صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۰۹۰۶۱
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۲۳ - ۰۲ آبان ۱۳۹۸
... چه مجلس، پناه بر خدا! جهانگیرخان (وزیر صنایع)، مخبرالدوله [وزیر علوم]، امین‌حضور، معتمدالملک (پسر مشیرالدوله)، امین‌السلطان هم که جای خود داشت. تا ساعت چهار بودم. گفتِ آقای [وزیر] اعظم همه «زرمدی» و یاردان‌قلی و الفاظ نامربوط بود. میرزا ملکم خان که مثل میرزا آقاخان صدراعظم و امرای آن عصر را دیده بود حیرت از وضع وزرای حالیه ایران داشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

صبح دارالترجمه رفتم. شنیدم پریشب یک دسته‌ موزیکانچی که تازه از اسپانیول وارد طهران شدند. حرم‌خانه خدمت شاه رفته بودند. میرزا احمدخان را هم مشیرالدوله همراه آن‌ها فرستاده بود. از زن‌های شاه تفصیل‌ها می‌گفت که نوشتنی نیست. بعد از ناهار شاه، خانه آمدم. عصر خانه حشمت‌السلطنه روضه رفتم. از آن‌جا که آمدم کاغذی از مشیرالدوله [وزیر خارجه] و امین‌السلطان [وزیر دربار اعظم]  به من دادند که نوشته بودند: «امشب ما منزل ناظم‌الدوله، که باغ مشیرالدوله است، هستیم. شما هم باید بیایید.» لابد رفتم. اما چه مجلس، پناه بر خدا! جهانگیرخان (وزیر صنایع)، مخبرالدوله [وزیر علوم]، امین‌حضور، معتمدالملک (پسر مشیرالدوله)، امین‌السلطان هم که جای خود داشت. تا ساعت چهار بودم. گفت آقای [وزیر] اعظم همه «زرمدی»۱ و یاردان‌قلی و الفاظ نامربوط بود. میرزا ملکم خان که مثل میرزا آقاخان صدراعظم و امرای آن عصر را دیده بود حیرت از وضع وزرای حالیه ایران داشت. در مراجعت جناب امین‌السلطان مرا در کالسکه خود نشاند تا درخانه [دربار] آورد. من پیاده شدم خودشان رفتند.

پی‌نوشت:

۱- واژه‌ای است دال بر استهزا و تمسخر. [دهخدا]