صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۸ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۱۱۶۸۰
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۱۰ - ۰۴ تير ۱۳۹۴
انگار از همان زمانی که تولید یک سریال رمضانی استارت می خورد، دستورالعملی به نویسندگان داده می شود که یادشان باشد در کنار همه کاراکترهای ریز و درشتی که خلق می کنند، یک کاراکتر کاملا مثبت هم بگذارند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


صفحه خواندنی ها را از اینجا دنبال کنید


انگار از همان زمانی که تولید یک سریال رمضانی استارت می خورد، دستورالعملی به نویسندگان داده می شود که یادشان باشد در کنار همه کاراکترهای ریز و درشتی که خلق می کنند، یک کاراکتر کاملا مثبت هم بگذارند.

انگار اگر چنین کاراکتری در سریال های رمضانی نباشد، کار جلو نخواهد رفت. حالا مشکل با این مثبت بودن این کاراکتر نیست، مشکل اینجاست که این قبیل کاراکترها با خوب بودن بیش از حدشان و پیام ها و پند و اندرزهایشان آدم را به مرز جنون می رسانند. تعداد این کاراکترها کم نیست، اما چندتایشان خیلی تابلو بودند، یادتان هست؟ اصلا از آخر شروع می کنیم.

پریوش نظریه

مدینه/ مدینه

فقط دو تا بال کم داشت که رو کتف هایش چسبانده شود تا جنسش جور باشد. آخر یک آدم این قدر خوب می شود و این قدر همه چیزش درست و حسابی است، دریغ از یک مشکل کوچک. بابا تو چرا این قدر خوب بودی.




مهرداد ضیایی

آقا محمدجواد/ مادرانه

وقتی لباس سفیدش را می پوشید، دیگر خود خود فرشته بود. او هم از همان رومخ ها بود که همه چیز را تمام و کمال داشت.




فریبا کوثری

ریحانه/ سقوط یک فرشته

در سقوط یک فرشته همه شخصیت های اصلی ماموریتشان این بود که بروند روی مغز مخاطب، اما فریبا کوثری در این کار کت همه را از پشت بسته بود.




پروانه معصومی

آفاق/ ملکوت

پروانه معصومی تاالان چندین و چند بار نقش مادر و همسر مهربان را بازی کرده اما در ملکوت درصد این مهربانی با دیالوگ های گل درشتی که می گوید، بالاست.



افسانه بایگان

نرجس/ روز حسرت

همسر فرامرز قریبیان و مادر پوریا پورسرخ بود. هم در خارج از خانه آدم موفقی بود، هم در منزل یک همسر فداکار. وقتی درباره عشق و خانواده حرف می زد، انگار در حال کنفرانس دادن در دانشگاه بود.




پوریا پورسرخ

حامد/ شکرانه

جوان اول رومخ هم داشتیم در این سال ها. پسر جوانی که بابای ثروتمندش مامورش می کند برود تاجیکستان دنبال پیداکردن فک و فامیلش؛ پسری که اصلا چشم به مال و ثروت پدر پولدارش نداشت و کلا آدم مطیع و سر به راهی بود.