صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۹۲۸۶۱
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۱۹ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۸
اسناد ویکی لیکس در «انتخاب»؛ شماره ۱۵ / بخش دوم
حمایت مداوم دیپلماتیک و لجستیکی سوریه از ایران همچنان یک مشکل سیاست خارجی برای سعودی ها و متحدان شان در شورای همکاری خلیج فارس تلقی می شود. سرکشی سوریه با وجود اعتراضات مکرر عربستان، بویژه ولیعهد عبدالله، همچنان نوعی تمسخر آرمان اتحاد عربی تلقی می شود.اختلافات اعراب که تا حدی به موضع سوریه در جنگ ایران/عراق برمی گردد، نهایتا به موضع متحد اعراب در قبال اسراییل بر اساس اصول فیض، نیز ضربه زده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«انتخاب» اسناد ویکی لیکس در رابطه با ایران را که متعلق به سال های ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۹ است، را به صورت روزانه و به منظور آگاهی مخاطبان نسبت به تحولات و اتفاقات گذشته، منتشرمی کند.

سرویس تاریخ «انتخاب»: سفارت آمریکا در ریاض در سندی به تاریخ چهارشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۶۴ به موضوع روابط ایران و عربستان پرداخته است.

به گزارش سرویس تاریخ «انتخاب»، بخش دوم "متن سند ویکی لیکس" که «انتخاب» بخش نخست آن را دیروز منتشر کرده، به شرح زیر است:

البته سعودی‎ها ترجیح می دهند به نیابت از متحدان خود در شورای همکاری خلیج فارس درباره یک قطعنامه فراگیر برای توقف درگیری ها – و نه صرفا اقدامات محدود مانند عدم بمباران شهرها یا نفتکش ها – مذاکره کنند. دولت عربستان – ترجیحا از طریق شورای همکاری خلیج فارس یا اوپک – آماده است تا هر زمان که نشانه های روشنی از کاهش سرسختی ایران و احتمال پیشرفت دیده شود، اقدام به میانجیگری کند. البته آنها همچنین در حال تشویق دیگران به عدم فروش تسلیحات به ایران و فشار بر این کشور برای حرکت به سمت مذاکره هستند. در عین حال، آنها حمایت مالی و دیپلماتیک خود را از عراق ادامه داده و نشان خواهند داد که انتظار دارند ایران در حالت فعال و پویا از این درگیری بیرون بیاید و شاید حاضر باشند در صورت رسیدن به نوعی توافق، منابعی را برای بازسازی این کشور اختصاص دهند. سعودی ها هرگز به ایرانی ها علاقه نداشته و به آنها اعتماد نخواهند کرد – آنها حتی قبل از انقلاب و زمانی که تصور می کردند منافع مشترک زیادی دارند هم چنین کاری نکردند – اما همزمان از نیاز بلندمدت به همزیستی با همسایه بزرگ و سرکش خود آگاه بوده و مطمئن هستند که در حال حاضر بهترین فرمول را برای پیشبرد مسایل پیدا کرده اند، هرچند روند آرامی است.

بخش اول : تلگراف سری و مفصل سفارت آمریکا در ریاض؛ ۱۳۶۴

عوامل و جوانبی در روابط کنونی ایران-عربستان وجود دارد که نیازمند توجه خاص، حداقل در حال حاضر است:

لبنان

واکنش دولت عربستان به رشد نفوذ ایران در لبنان مایه نگرانی عمیق بوده است، البته با این اطمینان که سوریه مانع شده و خواهد شد که شرایط از کنترل خارج شود. واکنش های احساسی برخی شخصیت های سعودی، تا حد مسئولان عالی دولت، تند و متناقض بوده است. موفقیت «مقاومت ملی لبنان» در بیرون کردن اسراییل از جنوب لبنان اشتیاق ها و نگرانی ها را در اینجا تسریع کرده و اکنون «عروس جنوب» به عنوان قهرمان واقعی مسلمان (و نه شیعه) و عربی خوانده می شود. در عین حال قدرت فزاینده تروریسم جهاد اسلامی/شیعیان حزب الله در لبنان باعث نارضایتی شده در حالیکه در روزهای اخیر، کمپین جنبش امل علیه کمپ های فلسطینیان باعث همدلی سعودی ها با فلسطینی ها و بروز مجدد نارضاتی و عدم اعتماد آنها به شیعیان شده است. بازگشت کنسول ربوده شده سعودی، فراش، و انفجار دو بمب در ریاض هم زمان با ملاقات وزیر امورخارجه عربستان از تهران بدون شک در اینجا، درست یا نادرست، به تلاشی برای ارسال پیامی درباره توانایی های ایران برای تنبیه یا تشویق تلقی می شود. خلاصه آنکه،در اینجا حضور ایران در لبنان منبع نگرانی مداوم اما فعلا مبهم خوانده می شود.

