پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شاید بتوان اوج شناخت چهره اصلی بنی صدر را در غائله 14 اسفند 1359 یافت، ابوالحسن بنی صدر که توانسته بود با زیرکی خاصی خود را در میان چهره های برجسته انقلابيون جاي بزند، در نهایت در مصدر قوه مجریه قرار گرفت، او از همان آغاز تعارضات بسیاری در سخن، عمل و اعتقادات با جريان اصلي و اصيل انقلاب و امام خميني داشت. هرچند سعی کرد که این دیدگاه های خود را در ابتدای کار پنهان کند.
به گزارش انتخاب به نقل از مهر، ابوالحسن بنی صدر به عنوان یکی از نمادهای انحراف در
درون انقلاب اسلامی پدیده ای است که باید برای واکسینه کردن انقلاب به
دفعات و به صورت مرتب به سراغ آن رفت. بررسی رفتار و گفتار و فرجام بنی صدر
و حامیان او از آن جهت حائز اهمیت است که در آن عبرتهای فراوانی برای
امروز و فردای جامعه ایرانی و انقلاب اسلامی وجود دارد. سرویس سیاسی
خبرگزاری مهر به بهانه مناسبت تاریخی 14 اسفندماه، سالروز سخنرانی تلخ و
وحدت شکن رئیس جمهور معزول انقلاب و برای آشنایی بیشتر مخاطبان جوان با این
موضوع تاریخی به سراغ ابعاد مختلف این پدیده تاریخی رفته است.
14 اسفند، آشکار شدن انحرافات بنی صدر
شاید
بتوان اوج شناخت چهره اصلی بنی صدر را در غائله 14 اسفند 1359 یافت،
ابوالحسن بنيصدر که توانسته بود به دلیل منسوب بودن به پدرش که از
روحانیون برجسته همدان بود و با بهره گيري از فرصت حضور در فرانسه ابتدا
خود را به امام(ره) نزدیک کرده و سپس در صف انقلابيون جاي بگیرد، در نهایت
با زيرکي خاصی در مصدر امور انقلاب قرار گرفت و توانست در اولين انتخابات
رياست جمهوري پس از پیروزی انقلاب اسلامي در ميداني که برخي علل و عوامل
(نظير منتفي شدن حضور جلال الدين فارسي کانديداي اصلي حزب جمهوري اسلامي)
براي وي بي رقيب ساخته بودند، موفق به کسب آراء مردم و مقام ریاست جمهوری
بشود. او از همان آغاز به کار تعارضات بسیاری در سخن، عمل و اعتقادات با
جريان اصلي و اصيل انقلاب و امام خميني داشت. هرچند سعی کرد که این دیدگاه
های خود را در ابتدای کار پنهان نماید، اما دیری نپایید که تعارضات اعتقادی
و عملی وی با جریان اصیل انقلاب هویدا شد. بيش از يک سال از انتخاب وي به
مقام رياست جمهوري نگذشته بود که چهره از نقاب برداشت و در غائله ای که با
همکاری منافقین، گروهک ها و جریان های انحرافی زمینه برگزاری آن را فراهم
کرده بود، فتنه آغازین انقلاب را در 14 اسفند 1359 و در دانشگاه تهران رقم
زد.
سخنرانی جنجالی 22 بهمن و تهدید به گفتگویی دیگر با مردم
عوامل
ایجاد کننده و ريشه هاي اصلی غائله 14 اسفند 1359 را بايد در سخنراني 17
شهريور بنی صدر که در ميدان شهدا، برگزار شد و سخنرانی روز 22 بهمن وی در
همان سال و در میدان آزادی، یافت. جایی که او پس از بیان سخنان جنجالی،
غیرمکتبی و ضد انقلابی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی، در یک اجتماع عمومی،
نقاب از چهره واقعی خود که هیچ شباهت و اعتقادی به مبنای تشکیل دهنده نظام
اسلامی ایران نداشت، بردارد و در پس آن نیز وعده سخنراني و ملاقاتي ديگر
با مردم را در سالروز در گذشت دکتر محمد مصدق در 14 اسفند داد.
