پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : از اصرار بر
وداع بشار اسد تا اتفاق نظر بر پرونده هسته ای ایران. دستاوردهای نخستین
سفر فرامرزی جان کری در جامه وزیر امور خارجه ایالات متحده به عربستان
تکراری اما دارای پیام های تلویحی فراوان بود. حمایت از مخالفان بشار اسد و
تاکید بر به شمارش افتادن فرصت در اختیار ایران برای پایان دادن به سوال
های بیشمار غرب در خصوص برنامه هسته ایش محورهای اصلی دیدار جان کری با
سعود الفیصل همتای عربستانی اش بود. جان کری که از سوی بسیاری از تحلیل
گران مسائل منطقه ای به نرمش در برابر تهران شهرت دارد و بسیاری او را
برخلاف هیلاری کلینتون که مخالف سرسخت تعامل با تهران بود، طرفدار مصالحه
شناخته شده است با سفر به ریاض به شایعات در خصوص تغییر استراتژی کلان
آمریکا در خاورمیانه در دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما پایان داد.ریاض
هفتمین مقصد از 9 کشوری بود که در دور نخست تورهای خارجی جان کری میزبان
سناتور سابق بودند. کری در ریاض تاکید کرد که پنجره دیپلماسی برای تعامل با
تهران تا ابد باز نخواهد بود، سخنانی که به مذاق آل سعود در ریاض بسیار
خوش آمد. وزیر امور خارجه عربستان که در چند ماه گذشته همصدا با برخی
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به بزرگنمایی برنامه هسته ای ایران دست
زده است نیز در این دیدار از نگرانی های ریاض در خصوص برنامه هسته ای
ایران سخن گفت و از مذاکره ای که نمی تواند تا ابد ادامه داشته باشد. دورنمای
رابطه امریکا و عربستان، دغدغه های مشترک دو کشور، نگرانی امریکا از رشد
سلفی گری در سوریه و حمایت عربستان از نیروهای افراطی، موضوع بحرین در
روابط دو کشور و نگاه عربستان و امریکا به مساله هسته ای ایران موضوعاتی
است که دیپلماسی ایرانی با دکتر علی اکبر اسدی درمیان گذاشت. متن این گفتگو
به شرح زیر است:
رابطه امریکا و عربستان در دور نخست ریاست جمهوری باراک اوباما و
حضور هیلاری کلینتون در پست وزارت خارجه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا در
چهار سال گذشته با توجه به مباحث بهار عربی در تونس و مصر که رهبران پیشین
آنها دوست ریاض بودند و عدم حمایت واشنگتن از بن علی و مبارک شاهد نوعی
دلخوری در رابطه ریاض و واشنگتن بودیم؟
رابطه عربستان و امریکا در دوره نخست ریاست جمهوری باراک اوباما تقریبا
تدوام روابط استرتژیک دو کشور در دوره های پیشین است با تغییرات و اختلاف
نظرهایی که به ویژه با توجه به تحولات منطقه ای و خیزش های مردمی اتفاق
افتاد.
زمانی که در کشورهایی همچون مصر و تونس خیزش های مردمی اتفاق افتاد،
واشنگتن با توجه به این دریافت که دیگر نمی توان از افرادی همچون بن علی و
مبارک حمایت کرد، تغییر حکومت در این کشورها را پذیرفت و راهبرد خود را بر
تعامل با گروه های انقلابی و جریان های مردمی قرار داد. اما عربستان سعودی
به شدت از این نوع سیاست امریکا ناخرسند و نگران بود و همین امر سبب شد تا
نوعی نارضایتی از سیاست منطقه ای امریکا ایجاد شود. با این حال می توان
گفت در حوزه های مهم تری همانند بحرین و یمن که امریکایی ها ملاحظات منطقه
ای و امنیتی عربستان را مدنظر قرار دادند، عربستان به نوعی عملکرد امریکا
را در این دو حوزه پذیرفت.
