«انتخاب» اسناد ویکی لیکس در رابطه با ایران را که متعلق به سال های ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۹ است، را به صورت روزانه و به منظور آگاهی مخاطبان نسبت به تحولات و اتفاقات گذشته، منتشرمی کند.
سرویس تاریخ «انتخاب»: سفارت آمریکا در سوریه در گزارشی در روز ۲۷ آذر ۱۳۶۴ درباره قطع صادرات نفت ایران به سوریه در پی بمباران جزیره خارک و افزایش بدهی سوریه نوشته است.
به گزارش «انتخاب»، متن این سند که ویکی لیکس آن را منتشر کرده، به شرح زیر است:
موضوع سند: ایران و سوریه: بازگشتی تقریبی به روابط سابق
طبقه بندی: سری
چهارشنبه ۱۰:۲۶ دقیقه هجدهم دسامبر ۱۹۸۵
از: سفارت آمریکا در دمشق
به: سفارتخانههای آمریکا
۱. سری – کل متن
۲. خلاصه: ایران با قطع فروش نفت به سوریه، نارضایتی خود از افزایش بدهی این کشور، سیاستهای سوریه در لبنان، و تلاش برای بازسازی روابط با اردن و عراق را نشان داد. البته در جریان سفر نخست وزیر قاسم به تهران در روزهای ۱ تا ۳ دسامبر توافقنامهای برای از سرگیری ارسال نفت منعقد شد. ایرانیها نمیتوانند انتظار پرداختی قابل توجهی از سوی سوریه برای فروشهای قبلی و کنونی داشته باشند، اما به نظر میرسد بهرحال میخواهند این مسیر را ادامه دهند. ظاهرا آنها از نیت سوریه در روابط با عراق و اردن اطمینان پیدا کرده و آرامش بیشتری در قبال سیاستهای سوریه در برابر لبنان پیدا کرده اند. ظاهرا اسد با استفاده متوازن از منابع کمکی خود توانسته است از این سه ماه تنش با ایران عبور کند. پایان خلاصه.
فشار سوریه، فشار متقابل ایران
۳. در فاصله سپتامبر تا نوامبر ۱۹۸۵ یکی از بیشترین اختلافات میان سوریه و ایران بود. برای اولین بار در تاریخ معاصر روابط این دو کشور، جریان نفت ایران به سوریه متوقف شد. ما معتقدیم در ابتدای توقف ارسال نفت در اواخر ماه آگوست، دلیل آن بمباران جزیره خارک توسط عراق بوده است. البته تا جایی که میدانیم ایرانیها توانستند تقریبا سریع صدمات وارده به خارک را ترمیم کنند، اما توقف ارسال نفت تا کنون ادامه پیدا کرده است.
۴. در مجموع، ایرانیها برای سوریه پیامی ارسال کرده اند. این پیام با فشار شدید سوریه علیه ایران در چند جبهه همزمان شده است. اول محدودیت فزاینده سوریه علیه حزب الله و محاصره بنیادگرایان مورد حمایت ایران در طرابلس در اواخر ماه سپتامبر و اوایل اکتبر بود که منجر به شکست بنیادگرایان (و در نتیجه ایران) شد. در همین زمان سفر شاهزاده عبدالله به دمشق، امان و بغداد انجام شد که منجر به نزدیکی کنونی با اردن و شکل گیری شایعاتی درباره نزدیکی با بغداد شد. این تحولات با بالا رفتن بدهی سوریه به ایران در حد چند میلیارد دلار همراه شد. دولت ایران از طرف نمایندگان مجلس به دلیل ناکامی سوریه در پرداخت بدهی تحت فشار بوده و هست. نشریات ایرانی اخیرا مطالب ناخوشایندی علیه سوریه منتشر کرده اند.