بنی
صدر در اقدامی هماهنگ با منافقین، گروهک های مخالف شکل گیری انقلاب
اسلامی، جریان های انحرافی ابتدای انقلاب و ... تلاش کرد برنامه مفصلی را
بر علیه جمهوری اسلامی و مبانی اعتقادی آن در 14 اسفند و در دانشگاه تهران
ترتیب دهد و تکیه کلامش هم در آن زمان تکیه بر آراء 11 میلیونی مردم برای
ایجاد جنجال در کشور و پیشبرد اقدامات خائنانه خود بود. از همين رو گروهک
هاي مخالف جمهوری اسلامی و طرفدار رئيس جمهور وقت در هماهنگي با دفتر و با
آمادگی خود را براي شرکت غائله 14 اسفند 59 اعلام کردند. بر اساس آنچه در
اسناد تاریخی آمده است همراهان بنی صدر در این غائله علاوه بر برنامه ریزی
های از پیش تعیین شده، به تجهيز اعضاي خود پرداختند. اين گروه ها که به سبب
هم فکري و توافق سياسي با بني صدر برای حضور در دانشگاه تهران اعلام
آمادگي کردند عبارت بودند از: 1) دفتر همکاري هاي مردم و رئيس جمهور، 2)
دفتر بني صدر، 3) گارد رياست جمهوري، 4) جبهه ملي به همراه گروهک هاي
وابسته به آن نظیر (حزب ملت ايران، جاما، گروه ايران امروز، جمعيت
دانشگاهيان ملي) 5) گروه هاي ضد امام، ضد روحانيت و ضد ولايت فقيه، 6) گروه
هاي شبه انقلابي که به علت وجود برخي اختلاف ها اکنون به جرگه طرفداران
بني صدر پيوسته بودند مانند گروه طرفداران بني صدر، صادق قطب زاده، سياه
جامگان، داريوش فروهر و شريعتمداري.
در بیان
تاریخچه این رویداد همچنین اشاره شده است: جدا از دسته فوق، مي توان از
گروه هايي دیگر به عنوان دسته دومی نام برد که در ظاهر به طرفداري از بني
صدر و در باطن برای تامین پاره اي از مقاصد سياسي، ايجاد بلوا و برهم زدن
هر چه بيشتر جو سياسي کشور در غائله 14 اسفند شرکت کردند که اين گروه ها
عبارت بودند از: الف ـ مجاهدين خلق و ميليشيا (نيروهاي شبه نظامي)، ب ـ
رنجبران، ج ـ پيشگام، دـ پيکار، ی ـ اتحاديه کمونيست ها، توفان و فداييان
اقليت، ح ـ راه کارگر، ز ـ سازمان چريک هاي فداييان خلق (اکثريت)
بر
همین اساس، جدای از 2 دسته فوق مي توان از دسته سومي هم نام برد که در
حادثه 14 اسفند دانشگاه تهران حضور داشته و مشي و نظری مخالف رئيس جمهور و
گروه هاي طرفدار او داشتند. اين دسته ها که طرفدار روحانیت و امام محسوب می
شدند عبارتند از: 1) حزب اللهي ها، ب) فداييان اسلام، ج) پاسداران و اعضاي
نهادهاي انقلابي. لذا می توان گفت که در 14 اسفند 1359، سه دسته فوق در
پاسخ به دعوت رئيس جمهور در اين مراسم شرکت کردند، اما با اهدافي متضاد.
پلاکاردهای اعتراض آمیز و تند متدینین علیه بنی صدر
در
اين ميان گروه انقلابيون مذهبي در اين روز در داخل و خارج دانشگاه با در
دست داشتن پلاکارد هايي که بر روي آن شعارهاي ضد طرفداران بني صدر نوشته
شده بود و چاپ عکس هاي مصدق به صورت مختلف ـ از جمله عکس وي در حال بوسيدن
دست ثريا ـ همچنين توزيع عکس هاشم صباغيان که در مراسمي در حال دست دادن با
هويدا بود و با شعارهايي از قبيل «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله»،
«مرگ بر ليبرال»، «بني صدر مرگت باد» به شعار دادن عليه بنی صدر و حامیان
وی پرداختند. منافقین، گروهک ها و جریان های انحرافی ابتدای پیروزی انقلاب
هم که حامی بني صدر بودند، با شعارهايي که بر ضد روحانيون مخصوصاً شهید
مظلوم آيت الله دکتر بهشتي و روحانيون حزب جمهوري سر مي دادند، نيروهاي حزب
الله و انقلابي را مورد حمله قرار مي دادند. مهم ترين شعار آنان در اين
روز، «درود بر مصدق سلام بر بني صدر» بود.