در مورد سوریه نیز می توان گفت که تا حد زیادی امریکا و عربستان دغدغه های
مشترکی دارند و سیاست نزدیکی را اتخاذ کردند. بنابراین با وجود آنکه برخی
اختلاف ها وجود داشت، اما شاهد تداوم روابط سیاسی و امنیتی میان دو کشور
بودیم و نمونه عینی آن نیز در بحث فروش تسلیحاتی گسترده امریکا به عربستان
بود که شاید بتوان گفت یکی از بزرگ ترین فروش های تسلیحاتی در تاریخ امریکا
بوده است.
جان کری در جریان نخستین سفر خود در جامه وزیر امور خارجه ایالات
متحده، عربستان را یکی از 9 مقصد خود قرار داد. دلایل این انتخاب چیست؟
امروز دغدغه های مشترک واشنگتن و ریاض در سطح منطقه ای به چه مواردی محدود
می شود؟
عربستان همچنان به عنوان یکی از متحدان استراتژیک امریکا در منطقه است.
امریکایی ها با توجه به نقش عربستان در امنیت انرژی و همچنین نقش منطقه ای
عربستان همچنان خواستار این هستند که این نوع روابط و تعاملات جدی خود را
با عربستانی ها حفظ کنند و بر این اساس است که چنین سفری را جان کری به
ریاض داشت.
در خصوص دغدغه های مشترک باید چهار مساله را مدنظر قرار داد:
1. بحث مهار ایران در سطح منطقه و کاهش نفوذ منطقه ای ایران که بحث
مقابله با برنامه هسته ای ایران نیز در این چارچوب قرار می گیرد.
2. امنیت و ثبات خلیج فارس در همکاری میان امریکا و کشورهای شورای
همکاری خلیج فارس است و کاهش نقش آفرینی ایران در امنیت خلیج فارس می
باشد. بحث بحرین نیز در این مقوله قرار می گیرد و تا حد ممکن آنها مخالف
تغییر ساختار سیاسی در بحرین هستند.
3. بحران سوریه که هر دو کشور خواستار تغییر ساختار قدرت و تغییر
ژئوپولتیک قدرت در منطقه شامات هستند که در وهله اول سوریه است و پس از آن
اگر بتوانند از این طریق در حوزه های دیگری همچون لبنان نیز توازن قدرت
داخلی را بازتعریف کنند.
4. روند صلح و سازش در خاورمیانه دغدغه دیگری است که هر دو کشور خواستار پیشبرد روند گذشته و تاکید بر راه حل دو دولتی هستند.
جان کری در نشست مشترک با رهبر مخالفان بشار اسد در رم ایتالیا
برای نخستین بار از کمک های مالی به مخالفان بشار سخن گفت و این در حالی
است که کشورهایی چون عربستان و قطر از مدت ها پیش تغذیه مالی و تسلیحاتی
مخالفان در سوریه را بر عهده داشتند. عربستان در این میان به دست داشتن در
اعزام نیروهای افراطی و جریان های سلفی به سوریه هم متهم است آیا این
استراتژی با سیاست اوباما در قبال ارسال سلاح به میانه روهای مخالف اسد
تناقض ندارد؟
هدف مشترک امریکا و عربستان در خصوص سوریه تغییر ساختار قدرت است، بدین
معنا که بشار اسد کنار رود و در این راستا هر دو کشور از مخالفین حمایت می
کنند. اما امریکا در روند تحولات سوریه نگرانی های جدی دارد که مهم ترین آن
بحث این است که در این کشور گروه های افراط گرایی همانند جبهه النصره که
یکی از گروه های القاعده محسوب می شود در این کشور قدرت گرفته است و بسیاری
از کمک های مالی و تسلیحاتی کشورهای منطقه نیز به این گروه ها می رسد.
این نگرانی امریکا از گروه های افراط گرا به ویژه پس از کشته شدن سفیر
امریکا در لیبی بسیار تشدید شد و بر این اساس امریکا خواستار نوعی تغییر
در معادلات دورنی سوریه به ویژه تغییر بازیگران مخالف است و بر این اساس
تلاش می کند تا مخالفان افراط گرا را با قطع کمک های مالی و تسلیحاتی تضعیف
کند و در مقابل مخالفان میانه رو را در سوریه تقویت کند. نتیجه آن نوعی
گرایش نسبی امریکا به سوی روندهای سیاسی است که با نوعی اعمال فشار همراه
است. اما عربستان تا به امروز حمایت های مالی و نظامی مختلفی از مخالفان
به عمل آْورده که میزانی از آن نیز به نیروهای افراط گرا رسیده است. این
بحث موضوعی است که امریکا مخالف بوده، اما با این حال به نظر می رسد که
عربستان نیز نگرانی از بحث سوریه دارد و آن این است که عربستان نیز تمایل
ندارد تا گروه های اخوانی در سوریه قدرت گیرند چراکه عربستان در منطقه از
قدرت گرفتن جریان اخوانی نگران است و در سوریه نیز همین ملاحظه را دارد.
