صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۶۹۹۳۰
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۰۹ - ۱۹ مهر ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 غزل حافظ همواره جزو انتخاب‌های نخستین آهنگسازان یا خوانندگانی است که می‌خواهند برای ملودی یا آواز خود شعری از میان آثار قدما برگزینند.

تاریخِ سراسر افتخار ادبیاتِ فارسی شاعران فراوانی را به خود دیده است؛ ادبیات فارسی منظومه‌ای را می‌مانَد که شاعرانش هر یک به واقع اختران و ستارگانِ پرفروغ و جاودانِ آسمانِ پرنورِ شعر فارسی به حساب می‌آیند. در این آسمان پُرنور اما تعدادی اختر، نسبت به دیگران فروغ بیشتری دارند و در همه روزگاران همواره درخشیده‌اند و درخشان مانده‌اند.
از این کواکبِ تابان، یکی فردوسی است که به شاهکارِ شاهنامه‌اش نامی شده و دیگری نظامی است که داستان‌های عاشقانه «خسرو و شیرین» «لیلی و مجنون» و «هفت‌پیکر» همواره بر سر زبان‌ها بوده و آن یکی، مولانای عارف و شوریده‌ است که مثنوی و غزلیاتش جهانی شده و آن دیگری، شیخِ شابِ عاشقِ عارفِ شیرین سخن شیراز است که «قند کلامش» چه در قصاید و غزلیات، چه در «بوستان» و «گلستان» در کامِ هر صاحب‌ذوقی قند مکرر است.
ناصر خسرو با آن زبان فخیمش و سنایی که «حدیقه» اش همواره باغِ بی‌خزان است و عطار با آن غزل‌های قلندرانه‌اش و آن «منطق الطیر» تمثیلی‌اش در کنارِ خیام و باباطاهر و خاقانی و انوری و رودکی و فرخی و منوچهری و عنصری و معزی و صائب و مسعود سعد و جمال و کمال اصفهانی و خواجو و جامی، دیگر ستارگان فروزانِ آسمان ادب فارسی‌اند. البته نباید معاصرانی چون بهار و شهریار و سایه و اخوان و نیما و شاملو و قیصر و پروین و فروغ و سهراب را نیز از قلم انداخت.
به هر روی، با هر عینک و دوربین و تلسکوپی که به این آسمانِ پرستاره بنگریم، بسته به میزانِ دیدمان اخترانِ پرنوری را خواهیم دید از شاعران نامدار گرفته تا شاعران کم‌تر مشهور؛ اما یکی از ستارگانِ بزرگ و بسیار درخشانی که حتی با چشم غیر مسلح نیز می‌توان به‌خوبی در آسمانِ شعر فارسی رصدش کرد و دید، بزرگی است به نام «حافظ شیرازی»؛ هم او که لسان‌ الغیبش می‌دانند و خوانند.
بیستم مهر ماه، روز حافظ است؛ شاعری که عارف است و عارفی که شاعر است. غزلش را گرچه همگان می‌فهمند و درک می‌کنند، اما در عین حال هر کسی نمی‌تواند ادعا کند که شعرش را به تمامی فهمیده است و اصل منظور خواجه را دریافته.
حافظ افزون بر ادبیات، در موسیقی ایرانی نیز حضوری پررنگ دارد. غزل حافظ همواره جزو انتخاب‌های نخستین آهنگسازانی است که می‌خواهند برای ملودی خود شعری از میان آثار قدما برگزینند. برای آوازخوانان نیز حافظ جزو گزینه‌های اصلی است و به همین دلیل است که آوازهای بسیاری با صدای بزرگان موسیقی ایران شنیده‌ایم که شعر آنها، غزلی از حافظ بوده است.
در میان آوازها و تصنیف‌های استادانی چون تاج اصفهانی، غلامحسین بنان، حسین قوامی، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، علی رستمیان، شهرام ناظری، حسام‌الدین سراج، ایرج بسطامی، علی اصغر شاهزیدی، مظفر شفیعی، قاسم رفعتی، علی جهاندار و بسیاری دیگر از نامداران آواز ایران آثار درخشان و خاطره‌انگیزی وجود دارد که شعر آن‌ها از حافظ است.
آنچه در ادامه می‌آید دیدگاه سه تن از اهالی موسیقی درباره چرایی جذابیت شعر حافظ برای موسیقی و آواز ایرانی است. مظفر شفیعی (خواننده و مدرس آواز)، حسین پرنیا (آهنگساز و نوازنده سنتور) و عبدالجبار کاکایی (شاعر و ترانه‌سرا) از راز جذابیت موسیقایی غزل حافظ گفته‌اند.