سفر کاظم: کاهش تنشها
۵. در مجموع بر اساس گفتهها و شنیده ها، سفر نخست وزیر سوریه به ایران در روزهای ۱ تا ۳ دسامبر، بسیاری از این تنشها را از بین برد. ما هنوز تایید قطعی نداریم که ایران انتقال نفت به سوریه را از سر گرفته باشد، اما طیف گستردهای از واسطهها در اینجا – هم سوریها و هم دیپلماتهایی که از سفارتخانه هایشان در ایران شنیده اند – توافق دارند که دولت سوریه تمام یا بخش اعظم خواسته هایش در حوزه اقتصادی را بدست آورده است. عمادی وزیر اقتصاد که به همراه نخست وزیر به ایران سفر کرده بود به سفیر استرالیا گفته بود که ایرانیها با از سرگیری ارسال نفت موافقت کرده اند و سفیر فرانسه نیز همین پیغام را در بازدید از سفارت ایران در اینجا دریافت کرده بود. واسطههای ژاپنی ما میگویند ایران با یک برنامه جدید یک ساله توافق کرده که شامل از سرگیری فوری انتقال نفت میشود. (به گفته ژاپنیها، این توافقنامه شامل ۱ میلیون بشکه رایگان و ۲ میلیون بشکه نقدی، و ۲ میلیون بشکه تهاتر میشود. در این صورت، ایرانها بار دیگر خطرناک شده اند. بسیار غیرمحتمل است که سوریه حتی برای همان ۲ میلیون بشکه هم پرداخت نقدی انجام دهد، آنها کالای ارزشمندی هم برای آن ۲ میلیون بشکه تهاتری ندارند). همکاران کویتی مان به ما اطمینان دادند که (بلحاظ نظری) بخشی که باید پول آن نقدی پرداخت شود قرار است «به قیمتی بسیار بهتر» از توافقنامه آوریل ۱۹۸۵ تحویل خواهد شد. بر اساس چنین گزارش هایی، به نظر میرسد که ایرانیها متوجه شده اند که نمیتوانند پول نقد زیادی – در قبال تحویلهای کنونی یا تحویلهای قبلی – از سوریه دریافت کنند. نتیجه پیروزی کامل سوریه در مسئله کلیدی بدهی/پرداخت است.
۶. در عین حال و در فاصله روزهای ۱۳ تا ۱۸ دسامبر، ایرانیها وزیر ارشاد، محمد خاتمی، را به دمشق فرستادند. خاتمی بسیار از سوریه تمجید کرد و اسد و گروهی از وزرایش به گرمی از او استقبال کردند، یک توافقنامه همکاریهای اطلاعاتی امضا کرده، شورای فرهنگی ایران را در دمشق افتتاح کردند و در مجموع روابط را مستحکمتر کردند.
شاید ایرانیها برخی مسایل را کنار گذاشته باشند
۷. نمیخواهیم بیش از حد در این رابطه تاکید کنیم، اما به نظر میرسد که نتیجه اصلی این سه ماه افزایش تنش میان ایران و سوریه، توافقنامهای تا حدی به ضرر ایران بوده است. اگر ایران فروش نفت با قیمتهای قبلی را آغاز کند، ضرر زیادی – حدود ۱ میلیارد دلار در سال به شکل نفت – خواهد بود. در حوزه سیاسی هم ایرانیها برخی مسایل بخصوص در مورد لبنان را کنار گذاشته اند. بیانیه مشترک درباره سفر کاظم به شکلی تنظیم شده بود که گویی ایران اکنون سیاستهای سوریه در قبال لبنان را تایید میکند. از آنجا که واضح است ایران با بسیاری از سیاستهای سوریه در لبنان مخالف است، این حمایت نوعی عقب نشینی علنی مهم است. هم زمان، ما معتقد نیستیم که ایرانیها بلندپروازی هایشان برای ایجاد یک دولت بنیادگرای شیعه را در لبنان کنار گذاشته باشند، بویژه آنکه متحدان ایران در آنجا در مذاکرات سه جانبه با وساطت سوریه مشارکت ندارند. تعجب نخواهیم کرد اگر سوریه بصورت مخفی قولهایی را درباره لبنان به ایران داده باشد؛ لذا این بیانیه علنی شاید ارزش کاغذش را هم نداشته باشد، اما نشان میدهد که ایران بیش از گذشته عزم سوریه برای پیشبرد اهدافش در لبنان را پذیرفته.
۸. درباره عراق و اردن واضح است که سوریها تا حدی به ایرانیها اطمینان داده اند. تلاشهای عبدالله برای آشتی سوریه با بغداد هنوز نتیجهای نداشته و بیانیه تهران هم هیچ دلیلی برای خوشبینی درباره تمایل سوریه برای بهبود روابط با عراق باقی نمیگذارد. درباره اردن احتمالا اسد به ایران اطمینان داده است که در این روند هیچ چیزی را وانگذاشته است یعنی روند آشتی تنها شامل حرکت اردن به سمت سوریه و نه برعکس بوده است.