بنابراین امریکا و عربستان به سمت نوعی همگرایی نسبی حرکت می کنند که مدلی
همانند یمن مد نظر آنهاست و شاید این روند سبب نزدیک شدن آنها در بحث سوریه
شود.
عربستان در جریان خیزش های مردمی در بحرین عملا وارد منازعه داخلی
کشور همسایه شده و نیروهای نظامی خود را در قالب نیروهای سپر جزیره به
منامه فرستاد. این در حالی است که تعمیق بحران سیاسی در بحرین صدای امریکا و
گروه های حقوق بشر در اروپا را بلند کرده است. موضع گیری دولت اوباما در
قبال بحرین در دور دوم ریاست جمهوری را چگونه پیش بینی می کنید. آیا شاهد
اختلاف جدی میان کاخ سفید با آل سعود در این خصوص خواهیم بود؟
عربستان پس از آنکه احساس کرد در تحولات تونس و مصر متضرر شده، در بحرین
که از اهمیت بیشتری برای این کشور برخوردار بود (هم از نظر مجاورت
جغرافیایی و همچنین هر نوع تحول در بحرین تاثیرات جدی بر عربستان و به ویژه
منطقه شرقی این کشور و کل خلیج فارس دارد) سعی کرد تا به شکل فعال و
مستقیم وارد عمل شده و حتی به این کشور نیرو اعزام کرد. امریکایی ها زمانی
که این شرایط را شاهد بودند علیرغم آنکه برخی انتقادات را از شرایط داخلی
بحرین و وضعیت حقوق بشری این کشور دارند، اما هیچ گونه اعتراض جدی و رسمی
نسبت به سیاست عربستان نداشتند. این رویکرد به این معنی است که امریکایی
ها تقریبا نوع عملکرد عربستان را مورد تایید قرار می دهند و در منطقه
منافع عربستان و همپیمانی استراتژیک آنها در اولویت قرار دارد. بنابراین به
نظر نمی رسد که در این دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما نیز تغییر خاصی
در سیاست این دولت رخ دهد و اختلاف جدی میان آل سعود و واشنگتن را شاهد
باشیم.
بحث پرونده هسته ای ایران از دیگر محورهای مورد توافق جان کری با
سعود الفیصل در این دیدار بود.دلایل مخالفت های جدی عربستان با برنامه های
هسته ای ایران چیست؟ پیش بینی شما از اتحاد امریکا و عربستان در قبال ایران
در چهار سال آتی چیست؟
در مورد ایران عربستان و امریکا نقطه مشترکی دارند و آن این است که هر دو
خواستار مهار نقش و نفوذ ایران در منطقه هستند. عربستان برنامه هسته ای
ایران را به عنوان بخشی از روند افزایش قدرت و توانمندی ایران می داند و با
آن مخالف است و خواستار آن است که برنامه هسته ای ایران متوقف و یا محدود
شود. اما در مجموع این نوع نگاه عربستان به ایران در چارچوب نگاه منطقه ای
این کشور است که عربستان خواستار مهار ایران و کاهش نقش منطقه ای جمهوری
اسلامی ایران است و آن چه می خواهد این است که امریکا و غرب از طریق پرونده
هسته ای نقش منطقه ای ایران را محدود کنند. یکی از دلایلی که آنها نگاه
مثبتی به مذاکرات ایران و 1+5 ندارند این است که آنها نگران این هستند که
قدرت های جهانی سبکی از نقش آفرینی ایران را بپذیرند و این موضوعی است که
به شدت نگرانی کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی را سبب شده است.
دیپلماسی ایرانی