صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۹۷۶۷۸
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۶ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۸
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
شاه می‌گوید: «تمام مساعی من در این بیست ساله مصروف این بود که از نفوذ بیگانگان بکاهم و موفق هم شدم. حالا احساس می‌کنم که به همان جهت با من نمی‌خواهند کنار بیایند. زیرا هرچه دیروز از آن‌ها پرسیدم چه می‌خواهید جواب صحیحی ندادند. در این صورت بهتر است کناره‌گیری کنم و استعفا بدهم.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نصرالله انتظام، رئیس تشریفات دربار در شهریور ۱۳۲۰ که از ۱۳۱۷ به این شغل منصوب شده بود، در خاطراتش وضعیت شاه و هیات دولت را در فردای هجوم دو دولت روسیه و انگلیس به ایران در خلال جنگ دوم جهانی، این‌طور به تصویر می‌کشد:

سه‌شنبه چهارم شهریور

صبح زودتر از منزل به کاخ آمدم، نخست‌وزیر و کفیل وزارت خارجه شرفیاب شدند. سرهنگ ارفع، رئیس اداره مرموزات وزارت جنگ که در سفر‌ها همیشه همراه شاه بود و تلگراف وزارت جنگ را کشف رمز می‌کرد، چندین بار برای عرض گزارش‌های تلگرافی شرفیاب شد و اخبار روز گذشته را که امروز رسیده بود به عرض رساند. اغلب تلگرافات حاکی از خسارت و تلفات وارده بود. خبر کشه شدن سرتیپ بایندر، فرمانده نیروی دریایی، و نصرالله نقدی و غرق کشتی ببر و پلنگ در امروز رسید.

موقعی که سرهنگ ارفع یکی از آن تلگرافات را در حضور من به عرض شاه رساند، اعلیحضرت با صدایی دلخراش فریاد کرد: «پس چه ماند!» بعدازظهر ساعت چهار، وزیران به کاخ آمدند. چون اتاق هیات رو به جنوب و در روز بسیار گرم بود، شاه و ولیعهد به یکی از تالار‌های شمالی که اثاثیه ناتمامی داشت رفتند و هیات در آن‌جا تشکیل شد.

پس از سه ربع ساعت شاه و ولیعهد و وزرا دسته‌جمعی از اتاق خارج شدند. به جز خود شاه، بقیه حال منقلبی داشتند و چشم بعضی از جمله عامری اشک‌الود بود. شاه و ولیعهد به طرف باغ و وزیران به اطاق هیات رفتند. خواستم سبب این حالت را از آن‌هایی که خصوصیت بیش‌تری با آن‌ها داشتم جویا شوم که شاه مرا احضار کرد. فرمود: «از قول من به نخست‌وزیر بگویید، مطلب خیلی محرمانه است و مشاوره شما‌ها هم باید خیلی محرمانه باشد. همین که شورشان تمام شد بیا و به من اطلاع بده.» من پیغام شاه را به همین نحو به نخست‌وزیر رساندم. منصور گفت: به عرض‌شان برسانید که البته متوجه اهمیت موضوع و جنبه محرمانه آن هستیم.

پس از نیم ساعتی وزرا به تالار شمالی برگشته و جلسه با حضور شاه و ولیعهد دوباره تشکیل گردید. گرچه شرح آن جلسه را مختلف شنیدم، ولی آن‌چه که سهیلی و عامری نقل کردند این بود:

شاه می‌گوید: «تمام مساعی من در این بیست ساله مصروف این بود که از نفوذ بیگانگان بکاهم و موفق هم شدم. حالا احساس می‌کنم که به همان جهت با من نمی‌خواهند کنار بیایند. زیرا هرچه دیروز از آن‌ها پرسیدم چه می‌خواهید جواب صحیحی ندادند. در این صورت بهتر است کناره‌گیری کنم و استعفا بدهم.» بعضی از وزیران از روی ایمان و یا از ترس با این فکر مخالفت می‌کنند. شاه می‌گوید دیشب تمام شب را در این باب فکر کردم و به این نتیجه رسیدم. ولیعهد اظهار می‌دارد: «این‌ها آن‌چه فکر می‌کنند نمی‌گویند و حقایق را به عرض نمی‌رسانند.» سهیلی عرض می‌کند: «ما باکی نداریم و همه گرد اعلیحضرت حلقه زده‌ام. کناره‌گیری اعلیحضرت را هم صلاح نمی‌دانیم. برای اثبات تغییر سیاست خارجی بهتر است دولت استعفا دهد.»

در این موقع بود که اعلیحضرت گفته است: «بروید با هم شور کنید و نظر خود را نیم ساعت دیگر به من بگویید.» بعد که مجددا به حضور شاه می‌رسند، نظر سابق را که به استعفای کابینه و تغییر دولت منظور حاصل خواهد شد تایید می‌کنند. شاه پس از شنیدن این اظهارات می‌گوید: «یا من درست مطلب را نفهماندم یا شما آن‌طور که باید منظور مرا درک نکردید. با تغییر دولت منظور حاصل نمی‌شود، باز هم در نظر سابق باقی هستم و بیانیه‌ای را که من در مجلس باید بخوانم و استعفا دهم تهیه کنید.»

ظاهرا با این خیال و تصمیم وزرا را مرخص کرده بود، ولی فردا صبح که نخست‌وزیر شرفیاب شده بود، شاه را متقاعد می‌سازد که در کناره‌گیری اصرار نورزد و با استعفای دولت قناعت کند.

وزیرانی که در کابینه منصور عضویت داشتند از این قرار بودند:

علی منصور؛ نخست‌وزیر و وزیر پیشه و هنر
مجید آهی؛ وزیر دادگستری.
علی سهیلی؛ وزیر کشور.
اسماعیل مرات؛ وزیر فرهنگ.

جواد عامری؛ کفیل وزارت خارجه (پس از انفصال مظفر اعلم دیگر وزیر خارجه‌ای تعیین نشد و در چنان روز‌های سخت وزارت خارجه چندین ماه بی‌وزیر ماند).
عباسقلی گلشاییان؛ کفیل وزارت دارایی.
دکتر محمد سجادی؛ وزیر راه.
وثیقی؛ کفیل بازرگانی.
رام؛ رئیس کل کشاورزی (در حکم وزیر بود و در جلسات هیات شرکت می‌نمود).
سرلشگر احمد نخجوان؛ کفیل وزارت جنگ (وزیر جنگ هیچ‌وقت در جلسات هیات وزیران حضور نیافت و سر و کارش مستقیما با شاه بود. به این معنی که نه او از جریان کار‌های دولت اطلاع داشت و نه وزیران از امور وزارت جنگ).
علم (امیر شوکت‌الملک)؛ وزیر پست و تلگراف.

منبع: خاطرات نصرالله انتظام؛ شهریور ۱۳۲۰ از دیدگاه دربار، به کوشش محمدرضا عباسی و بهروز طیرانی، تهران: دفتر پژوهش و انتشارات، چاپ دوم، ۱۳۷۱، صص ۲۲-۲۴.