۹. مصالحه ایران درباره بدهی و لبنان نشان دهنده اهمیت روابط با سوریه برای ایران است. زمانی بود که ما بر بستن خط لوله کرکوک-حمص توسط سوریه تاکید میکردیم، اما به توجه به پیشرفت خطوط لوله جایگزین، این دلیل دیگر نمیتواند قانع کننده باشد. اهمیت سوریه برای ایران در حال حاضر سیاسی است. ایران ارزش روانی زیادی برای عدم ایجاد یک جبهه متحد عربی علیه خود قایل است. آنها همچنین قدردان کمکهای سوریه برای خرید تسلیحات هستند، هرچند احتمالا ایران مسیرهایی را برای برآوردن نیازهای نظامی خود پیدا میکند.
۱۰. دوم، قسمت مذهبی-ایدئولوژیکی نیز مهم است. ایران هم از نظر اسلامی و بویژه از نظر شیعی، تمایل به توسعه باور خود دارد. لبنان یک عنصر کلیدی در این ماموریت است و سوریه نیز کلید لبنان را در اختیار دارد. بعلاوه، سوریه با جدال ایران علیه رهبر جنگ طلب و سنی عراق، با اکثریتی شیعه، همدلی دارد. یک عامل مهم احتمالا پیوند شیعه/علوی است. بسیاری از ملاهای ایران علویها را مرتد و نفرت انگیز میدانند، اما در عین حال معتقدیم حداقل بعضی از آنها احساس نزدیکی بیشتری با علوی ها، در مقایسه با سنیها دارند. اسد نیز اولین و پیشروترین بعثی سکولار است، اما ما هرگز فشارهای نژادی عمیق در سوریه را دستکم نگرفته و اسد را هم از این تعصبات مستثنی نمیکنیم. علویها در خصومت با اکثریت سنی، با دیگر اقلیتهای سوری اشتراک دارند. تحت حاکمیت اسد، آنها خود را شیعه ارتدوکس معرفی میکنند. اسد بیش از آنکه رهبر کشورشان باشد، برای آنها رهبر خودشان است.
اسد، موازنه گر ماهر
۱۱. شک داریم که کاظم در سفر به ایران حامل هیچ تهدید خاصی باشد، اما این احتمال وجود دارد که اسد با احترام به ایرانیها یادآوری کرده باشد که او گزینههای دیگری – بخصوص در برگشت به سمت سعودی برای جبران کسری فروش نفت ایران – دارد. البته این روندی است که اسد مایل است از آن اجتناب کند. موقعیت کنونی – نافعان متخاصم – کاملا برای اسد مناسب است. هرچند هیچکدام از نفع برندگان اساسا خرسند نیست، اما هردو دست و دلباز خواهند شد – که دلیل عمده آن خصومت دوجانبه آنهاست. در کوتاه مدت بسیار محتمل است که اسد بتواند بیشترین دستاورد را از هر دو طرف داشته باشد، ظاهرا رابطه سوریه با ایران تا حدی برای سعودیها مهم است، زیرا امیدوارند سوریه از این رابطه برای فشار بر ایران برای عدم حمله به خلیج فارس استفاده کند.
نتیجه گیری
۱۲. تثبیت روابط ایران و سوریه در زمان سفر کاظم به تهران نشان دهنده آن است که تنش سه ماه گذشته فروکش کرده است. همانطور که در گزارشهای قبلی اشاره کردیم، این رابطه علیرغم تفاوت فاحش در فرهنگ و ایدئولوژی دو کشور، استحکام خوبی دارد. از نظر ایران، این رابطه مبتنی بر چیزی بیش از لبنان یا یک خط لوله است، هرچند این دو مورد هم اهمیت دارد. از نظر سوریه، عنصر اقتصادی بسیار مهم است و اگر ایران به توقف نفت ادامه دهد، وابستگی اسد به ایران ممکن است پایان پیدا کند (در واقع ما هنوز منتظر شواهد قطعی از شروع مجدد عرضه نفت هستیم). با این وجود واضح است که اسد ترجیح میدهد ایران را به عنوان یک نفع رساننده مهم در کنار خود داشته باشد. او از شرایط کنونی جنگ ایران و عراق راضی است (هرچند اشغال کویت توسط ایران یا شکست کامل عراق احتمالا دیدگاه او را تغییر خواهد داد – هرچند صرفا تصرف بصره چنین تاثیری نخواهد داشت). او در خصومت با اسراییل هم با ایران اشتراک دارد. پیوند علوی-شیعه هم شاید عامل مهمی باشد.
۱۳. بیروت حداقل نکته مدنظر است
ایگلتون