بني
صدر هم که این هرج و مرج و درگیری را که البته خود او ایجاد کرده بود،
بهترین فرصت برای ادامه سوء استفادهایش می دانست، در ميان بلوايي که ميان
طرفداران او و نيروهاي انقلابي شکل گرفته بود سه ساعت سخنراني کرد و از
همان آغاز سخنانش از مصدق نام می برد و می گفت که «مصدق مردي که امروز به
خاطر بزرگداشت او شما مردم تهران در اين اجتماع شکوهمند گردهم آمده ايد،
بيانگر و مجري راه و رسمي است به ترتيبي که خود در اين باره مي گويد «از
مسلماني و آداب آن براي برحق بودن اسلام نه براي ميل اين و آن پيروي کنيم و
به لوازم آن از ترس خدا و معاد و نه مقتضيات دنيوي و سياسي عمل نماييم
...، من ايراني و مسلمانم و بر عليه هر چه ايرانيت و اسلاميت را تهديد کند،
تا زنده هستم مبارزه مي نمايم. با اين بيان، مصدق ميان استقلال و آزادي
ميان ايرانيت و اسلاميت رابطه اي مي بيند و اين دو را مستقل از يکديگر نمي
خواهد ...، آنچه اصل و اساس است از ديد مصدق، ايرانيت در همان حد استقلال و
آزادي بيرون از اسلاميت به معناي طرز فکر و روش و ديني که به ملت امکان مي
دهد با وحدت در پايه و با تکيه بر خود از هر بيگانه بي نياز باشد.»
بنی
صدر در ادامه سخنراني گفته است «در اينجا گرد هم نيامده ايم تا از مصدق
بتي سازيم که او خود بنا بر برنامه اي که نوشت از بت سازي بيزاري جست ...،
در اين روز مايلم به اين امر تأکيد مجدد بکنم از نظر من خط عمومي که مصدق
بر ضد انقلاب عمل کردن بيرون از فلسفه زندگي است و کساني که چنين گفتند آن
ها هستند که مي خواهند از نام مصدق براي پيشبرد مقاصد خود استفاده کنند.»
او
در جای جای سخنان خود در روز 14 اسفند 1359 از تحريک طرفداران خود نيز
غافل نبود، لذا در لا به لاي سخنانش مکرر اين جمله را تکرار مي کرد که «عده
اي براي اخلال اينجا آمده اند، اگر دست از اخلال برندارند من از شما مردم
خواهم خواست چماق به دستاني را که مي خواهند جمهوري را به لجن بکشند، تنبيه
کنيد» در همين روز، گارد رياست جمهوري، به همراه ميليشياي سازمان مجاهدين
خلق (منافقين) و عده اي که با پوشيدن لباسي شبيه لباس پاسداران و افراد حزب
اللهي در حالي که از چند روز قبل آماده شده بودند به نيروهاي انقلابي
مخالف رئيس جمهور حمله بردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در اين
ميان حتي تعدادي از آنان را نيز بازداشت کردند.
پاسخ امام(ره) به تلگرام آیت الله گلپایگانی: با اين گونه مخالفت هاي با اسلام برخورد شديد خواهد شد
اما
اين حادثه ساختارشکنانه که از سوی بنی صدر طراحی و اجرا شده بود، با عکس
العمل شديد امام(ره) و ساير شخصيت ها و گروه ها و روحانيون انقلابي مواجه
شد. در اين ميان امام(ره) به عنوان اعتراض به اين حادثه در پاسخ تلگرام آيت
الله گلپايگاني مبني بر جلوگيري از درگيري ها و تشنجات، فرمودند: «... به
جنابعالي و عموم ملت شريف اطمينان مي دهم که با خواست خداوند تعالي با اين
گونه مخالفت هاي با اسلام برخورد شديد خواهد شد ... بايد گروه ها و دسته
هاي منحرف سياسي و غير سياسي بدانند که من با احساس تکليف با آنان برخورد
اسلامي مي کنم و به شرارت هاي ضد اسلامي خاتمه مي دهم ...»
