنامه فروشگاه‌های زنجیره‌ای رفاه با توجه به مشکلات قانونی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته و توسعه منطقه کالاهای مصرفی برای تعزیر، ارائه شد.

عصر به جلسه هیأت دولت نرفتم. تا ساعت هفت کارها را انجام دادم. برای رفع خستگی از حمام بخار استفاده کردم. قرار بود رییس‌جمهور چاد، امروز عصر به ایران بیاید؛ امروز خبر دادند که سفر به خاطر یک مشکل سیاسی داخل چاد به تأخیر

افتاده است.

شب میهمان رهبری بودم. دربارة مسائل قم و اعتراض جمعی از طلاب به آقای منتظری صحبت شد؛ رهبری و من هم مخالف بودیم و هر دو پیام فرستاده بودیم که مهار شود. دربارة مسائل بحرین صحبت شد؛ ایشان معتقدند باید جاهایی مثل مجلس و... به فشار دولت بحرین بر مردم اعتراض کنند که من گفتم، در شورای عالی امنیت ملی صلاح ندانستیم که از مجلس اعتراض شود، چون آمریکایی‌ها این را وسیله ارعاب بیشتر دولت‌های جنوب و حضور بیشتر نیروهای بیگانه خواهند کرد. دربارة مسائل مرجعیت هم صحبت شد و نیز وضع کامل شخصی‌مان که هر دو مقداری خستگی و فرسودگی به‌خاطر کار زیاد داریم.

به خانه آمدم. در شمیران برف می‌بارید. ماشین‌ها در سربالایی ماندند و با مشکل رسیدیم. یکی از موتورسیکلت‌های همراه به زمین خورد. ساعتی صرف گوش دادن مصاحبه‌ام با آقایان لاریجانی، نهاوندیان و حداد عادل کردم؛ خوب است.

 

سال ۱۳۷۴

با صدای اذان صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. صبحانه را با همشیره‌‍‌ها خوردیم و رفتند. در گزارش‌ها، مسأله انتخابات ترکیه مهم است؛ حزب اسلامی رفاه، برنده انتخابات است. از پیش، ارتش ترکیه اعلان داشته که نمی‌گذارند سیستم لائیک کشور عوض شود و آمریکا و اروپا، گستاخانه مخالفت خودشان را با اسلامی‏شدن ترکیه اظهار می‌دارند. واقعاً هم عجیب است. با آن همه تبلیغات و آن امواج، مردم ترکیه این‏گونه رأی دادند؛ با اینکه برای تقویت حزب خانم [تانسو] چیللر، اتحادیه اروپا، چند روز قبل از انتخابات، ترکیه را در مجموعه اقتصادی اروپا پذیرفتند. احتمالاً آقای [نجم‏الدین] اربکان، [رهبر حزب رفاه]، برای ایجاد دولت ائتلافی، مشکل داشته باشد.[۱] برای انتخابات ترکیه، ما یک میلیون دلار به حزب اسلامی رفاه کمک کردیم؛ سال گذشته هم کمک کرده بودیم.

مجموعه همکاران و زیرمجموعه شورای‏عالی انقلاب فرهنگی، شامل دبیرخانه، سازمان جهاد دانشگاهی، سمت [= سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‏ها] و مرکز کتاب‌های دانشگاهی، شورای فرهنگی و اجتماعی بانوان و بازرسی آمدند. آقای [مصطفی] میرسلیم، [دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی] گزارش داد و من هم صحبت مفصلی در ارزش کارهای شورای‏عالی و زیرمجموعه داشتم[۲].

آقای [قربانعلی] دُری‌نجف‏آبادی، [رئیس‏ کمیسیون برنامه و بودجه و دبیر هیأت‌‏عالی ‏گزینش‏کشور] آمد. خواستار ادامه همکاری درگزینش شد و نیز از اینکه افراد غیرروحانی، مثل آقایان [محمدرضا] باهنر و [سیدمرتضی] نبوی، گاهی از سوی جامعه روحانیت مبارز حرف می‌زنند، انتقاد داشت. در مورد بودجه که در مجلس است، نظرم را خواست و گفت، شب قبل از فوت والده من، خواب‏دیده که مادرخودش فوت کرده است.

آقای [ابوالفضل] حسن‏بیگی، نماینده دامغان آمد. گزارش پیشرفت‌های شهرش را داد و برای تکمیل جاده دامغان تا خزر استمداد نمود. از طرح وسیع پسته‏کاری، بعد از سفر من به دامغان، تعریف کرد که به صورت شرکت سهامی‏عام، طرح عظیمی را در دست اجرا دارند. از شیوه کار اکثریت مجلس انتقاد داشت و از اطاعت بی‌چون و چرایش از من گفت.