** حافظ نمی‌توانسته از علم موسیقی بی‌بهره باشد

عبدالجبار کاکایی، از ترانه‌سرایان موفق هم‌روزگارمان که ترانه‌های او را با صدای خوانندگان مختلفی چون فریدون آسرایی، محمد اصفهانی و سالار عقیلی شنیده‌ایم، معتقد است در عصر حافظ، این حافظ بوده که زبانِ شعر را به تکامل رسانده است.
او می‌گوید: حافظ در دوره‌ای ظهور کرد که سبک عراقی به کمال رسیده بود و بعد از خواجوی کرمانی و شاعرانی چون کمال‌الدین اسماعیل که دنباله‌روی سبک عراقی بودند، زبانِ شعر در عصر حافظ با حافظ به تکامل رسید.
این ترانه‌سرا کلام خود را درباره غزل حافظ این‌طور پی می‌گیرد: به شعر حافظ هم «قول» اطلاق می‌شود و هم «غزل»؛ به این اعتبار که «قول» را قوالی کنند، بخوانند و با لحن اجرا کنند. یحتمل شعرهای حافظ بارها و بارها با لحن اجرا شده است. خود حافظ نیز ظرافت خاصی در شعر خود دارد که در بلاغت آن را تکرار حروف می‌خوانند. در اغلب بیت‌ها، حافظ اصرار عجیبی در تنظیم هجاهای کوتاه و بلند دارد؛ مانند نحوه جایگیری مصوت بلندِ «آ» در این مصراع: «من که شب‌ها، ره تقوا، زده‌ام با دف و چنگ».
شاعر مجموعه «عذاب دوست داشتن» این‌ طور نتیجه می‌گیرد که: پس این آدم نمی‌توانسته از علم موسیقی و خواندن غزلِ با لحن بی‌بهره باشد و طبیعی است که وقتی کسی این حالت را داشته باشد، شعرش نیز مطابق با الحان سروده می‌شود و قابلیت لحن‌پذیری دارد.
شعر حافظ نیز از زمره شعرهایی است که این قابلیت لحن‌پذیری را دارد، از این‌رو آهنگسازانِ بسیاری همواره به غزل‌های حافظ توجه داشته‌اند. البته این جدای از جذابیت‌های محتوا، نگاه و مضمون شعر حافظ است.

** خوش‌ترکیبیِ وزن غزل‌های حافظ

عبدالجبار کاکایی با تأکید بر غنای موسیقایی شعر حافظ، گفت: ما بحثی تحت عنوان موسیقی درونی شعر داریم که بخشی از این موسیقیِ درونی، «لفظی» است و بخشی هم «معنوی». برای مثال «مراعات‌النظیر» هم می‌تواند نوعی موسیقی در شعر ایجاد کند، اما این موسیقی دیگر از نوع لفظی نیست، بلکه موسیقی معنوی است و از لحاظ معنایی درک می‌شود. مثلاً آوردن واژه «شب» در برابر واژه «روز»، نوعی ریتم معنوی است که ذهن آن را احساس می‌کند؛ می‌توان کلمه دیگری را در برابر «شب» قرار داد، اما در آن صورت، این ریتمِ معنوی برهم خواهد خورد. به هر ترتیب می‌توان گفت که حافظ هم موسیقی لفظی و هم موسیقی معنوی را در شعر خود به کمال رسانده است و چون حق شعر را از این لحاظ به‌جا آورده، طبیعی است که شعرش نیز به موسیقی نزدیک شده باشد.
این شاعر بر نقش خوش‌ترکیب بودن وزن غزل‌های حافظ در جذابیت آن برای اهالی آواز و موسیقی تأکید می‌کند و می‌گوید:‌ این را نیز باید توجه داشت که حافظ از اوزان خوش‌ترکیب استفاده کرده است؛ بر فرض مثال از بحور و زحافات بحر «هزج» (بر اساس رکنِ عروضی «مفاعیلن») زیاد استفاده کرده است؛ بحوری که معمولاً در آواز ایرانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین، این نیز می‌تواند از جمله دلایلی باشد که شعر حافظ در موسیقی ایرانی زیاد مورد استفاده قرار گرفته است.

