صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۷۵۱۹۴
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۰ - ۱۳ آبان ۱۳۹۶
هاآرتص:
بریتانیا که زمان، نیرو و ثروت خود را در خاورمیانه سرمایه گذاری کرده بود، نسبت به سهمی که فرانسه بعد از جنگ جهانی از این منطقه بدست آورده بود ناراضی بود. بنابراین لندن هم خواستار تسلط بر موصل، منطقه نفتی در شمال عراق، و هم فلسطین شد تا هم به کانال سوئز و هم به سمت هندوستان راهی پیدا کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :



هاآرتص نوشت: جهان عرب در خاورمیانه اخیرا به حوزه های نفوذ قدرت های امپراطوری تبدیل شده است. این بار، نه توسط بریتانیا و فرانسه بلکه ایران و ترکیه. این دو کشور امپریالیست های جدیدند و دلیلی دقیقا مشابه برای اعمال سلطه خود دارند.

به گزارش «انتخاب»؛ این نشریه اسرائیلی در ادامه آورده است: ایران و ترکیه به دنبال اعتبار و نفوذ بین المللی هستند و قصد دارند منابع انرژی و موقعیت ژئوپولتیکی منطقه را تحت مالکیت خود درآورند. 

روایتی که در بالا ذکر شد، برای همگان آشنا به نظر می رسد، اما این بار این قدرت ها بریتانیا و فرانسه یا امریکا نیستند، بلکه ایران و ترکیه، دو کشور غیر عربی و با سابقه امپراطوری هستند که آرزو دارند بتوانند سلطه خود را مجددا بدست بیاورند. 

صد سال از بیانیه بالفور، نامه ای که در سال 1917 توسط جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا در حمایت از "ایجاد دولت برای یهودیان در فلسطین" نوشته شده، گذشته است. این بیانیه، تلاش لندن در جهت از بین بردن توافقنامه سایکس-پیکو بود که هدف آن تقسیم حوزه های تأثیرگذاری بریتانیا-فرانسه در خاورمیانه عنوان شده، به طوریکه فرانسه قسمتی را اداره می کرد که امروزه سوریه و لبنان است و بریتانیا بر عراق و اردن حکومت داشت. و فلسطین تحت نظارت بین المللی قرار گرفت.

اما بریتانیا که زمان، نیرو و ثروت خود را در خاورمیانه سرمایه گذاری کرده بود، نسبت به سهمی که فرانسه بعد از جنگ جهانی از این منطقه بدست آورده بود ناراضی بود.

بنابراین لندن هم خواستار تسلط بر موصل، منطقه نفتی در شمال عراق، و هم فلسطین شد تا هم به کانال سوئز و هم به سمت هندوستان راهی پیدا کند.

بیانیه بالفور، به بریتانیا این مجوز را داد که راه رسیدن به فلسطین هموار شود، به طوری که تا زمان اعلام دولت یهودی اسرائیل در ماه می 1948، یعنی شش ماه پس از قطعنامه سازمان ملل برای تقسیم فلسطین، لندن موقعیت خود را حفظ کرد.

اما این مسائل مربوط به گذشته است. امروز، با حمایت روسیه، دو کشور ایران و ترکیه به دنبال تسلط بر جهان عرب هستند، به همان دلیلی که قبلا بریتانیا و فرانسه به دنبال ان بودند: انرژی، منافع ژئواستراتژیکی، تجارت، و اعتبار سابق خود. 

ترکیه، جانشین امپراطوری عثمانی، خود را یک قدرت جهانی در نظر می گیرد. رئیس جمهور، رجب طیب اردوغان، اخیرا اظهار داشته است که سازمان ملل نیازمند اصلاحات بنیادینی است، زیرا دنیا بزرگتر از پنج عضو دائمی است که عضو شورای امنیت هستند. وی افزود ساختمان سازمان ملل باید در استانبول باشد. 