واکنش مسئولان به حادثه 14 خرداد
يک
روز پس از اين حادثه حضرت آيت الله خامنه اي در ضمن خطبه نماز جمعه در 15
اسفند، اين گروه هاي ضد انقلاب را، گروه هايي ضد اسلام و سياستمداراني
ورشکسته، که از دستگاه اداره کشور رانده شده اند توصيف کردند و گفتند: «همه
اين گروه ها با هم يک طيف واحد را به وجود آورده اند براي اينکه در
اجتماعات بي نظمي ايجاد کنند تا بدين وسيله بتوانند صداي شان که همراه با
اهانت به مقدسات مردم و انقلاب است از راديو به گوش مردم برسانند.»
شهید
آيت الله بهشتي نیز در 22 اسفند 1359، در نامه اي خطاب به امام خميني (ره)
دوگانگي موجود ميان مديران کشور را ناشي از وجود دو بينش متفاوت ميان آنها
معرفي و ضمن توضيحاتي درباره اين دو بينش نوشت: «... شايد براي شنيدن، اين
خبر تلخ و دشوار باشد که بسياري از کساني که در طول اين سال ها به مقتضيات
طبيعت و ماهيت نظام اداري و رژيم شاهي، در همه سازمان هاي لشکري و کشوري
همواره در اقليت بوده و زير فشار اکثريت غرب گرا يا شرق گرا بر اين سازمان
ها به سر مي برده اند، هم اکنون در جمهوري اسلامي.... دوباره تحت همان
اکثريت قرار گرفته اند ولي اين بار زير حمايت همه جانبه رئيس جمهور و
فرمانده نيروهاي مسلح ... امروز در جمهوري اسلامي با حمايت رئيس جمهور و
همفکران ايشان در جبهه ملي و نهضت آزادي و با همدستي خلقي ها همه جا سرکوب
مي شوند که به سرنوشت مؤمنان در جنگ اصحاب اخدود دچار گردند.»
شهید
محمد علي رجايي، نخست وزير وقت نيز در مقابل اين واقعه واکنش نشان داد. وي
در ضمن پيامي که در تاريخ 1359/12/18 انتشار يافت، حرکت هايي نظير غائله
14 اسفند را حرکت هايي جهت دار دانست که به دنبال يک سخنراني و مراسم جامعه
را به هم مي ريزد و حتي به نهادهاي انقلابي نيز حمله مي کنند. وي در ادامه
اين سئوال را مطرح کرد که «چرا ما حرکتي کنيم که دولت تضعيف شود و آيا جنگ
فقط جنبه نظامي اش مطرح است؟» سپس اظهار داشت: «اخيراً ضد انقلاب جايگاه
جديدي پيدا کرده تحت عنوان حمايت از رئيس جمهور و هر جا که رئيس جمهور يک
سخنراني به پا مي کند علاوه بر کساني که به رئيس جمهوري معتقدند عده بسياري
هم از ضد انقلابيون شرکت مي کنند بخصوص در اين مراسم اخير که رسماً شرکت
کردند ما کم کم شاهد اين هستيم که ضد انقلاب پايش را از گليم خود فراتر
گذاشته است ... بدانيد کساني که برادران پاسدار ما را چماق دار معرفي کنند
محکومند...»
علاوه بر مقامات رسمي، جامعه روحانيت
مبارز نيز طي اعلاميه اي که در تاريخ 1359/12/17 منتشر شد، حوادث دانشگاه
را محکوم کرد. در بخشي از اطلاعيه مزبور آمده بود: «...حملات و شعارهاي تند
و زننده اي که قبل از سخنراني رياست جمهوري و يا همزمان يا بعد از آن عليه
شخصيت هاي مملکتي، رياست جمهوري، ... و احزاب اسلامي که از طرف افراد
مشکوک و وابسته به گروه هاي منافق، ملي گرايان ضد اسلام و روحانيت و يا
منتقدين به اسلام منهاي روحانيت و يا افراد مجهول الهويه اي که در صدد
تضعيف نهاد هاي انقلابي هستند و يا کساني که نا آگاهانه تحت تأثير تبليغات
مسموم مغرضين و مفسدين قرار گرفته اند موجب تأثر بوده شديداً محکوم مي
گردد.»