** حافظ، جمع سعدی و خیام است

کاکایی همچنین معتقد است: ترکیب غم و شادی در فرهنگ محتوایی آثار حافظ به وضوح وجود دارد. ما شاعری مثل سعدی را داریم که عموماً شاعر خوش باشی است : «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست».
سعدی نگاه خوش‌باشی به جهان دارد. شاعری هم داریم مانند خیّام که بسیار اندوهگین و فلسفی و مأیوس است.
حافظ از کسانی است که این دو احساس را با هم جمع کرده است؛ برای همین است که می‌گوید: «با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام». به نظر می‌رسد با روحیه انسان ایرانی، این حال و هوای موجود در شعر حافظ بیشتر نزدیک باشد.
این ترانه‌سرا این را نیز درباره حافظ می‌گوید که حافظ انسان را درگیر مباحث کلامی و فلسفی نمی‌کند.
کاکایی تصریح دارد: ما نمی‌دانیم حافظ جبری بوده یا قائل به جبر نبوده است و یا اینکه به قضا و قدر و مسئله رؤیت خدا چگونه می‌نگریسته؛ زیرا او هر بار به نوعی اظهار نظر کرده است؛ گویی کلکسیونی از اندیشه‌های مختلف را در شعر خود جمع کرده است، بی‌آنکه بخواهد با مخاطب تضارب اندیشه و یا تعاطی فکر داشته باشد.

** حافظ یک کلکسیونر بسیار ماهر است

شاعر کتاب «دنیای بی‌آواز» می‌گوید: حافظ در مباحث کلامی ورود نکرده و در الهیات آنچه از شعر او استنباط می‌شود، یکی «وحدت وجود» است و دیگری، «عشق»؛ یعنی خداوند و عشق به خداوند؛ دو عنصری که در مقابل آن‌ها انسان مقاومتی ندارد.
البته باید توجه داشت که حافظ مانند مولانا جدل کلامی نمی‌کند تا بخواهد موضوعی را اثبات کند. حافظ مسئله‌ ای را مطرح می‌کند، اما در غزل بعدی رد و انکار آن را می‌گوید. بنابراین، به نظر می‌آید که حافظ یک کلکسیونر بسیار ماهر است که ویترین شعر خود را طوری می‌چیده که مشتری‌هایش زیاد باشند.
تساهل و تسامحی در اندیشه حافظ وجود دارد که سعی می‌کرده با همه ارتباط برقرار کند و شاید به همین دلیل است که «لسان الغیب» و زبانِ حال همه مردم شده است، چون هر کسی در شعر حافظ می‌تواند اندیشه‌ها و عقاید خود را پیدا کند.

