پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در یادداشتهای علم، پنجشنبه 23 مرداد 1348 آمده است:
صبح خیلی به اختصار شرفیاب شدم. عرض کردم والاحضرت شهناز حالشان خیلی خوب است و دارند روحیه خوبی پیدا میکنند. شاهنشاه خوشحال شدند. کارهای جاری را عرض کردم. از اتومبیلی که برای علیاحضرت ملکه مادر خریدهام، راضی بودند. بعد نخستوزیر شرفیاب شد، وزرای جدید کشور، کشاورزی و آبادانی و مسکن را به ترتیب ذیل معرفی [کرد]: حسن زاهدی، دکتر [ایرج] وحیدی و دکتر [محمد] یگانه. زاهدی سابقا وزیر کشاورزی بود، وحیدی رئیس آب و برق منطقه خوزستان پسر درست و لایقی است، من او را آنجا گذاشته بودم. دکتر یگانه معاون سابق وزرات اقتصاد بسیار مرد درستی است و خوب هم درست خوانده است.
بعدازظهر در رکاب شاهنشاه [بودم]... تماموقت فرمایشات شاهنشاه بر سر مسئله بحرین بود. میفرمودند آخر این انگلیسیها چرا نمیفهمند که اگر بر فرض ما و بحرین از لحاظ استقلال در یک ردیف [میبویدم]، باز هم ایران با بحرین قابل مقایسه نبود... عرض کردم چهطور است حالا که این راه را شیخ از ترس اینکه مبادا عناصر مخالف جان بگیرند و اظهار وجود بکنند، قبول نمیکند، قراری با او ببندیم و استقلال او را بشناسیم، به شرط اینکه برای پنجاه سال پایگاههای هوایی و دریایی به ما بدهد. فرمودند جواب مردم را چه بدهیم؟ عرض کردم خود این خدمت بزرگی است. ما که نتیجه رفرادوم را از حالا میدانیم، [اقلا به این صورت] نتیجه عملی بهتر و بزرگتری [به دست میآوریم. راه دیگر آن است که] حقی برای اقلیت ایرانی آنجا بگیریم. این هم باز بهتر از نتیجه رفراندوم خواهد بود. چون با رفراندوم که [همه چیز از دست] میرود. فرمودند آخر اگر رفراندوم بکنند، معلوم نیست چه بشود. عرض کردم تمام صحبت بر سر این است که معلوم باشد چه میشود!
شام به سفارت روس رفتم [سفیر] مهمانی خصوصی برایم داده بود. شاهنشاه امر فرموده بودند مطلبی را به شوخی به او بگویم که در اختلاف ما و عراق، البته روسها جانب ما را خواهند گرفت. من وضع برخورد چین و شوروی را پرسیدم. برایم شرح داد و بعد به چینیها بد گفت که همسایه بدی هستند. من هم گفتم ما هم همسایه بدی داریم و آن عراق است که [همانگونه که شما درباره چین میگویید] حکومت آن نماینده مردم نیست و باعث دردسر ما شده است. البته شما در این اختلاف ما طرفداری از چنین دولتی نخواهید کرد. بدجوری گیر کرده بود. گفت شما و اعراب هردو با ما دوست هستید، باید اختلافات را از طریق مسالمتآمیز بین خودتان حل کنید. گفتم شما اگر این عقیده را دارید، چرا به عراقیها توصیه نمیکنید؟ مثل اینکه این حرف را جدی گرفت. بعد مسئله خرید محلی را برای انجمن دوستی ایران و روس مطرح کرد، جواب دادم به شرط معامله متقابل [ایرادی] ندارد.
راجع به خاورمیانه صحبت کردیم که چرا صلح برقرار نمیشود. گفت اسرائیلیها مغرور هستند و سرسختی به خرج میدهند. آمریکاییها هم معناً از آنها پشتیبانی میکنند، این است که مطلب حل نمیشود. مثلا ما گفتهایم حاضریم که شورای امنیت ملل متحد مرزهای اسرائیل را تضمین نماید، و کشتیرانی در تنگه تیران و کانال سوئز به روی اسرائیل همیشه باز باشد، و [در مقابل] اسرائیلیها سرزمینهای اشغالی را تخلیه کنند. ولی اسرائیل زیر بار نمیرود و مخصوصا در مورد ارتفاعات گولان و اورشلیم پافشاری عجیبی میکند. اضافه کرد کاش این اختلافات حل میشد و ما و هند و پاکستان و شوروی و آمریکا و غیره را حل میکردیم. من گفتم آرزوی ما هم همین است، ولی اسرائیل چهطور میتواند به اینگونه تضمینها دلخوش شود [در حالی که] با اشخاصی طرف است که چندی پیش میگفتند باید او را از صفحه روزگار محو [کنند]. گفت اگر اسرائیل زیر بار نرود، ضرر خواهد کرد. چون حالا اعراب از جنگ ژوئن قویتر هستند. گفتم باید از شما متشکر باشند. در اینجا حرف عجیبی [زد]. گفت اردن ارتش خوبی دارد و ملک حسین مرد شجاعی است، ولی مصریها پفیوز هستند و ينرالهای شکمگنده آنها کاری نمیتوانند بکنند.
[به او گفتم شوروی] در عراق امتیاز نفتی خوبی به دست آورد[ه است]. گفت نه، اینقدر که میگویید [جالب] نیست، ده میلیون تن بیشتر ذخیزه ندارد (دروغ میگوید، به طور قطع ده میلیارد بارل است)... گفتم چهطور است پس این نفت را از راه ایران لولهکشی بکنید و ببرید. گفت مطالعه زیاد لازم دارد. پرسیدم [آیا] به خرید نفت [از کشورهای دیگر عربی] و عبور آن از ایران با لوله احتیاج دارید؟ گفت این هم شاید اقتصادی نباشد و مطالعه زیادی لازم دارد.
سر شام نطق مفصلی کرد و از شاهنشاه خیلی تجلیل کرد که من هم جواب دادم. بعد از شام قدری از دولت من تمجید کرد، که باعث بهبود روابط ایران و شوروی شد. گفتم من نوکر شاهم و صد درصد اوامر ایشان را اجرا کردهام. از امینی، دولت ماقبل من، خیلی گله کرد که بی جهت [آنها] را ناراحت میکرد...
منبع: یادداشتهای علم، جلد اول، ویرایش علینقی عالیخانی، تهران: مازیار، چاپ یازدهم، 1391، صص 241-248.