برنامه بنی صدر برای ادامه غائله 14 اسفند در مشهد و ساوه
بعد
از حوادثی که در این روز در دانشگاه تهران اتفاق افتاد، بنی صدر بر خلاف
دستور امام (ره) که همه باید برای آرامش کشور ساکت شوند و تشنّج آفرینی
نکنند تصمیم گرفت 2 سفر به مشهد مقدّس و ساوه داشته باشد. سفر اول برای
ایجاد فتنه در آن شهر مقدّس بود که در حقیقت از جهت جمعیتی و اهمیّت شهری
دومین نقطۀ کشور محسوب می شد و سفر دوم برای ایجاد شکاف در استان مرکزی با
حمایت عوامل وابسته به رژیم گذشته که بیشتر از خوانین با نفوذ بودند،
همانها که در انتخابات اولین دورۀ مجلس شورای اسلامی در آن شهر حادثه
آفریدند و مشکلات عدیده ایجاد کردند.
مسألۀ 14
اسفند هشدار مهمی برای مسئولان بود که به هوش باشند زیرا تکرار آن در سایر
نقاط کشور نظام را مختل میکند و کشوری نوپا را از هم میپاشد به ویژه
که عدّهای در تشخیص حق به شبهه افتاده بودند و فتنه نمیگذاشت چهرۀ
واقعی جریانات را ببینند. وقتی عدهای شعارهای بسیار زننده علیه شهید
بزرگوار آیةالله بهشتی میدادند و ایشان را مسبّب گرفتاریها و قدرت
طلبیها میدانستند معلوم می شود که چقدر فتنه فکر افراد را از مسیر حق
منحرف کرده بود.
14 اسفند، آغازی بر پایان یک رئیس جمهور ناسپاس
بنی
صدر در پی اختلاف افکنی ها و تلاش برای معارضه با حکومت نوپای جمهوری
اسلامی که در پی قدرت طلبی و توهمات وی مبنی بر حمایت مردمی از او و به
دلیل برنتابیدن خط اسلام، انقلاب و امام خمینی(ره) شکل گرفته بود، در
ماههای آغازین سال ۱۳۶۰ دیگر از حمایت امام(ره) برخوردار نبود و لذا برای
مقابله با مخالفانش که قشر عظیمی از مردم ایران را شامل می شدند، با سازمان
مجاهدین خلق (منافقین) که دارای تشکیلاتی سازمان یافته و مسلح بود، متحد
شد و راه خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی در پیش گرفت، بر همین اساس
در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰ که از عنوان فرماندهی کل قوا عزل شده و طرح عدم
کفایت سیاسی وی آماده بررسی در مجلس بود، از هوادارانشان خواستند تا علیه
حکومت در خیابانها حضور یابند؛ اما عدم حضور مردم در خیابان ها نشان داد که
او و همراهانش برخلاف توهماتشان، پایگاه مردمی ندارند.
به
هر تقدير، براساس تحقيقاتي كه از سوي دادگستري پس از اين واقعه انجام
گرفت، محرز گرديد که واقعه 14 اسفند دانشگاه تهران حركتي سازمان يافته و
از پيش طراحي شده عليه انقلاب اسلامي و خط امام بوده است. هر چند نشانه
هايي از تقابل و تعارض جدي بني صدر با خط اصلي انقلاب اسلامي که همان خط
امام بود قبل از اين واقعه نيز بروز يافته بود اما ميتوان غائله 14 اسفند
1359 را روز تقابل آشکار و دشمني محرز بني صدر و اذنابش با نظام جمهوري
اسلامي و رهبري امام قلمداد کرد. البته بعد از اين ماجرا نيرو هاي انقلابي
بويژه نمايندگان متعهد مجلس شوراي اسلامي با جديت در مقابل زياده خواهي ها و
انحصار طلبي هاي بني صدر ايستادند.
آنها طرح عدم
کفايت سياسي را تصويب کردند امام نيز آن را تاييد کرد به اين ترتيب بني
صدر که خود را صاحب 11 ميليون راي و بيش از اين تعداد هوادار مي دانست از
رياست جمهوري خلع و چندي بعد در لباس زنانه در حالي که رهبر منافقين وي را
همراهي مي کرد از کشور متواري شد.