ترکیه تلاش می کند همواره و در هر جای ممکن، نفوذ منطقه ای داشته باشد. آنکارا، پایگاهی نظامی در قطر برپا کرده، و در سوریه مداخله می کند با این امید که خود را در هر توسعه منطقه ای مشارکت دهد؛ از جمله بحران بحران خلیج فارس، رفراندوم کردهای عراق و فرآیند صلح فلسطین-اسرائیل. 

منافع اقتصادی ترکیه همچنین به طور قابل توجهی در معرض خطر است. از زمانی که "حزب عدالت و توسعه" در سال 2002 به قدرت رسید، ترکیه به دنبال افزایش روابط تجاری و بازرگانی با خاورمیانه بود. اخیرا، آنکارا به دنبال افزایش حجم تجارت بین ترکیه و جهان عرب تا 70 میلیارد دلار است؛ افزایش شدیدی در حجم تجارت که در سال 2003، 9 میلیارد دلار ارزش داشت. 

مسأله موصل، موضوعی مربوط به پس از جنگ جهانی اول است، که آنکارا ادعا می کند این منطقه متعلق به قلمرو کشور ترکیه است. اگرچه رأی بین المللی، مبنی بر اینکه موصل بخشی از عراق است، صادر شده، اما بسیاری از ملی گرایان ترکیه موصل را حق مسلم خود می دانند.  

در طی چند سال گذشته، آنکارا از مسعود بارزانی، رهبر منطقه کردستان عراق حمایت کرده و از وی استفاده کرده تا بتواند انرژی سودآور و پروژه های ساختمانی را به دست آورد. پس از رفراندوم استقلال کردها، انکارا با تغییر دادن طرف مورد حمایت خود و ابراز حمایت از بغداد، بازی امپراطوری تقسیم ممالک و سلطه بر آنها را انجام داده و این کار توسط بغداد به خوبی مورد تقدیر قرار گرفت؛ به طوری که بغداد قول بازگشایی خط لوله خود به ترکیه را داد. در عین حال، ترکیه دو برابر در سوریه مداخله دارد و حضور خود را در شمال این کشور را حفظ می کند.       

ایران نیز سابقه قدمت امپراطوری اش، طولانی است که از امپراطوری هخامنشی تا قاجار ادامه داشته است.

ایران از تقسیمات فرقه ای در کشورهای همسایه بهره برداری کرده است؛ برای ایجاد نفوذ در منطقه، با حمایت از شبه نظامیان شیعه در کشورهایی چون لبنان و یمن در این زمینه تلاش کرده است. 

 علی رغم تحریم ها، تهران میلیاردها دلار روی ساخت سلاح های بالستیک بین قاره ای سرمایه گذاری کرده و به دنبال توسعه انرژی هسته ای اسـت، و همچنین گروه های شبه نظامی منطقه ای همچون حزب الله و حماس را مورد حمایت قرار می دهد. 

با حمایت از شبه نظامیان شیعه در عراق و حرف گوش کن بودن دولت مرکزی در بغداد نسبت به تهران، ایران این توانایی را پیدا کرده که حوزه نفوذ خود را افزایش دهد. در سوریه، مدیریت تهران این بود که نفوذ خود را با حمایت از حزب الله و رژیم بشار اسد حفظ کند؛ تمامی اینها تحت پوشش "فرآیند {مذاکرات} آستانه" صورت گرفته است که تلاشی است برای گرفتن مهر تأیید بین المللی است، این اقدامات، با کنفرانس های صلح جنگ جهانی اول که در جهت قانونی شدن تسلط بریتانیا و فرانسه بر منطقه بود، تفاوتی ندارد. 

زمانی قدرت های امپراطوری بریتانیا و فرانسه، خاورمیانه را شکل می دادند، اما امروز، با گذشت صد سال از توافق سایکس- پیکو و بیانیه بالفور، کشورهای ایران و ترکیه هستند که می خواهند جایگزین این قدرت ها شوند.