صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۱۸۱۷۲
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۰۰ - ۲۶ آذر ۱۳۹۸
فرمودند: «رئیس مجلس سنا [جعفر شریف‌امامی] تا فشار ببیند مرد روبه‌راهی است، ولی تا اندکی قدرت کم شود، او هم تغییر جبهه می‌دهد.» عرض کردم: «اغلب ایرانی‌ها این‌طور هستند، چیزی که هست حالا که بحمدالله همه چیز در ید قدرت شاهنشاه است، باید ترتیبی داده شود که مردم واقعا به آزادی عادت بکنند. یک آزادی‌هایی داشته باشند تا بدانند خودشان موثر در کار‌ها هستند. همان‌طور که روز سلام فطر فرمودید.» دیگر شاهنشاه چیزی نفرمودند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. مذاکرات سفیر مراکش را به عرض رساندم. شاهنشاه فرمودند: «به سفیر بگو افسار خودتان را نباید به دست عناصر انقلاب بدهید که مثلا همین فردا می‌خواهند با اسرائیل جنگ کنند.» فرمودند: «بگو حرف زدن و عر و تیز کردن آسان است، ولی جنگ کردن آسان نیست. این است که باید خلی دقت بکنند.»
مطالب دیگری هم عرض کردم، از آن جمله اجازه فرمودند: دکتر صالح به جای مرحوم سیف‌السلطنه افشار سناتور تهران بشود. از این مقوله صحبت بود. فرمودند: «رئیس مجلس سنا [جعفر شریف‌امامی]تا فشار ببیند مرد روبه‌راهی است، ولی تا اندکی قدرت کم شود، او هم تغییر جبهه می‌دهد.» عرض کردم: «اغلب ایرانی‌ها این‌طور هستند، چیزی که هست حالا که بحمدالله همه چیز در ید قدرت شاهنشاه است، باید ترتیبی داده شود که مردم واقعا به آزادی عادت بکنند. یک آزادی‌هایی داشته باشند تا بدانند خودشان موثر در کار‌ها هستند. همان‌طور که روز سلام فطر فرمودید.» دیگر شاهنشاه چیزی نفرمودند.
مرخص شدم. سفیر مراکش را خواستم، اوامر شاهنشاه را ابلاغ کردم. او می‌گفت: «ملک فیصل قرار نبود به قاهره و از آن‌جا به رباط برود، این‌که قاهره می‌رود معلوم می‌شود عناصر افراطی اطراف او موفق شده‌اند قبل از رباط او را به قاهره بکشانند.»
... امروز روز مادر است. نهار در خدمت مادرم خورده و شکر خدا را بجا آوردم...
شب سفیر آمریکا مهمان من است. قرار بود مطالبی در خصوص دستخطی که شاهنشاه به نیکسون مرقوم فرمودند: به او بگویم، خلاصه‌اش نگرانی از وضع عربستان سعودی و این‌که هم ما و [هم] آن‌ها باید کمک بکنیم و این‌که وسایل کمک ما کم است، باید در مورد ازدیاد درآمد نفت و فروش نفت ما در آمریکا، آمریکایی‌ها کمک بکنند. ولی بیچاره ناخوش بود، ممکن نشد صحبت بکنیم. قرار است فردا پیش من بیاید.