** تصویرسازی و تنوع ریتم موجود در غزل‌های حافظ

مظفر شفیعی، از خوانندگان و مدرسان مطرح آواز در روزگار ما است. این خواننده که سابقه فراگیری آواز نزد روانشاد اسماعیل مهرتاش و محمدرضا شجریان را در کارنامه خود دارد، یکی از سه داور برنامه «شب آواز ایرانی» نیز بوده است.
مظفر شفیعی نیز معتقد است که حافظ با موسیقی آشنا بوده است. او می‌گوید: در آغاز باید به این توجه داشت که حافظ موسیقی را می‌شناخته است؛ و از این‌رو است که وزن‌های گوناگون و ریتم‌های متفاوتی همراه با مفاهیم مختلف در شعر حافظ وجود دارد. به دلیل همین تنوع وزن و ریتم و مفهوم در غزل‌های حافظ است که آوازخوانان و خوانندگان می‌توانند حتی برای گوشه‌های مختلفِ یک دستگاه یا آواز به راحتی شعر مورد نظر خود و متناسب با آن گوشه را از غزل‌های حافظ بیابند.
این مدرس آواز ایرانی همچنین با اشاره به محتوای عرفانی، نصیحت‌گونه، عاشقانه و اجتماعی شعر حافظ، می‌گوید: برای مثال وقتی خواننده می‌خواهد در دستگاه نوا آواز بخواند، به سراغ شعری عرفانی می‌رود و با مراجعه به دیوان حافظ، در اندک زمانی به‌ آسانی می‌تواند شعر متناسب با این دستگاه را بیابد.
شفیعی دیگر جذابیت‌ شعر حافظ برای آواز ایرانی را قابلیت «تصویرسازی» شعر خواجه شیراز می‌داند. وی اظهار می‌کند: قابلیت تصویرسازی موجود در شعرهای حافظ کمک می‌کند تا آوازخوان به سراغ شعر وی برود. نمونه‌اش اینکه بنده امروز می‌خواهم در جایی آواز بخوانم و همین‌طور در ذهنم یک سه‌گاه کوتاهی با ریتمی زیبا آمد. برای این آواز ناخودآگاه این غزل حافظ به ذهنم آمد: «دردم از یار است و درمان نیز هم». این غزل براساس جایی که قرار است در آنجا بخوانم و نیز در تناسب با دستگاه سه‌گاه بسیار مناسب است و همان‌طور که گفتم، به آسانی نیز به ذهن من رسید.

** همه فهم بودن شعر حافظ، آن را برای آواز جذاب می‌کند

رسایی و بیان زیبای شعر حافظ، دیگر ویژگی غزل‌های حضرت لسان‌ الغیب است که مظفر شفیعی به آن اشاره می‌کند: رسایی و بیان مفاهیم فهم‌شدنی برای همه مردم، از نکته‌های بسیار مهم شعر حافظ است که موجب می‌شود خواننده برای آواز به سراغ شعر او برود. البته معنی شعرهای حافظ گاه بسیار دشوار است اما در قیاس با شعرهای سبک هندی طوری است که هر کس با هر دانش و میزانِ درک، می‌تواند از شعر حافظ برداشت و دریافتی حتی شخصی داشته باشد؛ و این کار را برای آواز راحت می‌کند، به شرط آنکه خواننده، خود، شعر و مفهومِ آن را به خوبی درک کرده باشد و موسیقی کلامی آن را یافته باشد.
برای رسیدنِ به این درک، خوانندگان جوان باید مطالعه شعری و ادبی فراوانی داشته باشند. استاد شجریان همیشه می‌گفتند که خواننده طوری باید شعر را درک کرده باشد که گویی خودِ او شعر را سروده است.
این مدرس آواز همچنین معتقد است که شیرینیِ بیان حافظ به‌گونه‌ای است که بسیاری از بیت‌هایش را می‌توان به آواز خواند. او همچنین به موسیقی کلام حافظ نیز اشاره می‌کند: موسیقی شعر حافظ آن ‌قدر غنی است که می‌توان شعرش را به زیبایی دکلمه کرد. شورانگیزی و شورآفرینی شعر حافظ و اینکه نخوت و سستی را دور می‌کند هم از دیگر جذابیت‌های شعر او است و همه این‌ها سبب می‌شود که خواننده و موسیقی‌دان ناخودآگاه به سراغ شعر حافظ برود. البته این، بدین معنا نیست که ما از شعرهای دیگر بزرگان ادبیات فارسی غافل شویم. ما باید هم شعر دیگر شاعران ادبیاتِ کُهنمان را بخوانیم و هم شعر شاعران معاصر را.

** اسماعیل مهرتاش و محمدرضا شجریان و حافظ

خواننده آلبوم «راست» با اشاره به جایگاه شعر حافظ در نگاهِ استادانِ خود، یعنی روانشاد استاد اسماعیل مهرتاش و استاد محمدرضا شجریان، گفت: در ردیف شعری استاد مهرتاش، بیشترِ شعرها براساس غزل‌های حافظ و نیز سعدی است؛ و همین گویای توجه ایشان به شعر حافظ است. استاد شجریان نیز توجه بسیاری به شعر حافظ دارد و در عین حال که شعر شاعران گوناگون را اجرا کرده‌اند، اما همیشه به ما می‌گفتند که شعر حافظ یک چیز دیگر است. در کل ایشان به حافظ ارادت فراوانی دارد و بسیاری از شعرهای حافظ را هم به بهترین شکل اجرا کرده است.

