صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۵۴۴۰۶
تاریخ انتشار: ۰۸ : ۱۲ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۷
احساسات مثبت و منفی از خصوصیات انسان زنده است و طبیعتا به همان اندازه که به خوراک و هوا نیاز داریم، به امکاناتی نیاز داریم که احساسات مثبتی که در ما شکل گرفته است، بروز دهیم تا بتواند جلوی احساسات منفی را بگیرد. احساسات منفی در افراد خود به خود به وجود می‌آید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

احساسات مثبت و منفی از خصوصیات انسان زنده است و طبیعتا به همان اندازه که به خوراک و هوا نیاز داریم، به امکاناتی نیاز داریم که احساسات مثبتی که در ما شکل گرفته است، بروز دهیم تا بتواند جلوی احساسات منفی را بگیرد. احساسات منفی در افراد خود به خود به وجود می‌آید.

برای مثال زمانی که فرد با مشکلات مالی مواجه می‌شود یا عزیزی را در زندگی از دست می‌دهد، روابط از بین می‌رود و خبرهای بدی از داخل و خارج از کشور می‌رسد و غیره همه اینها باعث می‌شود، روحیه مردم به طور کلی به طرف غم، افسردگی و نگرانی رود.

در کنار اینها در شرایط کنونی جامعه احساسات مثبت امکان زیادی برای بروز و تقویت پیدا نمی‌کند، مخصوصا در جامعه ما که بعد از دوره‌ای، بیشتر تمایل به عزاداری سوق پیدا کرده است. احساسات منفی که وجود داشت با مسائل منفی در جامعه همراستا شد و تاثیر بیشتری در مردم گذاشت.

به نظر عده‌ای از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان جامعه ما به سمت نوعی افسردگی و غم و نبود شادابی پیش می‌رود و به علت گسترش تبلیغات غم و اندوه در جامعه شرایطی پیش آمده که اقدام به شادابی با نوعی احساس ترس همراه شده است، چون جامعه و دولت از این احساسات مثبت راضی نیست. این حس را نه تنها در سطح عموم جامعه با برنامه‌های رادیو و تلویزیون به وجود آورده‌اند، بلکه در سطح پایین‌تر هم جایی که جوانان نیاز دارند که یاد بگیرند تا چگونه احساسات مثبت خود را پیدا کنند و نشان دهند و امیدواری و شعف پیدا کنند، محدود و محدودتر می‌شود.

نمونه این رفتار در محدود کردن موسیقی در کودکستان‌ها و دوره‌های ابتدایی است که مطمئنا این روحیه مثبت نخواهد بود. در هر حال مردم راه خود را می‌روند و امکانات و وسایلی فراهم می‌شود تا نوعی احساس شعف و شادی و احساسات مثبت خود را ابراز کنند، اما این ابراز احساسات و هیجانات مثبت مورد تایید و قبول جامعه سیاسی کلی نیست و معمولا با احساس گناه و احساس انجام کاری خلاف قانون همراه است که لذت و فایده احساسات مثبت را کم می‌کند.

اینها مسائلی‌اند که در چند دهه اخیر به وجود آمده‌اند و ادامه پیدا می‌کنند و جامعه‌ای شکل گرفته است که ممکن است، در آن افسردگی، فرسودگی و نبود امید ریشه بدواند و به جایی برسیم که واقعا عواقب بدی به همراه داشته باشد.

جامعه بی‌احساس می‌شود

آنچه از نظر جامعه شناسی مسلم است، این است که ما در سنین مختلف به بیان احساسات مثبت به اندازه احساسات منفی نیاز داریم، هیجانات منفی در جامعه تحریک می‌شود و در سطح فردی مسائلی پیش می‌آید که با غم و غصه و ناامیدی همراه است، در صورتی که برای هیجانات مثبت احساس شادی و شعف و نشان دادن هیجان‌های مثبت امکانی فراهم نشده است.

چنین روندی در مرحله نخست می‌تواند در جامعه موجب شکل‌گیری نوعی بی‌احساسی شود و این بی‌احساسی از نظر روانشناسی می‌تواند عواقب بدی به همراه داشته باشد. در مرحله بعد هم می‌تواند باعث شود که احساسات منفی بر احساسات مثبت غلبه پیدا کند و کینه‌ورزی، دعوا و احساس خشم همراه آن بیاید و جامعه با آسیب‌هایی روبه‌رو شود که پیامدهای نامناسبی به همراه خواهد داشت. بنابراین باید افرادی که برنامه ‍‌های زندگی روزمره مردم را تبیین می‌کنند، مقداری به این مسائل بپردازند و به مردم اجازه دهند در حد طبیعی به ابراز و بیان احساسات مثبت بپردازند و از عواطف مثبت محروم نشوند.

شکل‌گیری دورویی در جامعه

امکان تفریحات و فضای باز که انسان‌ها بتوانند در آن گشت و گذار داشته باشند. در شرایط کنونی جامعه ما ممکن نیست و تفریحات معمولا در فضای بسته خانه‌ها انجام می‌شود و با احساس گناه و ترس همراه است که نتیجه‌ای که معمولا باید از این هیجانات مثبت به دست آید، در این نوع از تفریحات به دست نمی‌آید.

مردم برای گذر از این بحران زندگی شخصی خود را مدیریت می‌کنند و کم کم نوعی دو رویی در جامعه شکل می‌گیرد. افراد در ظاهر درباره مسائل مثبت اظهارنظر نمی‌کنند، اما در هر کدام از شرایطی که در خانواده ایجاد می‌شود، احساسات مثبت خود را بیان می‌کنند و نوعی زندگی دو گانه پیش آمده است.

انسان‌ها در چهار دیواری خانه خود نوعی زندگی دارند و به نوعی احساسات خود را بیان می‌کنند، در صورتی که در خارج از خانه احساسات و ارزش‌های دیگری را ابراز می‌کند که به دورویی و ترویج دروغگویی منجر خواهد شد. در مدارس و سیستم آموزشی این روحیه تقویت می‌شود و کودکان از همان سال‌های اول یاد می‌گیرند که خواست‌های واقعی خود را ابراز نکنند و در خلوت کار دیگر کنند.

قبلا برخی از انسان‌ها در خلوت آن کار دیگر می‌کردند، اما شرایط جامعه به صورتی است که این مساله همه‌گیر شده است. وقتی از بیان احساسات ترس وجود داشته باشد، افراد به صورت طبیعی دروغ می‌گویند و این دروغگویی ممکن است، محدود به این نباشد که فرد احساس مثبت خود را بیان کند یا از بیان آن خود داری کند.

 آرمان