صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۰۵۷۴
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۰۲ - ۰۶ اسفند ۱۳۸۹
صدای ضجّه‌هایش را به وضوح می‌شنیدم، لابه‌لای بازجویی، اسم شریعتی هم از زبان دختر دانشجو شنیده می‌شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صدای ضجّه‌هایش را به وضوح می‌شنیدم، لابه‌لای بازجویی، اسم شریعتی هم از زبان دختر دانشجو شنیده می‌شد.

نزدیک‌های غروب صدای در سلول خبر از ورود زندانی جدید می‌داد، از گفتگوی ماموران ساواک فهمیدم علی شریعتی است. هنوز صدای بازجویی دخترک از سلول روبه‌رویی به گوش می‌رسید:

ـ دکتر شریعتی تو رو به این روز انداخته، اگه به شریعتی فحش بدی آزادت می‌کنم.

این صدای زمخت شکنجه‌گر ساواک بود که هر لحظه بلندتر می‌شد، دختر از حضور علی در چند سلول آن طرف‌تر بی‌خبر بود فقط فریاد می‌زد: من فحش بلد نیستم، بلد نیستم.

دکتر میله‌های سلول را با یک دستش می‌فشرد و با دست دیگر به میله‌ها می‌کوفت، رنگ از رخسارش پریده بود، ناگهان خطاب به دختر فریاد کشید:

ـ شریعتی منم دخترم، به من فحش بده، به من فحش بده.

صدای خفه و ناله‌های پی در پی دخترک همه را بی‌تاب کرده بود، آتش سیگار شکنجه‌گر که به صورت دختر می‌نشست فریادش را جانسوز و ناله‌های دکتر را شدیدتر می‌کرد و این وضع تا سپیده‌دم ادامه داشت ...

* منبع: «کتاب‌دانشجویی» با عنوان «علی شریعتی» به همت الهام یوسفی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
سلام
|
۱۹:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۱
سلام
سحر
|
۰۹:۲۷ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۵
بدک نبود
ناشناس
|
۰۸:۵۶ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۸
روحش شاد و یادش گرامی باد .
مرگ بر استبداد
ناشناس
|
۱۳:۳۲ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۷
درود بر روان پاکش که جای خالیش به سختی محسوس است.
ناشناس
|
۱۱:۳۳ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۶
باشد كه عبرتي شود براي....
ناشناس
|
۰۹:۲۲ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۶
باز به بازجوهای ساواک لااقل شریعتی را دکتر خطاب می کردند!!!
علي
|
۰۳:۵۴ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۶
هر روز كه مي گذرد عظمت روح اين مرد بزرك و متفكر آشكارتر مي شود. عجيب است كه جوانان بيشتر از آنهايي كه زمانه شريعتي را درك كرده اند با او مأنوس هستند.
درود خدا بر او و فرزندان خلف او.