** حافظ، جامعه‌شناسی فرازمان است

بسیاری از مردم، آهنگ «گل‌پونه‌ها» را با صدای سوخته روانشاد ایرج بسطامی شنیده‌اند. این تصنیف، یکی از ساخته‌های حسین پرنیا است؛ آهنگسازی که افزون بر ایرج بسطامی، با خوانندگان دیگری همچون علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی و رضا رضایی پایور نیز همکاری داشته است.
پرنیا بر جنبه اجتماعی و انتقادی شعر حافظ تأکید دارد. او حافظ را شخصیتی کاملاً جامعه‌شناس و نقّاد می‌داند و می‌گوید: در واقع حافظ یک دانایِ فرازمان بوده که توانسته در قالب غزلیات خود جامعه‌اش را به نقد بکشد. این، به حیطه اجتماعی شعر حافظ باز می‌گردد که طبیعی است برای طرح به زبان موسیقی نیز دارای جذابیت است. اما اگر بخواهم از جنبه فرا اجتماعی شعر حافظ سخن بگویم، باید تصریح کنم که کلام عارفان و بزرگانی چون حافظ ذومراتب است و به همین سبب کلام آنان مسائلی را فراتر از جهان ماده در بر ‌می‌گیرد. به همین دلیل است که در هر زمان توانسته‌ایم با شعر حافظ یا بزرگانی مانند حافظ ارتباط برقرار کنیم و به نوعی حرف دل خودمان را در کلام آنان بیابیم. حافظ نیز با تسلطی که به علوم زمان خود و نیز معانی و مفاهیم بلند ادبی داشته، توانسته شعرهایی برجای بگذارد که همه ما خودمان را در آیینه این اشعار ببینیم.

** شعر حافظ تعقلی است، نه تفألی!

آهنگساز آلبوم «پادشاه فصل‌ها» می‌گوید: البته من در ارتباط با شعر حافظ نقدی دارم به کسانی که حافظ را در جامعه من در حد تفأل‌زدن مطرح می‌کنند؛ در حالی که به نظر من شعر حافظ تفألی نیست، بلکه تعقلی است.
حافظ در شعر خود جامعه‌ ای اخلاقی را معرفی می‌کند که فراتر از جامعه مدنی یا دینی است؛ یعنی اینکه مدنیت جامعه در گرو اخلاقی‌ بودنِ آن است. از این‌رو، به نظر من حافظ دریچه‌ای از زندگی و جامعه را به روی ما باز می‌کند که ما همه چیز را باید از این دریچه بنگریم و گویی این جامعه مورد نظر حافظ بسیار هم به واقعیت جامعه انسانی نزدیک است.
به نظر من حافظ شاعری است که در عاشقانه‌های خود نیز ابایی نداشته بگوید که آدمی زمینی است، مانند جایی که می‌گوید «دلم رمیده لولی‌وشی است شورانگیز».
این آهنگساز در پاسخ به اینکه هنگامی که در مقام آهنگساز به سراغ شعر حافظ می‌رود، بیشتر به جنبه عاشقانه شعر حافظ توجه دارد یا به جنبه اجتماعی یا عارفانه شعر او، می‌گوید: البته من هم به جنبه اجتماعی شعر حافظ توجه دارم و هم به جنبه عاشقانه شعر او و هم به عارفانگیِ غزل‌هایش، اما من همواره حافظ را یک نگاه تیزبین در جامعه و یک نقّاد بسیار بااخلاقِ اجتماعی نگاه می‌کنم و چه در موسیقی آوازی، چه در موسیقی ریتمی و کلامی به شکل تصنیف و ترانه، بیشتر با این دیدگاه به سراغ شعر حافظ می‌روم.
پرنیا همچنین با یاد کردن از محمدرضا شجریان و آثار بسیاری که وی با شعر حافظ خوانده است، تصریح می‌کند: یکی از کسانی که در حوزه موسیقی بسیار توانسته حافظ را در جامعه ما پررنگ نماید، استاد شجریان است که با آوازهایی که از شعرهای حافظ خوانده، به خوبی حافظ را در آواز خود معرفی کرده است.