سوریه

حمایت مداوم دیپلماتیک و لجستیکی سوریه از ایران همچنان یک مشکل سیاست خارجی برای سعودی ها و متحدان شان در شورای همکاری خلیج فارس تلقی می شود. سرکشی سوریه با وجود اعتراضات مکرر عربستان، بویژه ولیعهد عبدالله، همچنان نوعی تمسخر آرمان اتحاد عربی تلقی می شود. که از طریق تامین سلاح برای ایران (مهم تر از همه انتقال موشک های اسکاد) و طولانی کردن جنگ، بر فشار بر عراق و عربستان برای مقابله با ایران انقلابی اضافه می کند. هرچند هرچند بزرگترین مشکل در برگزاری نشست به تعویق افتاده اعراب در ریاض، مشروعیت رهبری عرفات در سازمان آزادیبخش فلسطین است (مسئله ای که عربستان و سوریه در آن اختلاف دارند) اما تلاش های سوریه در حمایت از ایران در جنگ هم مانع برگزاری چنین نشستی می شود. تعویق مکرر آن از نظر سیاسی برای عربستان و از نظر شخصی برای شاه فهد باعث سرافکندگی بوده است. اختلافات اعراب که تا حدی به موضع سوریه در جنگ ایران/عراق برمی گردد، نهایتا به موضع متحد اعراب در قبال اسراییل بر اساس اصول فیض، نیز ضربه زده است.

دیپلماسی/میانجیگری

دولت عربستان همچنان از همه تلاش ها برای میانجیگری حمایت می کند، هرچند بصورت واقعگرایانه می داند همه این تلاش ها شکست خواهند خورد تا زمانی که ایران تنها راه فرار خود را در مذاکره برای رسیدن به یک توافق بداند. دولت عربستان بصورت خاص در مشارکت در تلاشهای شورای همکاری کشورهای اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب حضوری کمرنگ را حفظ کرده و تلاش می کند در زمینه میانجیگری در حوزه جنگ با کشورهایی که آنها را کاندیدای احتمالی می داند رابطه ایجاد و آن را برای زمان مناسب حفظ کند از جمله آنها ترکیه، سوریه و الجزایر هستند. عربستان و متحدان آن در خلیج فارس دریافته اند که شورای امنیت از تلاش های آنها برای محدود کردن و متوقف کردن ایران به دلیل ادامه جنگ حمایت می کند اما درباره میانجیگری توسط دبیرکل آن شک دارند زیرا حداقل تا زمان سفر به خلیج فارس و بازدید از تهران، به نظر می آمد علاقه به پایان جنگ ندارد و به سمت ایران متمایل است.

تبلیغات

همانطور که FSN ناظر برنامه های ایران به زبان عربی، اعلام کرده است که تبلیغات ایران در هفته های اخیر کم نشده و در آن بدون توقف به حکومت های حوزه خلیج فارس و حمایت آنها از عراق، دولت حسنی مبارک در مصر، یا سلطان حسین، آمریکا و اسراییل حمله شده است. البته حمله به دولت عربستان بعد از سفر وزیر امورخارجه این کشور به تهران در روزهای 18 تا 20 ما می، کاهش شدید داشته و فعلا در حاشیه نگه داشته شده است. معتقدیم که گزارش اف بی آی از تبلیغات ایران مفید خواهد بود اما گزارش FSN ما نشان می دهد که ایران در حال حاضر تلاش می کند ایدئولوژی سازش ناپذیر حاکم خود را با مدنیت دیپلماتیک و انعطاف صرفا لفظی، مخفی کند.

نگرش های مذهبی و اجتماعی، نخبگان و عموم مردم

در سطح علما و دیگر تحصیلکردگان مذهبی عربستان، می توان سطحی از اختلاف در تفکر و احساس را دید که گروهی ایران و دیگر کشورهای شیعه را برادران مسلمان خود می دانند و اشتراکات با آنها قوی تر از اختلافات است و از طرف دیگر این ظن قوی که اعتقادات شیعه اساسا نوعی شرک است و تقریبا بصورت قطع وحدانی نیست، و در واقع یک خصومت عمیق با جوامع سنی عرب دارند. اینگونه احساسات به شکلی خام در میان سطوح عامه مردم رواج داشته و البته در طرف دیگر خلیج فارس هم مشابه آن دیده می شود. عدم همدلی اجتماعی و مذهبی همواره آشکار بوده و هرگز از بین نمی رود. البته در عربستان سعودی گاها این شرایط به دلیل رابطه همیشه ناآرام و گاها پرتنش میان سنی ها و اقلیت شیعه مورد تبغیض، گاهی بدتر هم می شود.