غروب، برای افتتاح نمایشگاه فنی و مهندسی سپاه پاسداران، به نمایشگاه بین‌المللی تهران رفتم. مراسم نظامی، تشریفات و  درود انجام شد. بعد از استقرار در جایگاه و عبور چند نوع ماشین ساخت سپاه - اتوبوس، مینی‌بوس، وانت نفربر نظامی و سواری‌ها- از مقابل جایگاه، از مصنوعات ابزار کشاورزی، سیستم‌های آبیاری تحت فشار، دنباله‏بندهای تراکتور و خط تولید شن و ماسه بازدید کردم.

 بعد از نماز مغرب و عشا، از چند سالن بخش تجسس، برای پیداکردن پیکر شهدای‏مفقود بازدید کردم. تاکنون حدود شانزده هزار پیکر شهید را پیدا کرده‌اند. ارتش هم پنج هزار پیکر پیداکرده و هنوز حدود هشت‏هزار مفقود و چهارهزار پیکر پیدا شده ناشناس داریم. از بخش پاکسازی اراضی آلوده به مواد منفجره زمان جنگ و بخش ساخت‏وساز مسکن و پادگان و بخش سازه و انسداد مرزهای خطرناک و سالن‌های بازسازی تانک و توپ و نفربر و خودروهای مهندسی و مسافربری و سواری‌ها و شناورها و ادوات جنگ بازدید کردیم که انصافاً خیلی قابل توجه است.

به بخش تحقیقات رسیدیم. برنامه‌ای داشتیم که مستقیماً اینجا پخش می‌شد؛ با توضیحات سرداران [محسن]رضایی،[فرمانده‏کل سپاه] ، [رضا]ایرانخواه، [مدیرعامل سازمان جهادخودکفایی سپاه]، [عزیز]جعفری، [فرمانده نیروی زمینی سپاه] و [محمدباقر] قالیباف، [فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص)] و سپس صحبت من[۳] و امضای قرارداد احداث ۱۴ مجتمع کشت و صنعت در کنار مرزها، برای عمران مناطق مرزی  و تغییر جمعیت آنجاها
که خیلی‏کار مهمی است. به خانه آمدم.

 

سال ۱۳۷۵

آقای [حمیدرضا] آصفی، سفیرمان در پاریس آمد. از پیشرفت همکاری‌ها و تصمیم فرانسه برای دوستی با ایران و همکاری بیشتر در طرح گاز پارس جنوبی و تضاد فرانسه با آمریکا گفت و احتمال اینکه مریم قجر [= رجوی] را اخراج کرده باشند. از حضور نیروهای اطلاعات در سفارت که فرانسه خواهان رفتن آنهاست، اظهارنگرانی کرد.

آقای امیرخیزی، [سفیر ایران در مقر اروپایی سازمان ملل در وین] و فاطی آمدند. گفت، سازمان ملل آماده است در مرزهای شرقی ایران، برای جلوگیری از نفوذ قاچاقچیان موادمخدر سرمایه‌گذاری کند، ولی اختلاف ستاد [مبارزه با مواد مخدر] و ناجا [= نیروی انتظامی] مانع است؛ گفتم حل می‌کنیم.

آقای [حسین] صنعتی، سفیرمان در کویت آمد. گزارش روابط را داد و از آقای [محمدباقر] مهری در مقابل مخالفانش، به نوعی طرفداری کرد. پسر آقای [عبدالله] جوادی آملی آمد. کمک خواست، برای انتشار آثار پدرش که مرکز تحقیقات اسراء آن را به عهده دارد. از آثار ایشان توضیحات داد و اظهار تمایل خود و پدرش را برای ادامه کار من مطرح کرد.

آقای هاشمی گلپایگانی، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی] آمد. مطابق معمول مشکلاتش را مطرح کرد و کمک خواست. جمعی از مدیران نهضت سواد آموزی آمدند. آقای بشارتی و [محسن] قرائتی، [نماینده ولی‌فقیه و رئیس نهضت سوادآموزی]، گزارش دادند. من هم دربارة اهمیت کارشان صحبت کردم.[۱]

عصر در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتیم و دربارة انتخابات شوراها بحث کردیم. در گزارش‌ها، مسأله نزاع‌های داخلی صربستان مهم است که شبیه مبارزات مردم ایران در سال‌های آخر عمر رژیم شاه است و نیز مسائل مربوط به سفر من به ترکیه، هنوز مورد توجه است. برنامه سفر به ایلام را تصویب کردم.