شوروی و افغانستان

نگرانی مداوم عربستان درباره نیات شوروی موجب هشیاری عربستان در زمینه نزدیکی احتمالی ایران و شوروی شده است. و هرچند سیاست عربستان در قبال افغانستان بر پاکستان و مجاهدین افغانستان متمرکز است، اما می توان انتظار داشت که دولت عربستان در هر لحظه در صورت دیده نشانه ای از تمایل ایران برای اخراج مهاجران افغانستانی یا اختلال در مقاومت به دلیل جلوگیری از مشکل با شوروی، سریعا به انزوا کشیده شود. در حال حاضر معتقدیم که دولت عربستان بصورت منطقی اطمینان دارد که همان ایدئولوژی قدرتمندی که ایران را به سمت رد مذاکرات صلح می برد، مانع از فدا کردن آرمان های مجاهدین با هدف جلب نظر شوروی خواهد شد. البته اگر این برداشت در ایران رشد کند که تلاش های آنها در جنگ به سمت ناکامی می رود، ممکن است به تغییر تدریجی سیاست ایران به شکلی عملگرایانه مثلا گرایش به مذاکره برای صلح شود که یکی از نتایج جانبی آن می تواند سیاستی عملگرایانه تر و همراه تر با شوروی باشد که دوره ای پرخطرتر را برای مجاهدین افغان به همراه خواهد داشت.

تجارت

باعث تعجب نیست که سطح تجارت ایران و عربستان بسیار پایین است. واردات عربستان از ایران در نیمه اول 1984 به 54.6 میلیون ریال سعودی رسیده ه تقریبا همه آن شامل فرش، خشکبار و میوه های خشک می شود. صادرات عربستان به ایران هم حدود 51.5 میلیون ریال سعودی در سال 1980 بود که در سال 1981 به 43.8 میلیون ریال سعودی و در سال 1982 به 22.6 میلیون ریال سعودی کاهش پیدا کرد و این آخرین سالی بود که دولت عربستان آمار صادرات به ایران را منتشر کرد. در سال های 1981 و 82 صادرات عربستان به ایران اساسا شامل اوره و دیگر کودهای نیتروژنی بود. پایان جنگ احتمالا می تواند به معنی افزایش تجارت دوطرفه شود که البته چندان شدید نخواهد بود.

نتیجه گیری

اگر جنگ به مرور زمان از طریق مذاکره به مصالحه برسد و یا به یک درگیری بلندمدت اما کم خشونت تبدیل شود، احتمالا همزمان با کاهش شوق انقلابی ایران و کمی تلطیف ایدئولوژی انقلابی ایران نیز همراه خواهد بود. در این صورت پروژه های بلندمدت برای روابط مدنی میان عربستان و ایران بد نخواهد بود. هر دو کشور منافع مشترک دایمی دارند که می تواند آنها را از سر بگیرند اگر ایران دیگر سیاست را اساسا در مسئله ای نظری نبیند. بعد از یک دوره دولتی سازی در ایران، حالا هر دو حکومت اساسا از تجارت خصوصی حمایت می کنند. تجارت و حتی سرمایه گذاری ممکن است رشد کند. هردو کشور منابع نفتی گسترده ای داشته و علاقه یا نگرانی مشترکی برای حفظ اقتدار اوپک دارند. همچنین هردو کشور منافع مشترک خود در جلوگیری از قدرت بیش از حد عراق را هم حفظ خواهند کرد. (این مسئله به مرور زمان می تواند به یک نفع مشترک برای حفظ توازن سه طرفه قدرت میان عراق، ایران و شورای همکاری خلیج فارس تبدیل شود). مسلما هردو کشور به دلایل کاملا متفاوت، درباره مداخله ابرقدرتها در امور خلیج فارس نگرانی دارند (هرچند عربستان مسلما مخالفتی با حضور کمرنگ «ورای افق» نیروی دریایی آمریکا ندارند). نهایتا هر دو کشور در عدم همدلی با شوروی اشتراک داشته و می خواهند هزینه ای را که این کشور در افغانستان می پردازد به حداکثر برسانند. اگر تمایل ایران برای رسیدن به اهداف خود از طریق ابزارهای نظامی فروکش کرده و ایدئولوژی ایران در حوزه های سیاسی، اقتصادی و نظامی میانه رو تر شود، آنگاه این منافع و دیدگاه های مشترک می تواند بار دیگر خود را نشان دهد. این مسلما جزو امیدهای عربستان است که دولت این کشور به شدت برای زنده نگه داشتن آن تلاش می کند و بر همین اساس بر هدف کوتاه مدت کمک به عدم شکست عراق تاکید دارد.