صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۹۸۰۳۱
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۹ - ۰۵ اسفند ۱۳۹۱
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مراسم پایانی دوازدهمین جایزه گلشیری عصر دیروز(جمعه ۴ اسفندماه) با حضور چهره‌هایی چون محمود دولت آبادی، علی اشرف درویشیان، بابك احمدی، ضیاء موحد، سیمین بهبهانی و جواد مجابی، در منزل شخصی بهمن فرمان آرا برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرزانه طاهری(رئیس بنیاد گلشیری) در ابتدای این برنامه گفت: این چهارمین سالی است که این مراسم نه در یک سالن عمومی، که در منزل شخصی برگزار می‌شود. امسال برای سومین سال، از یک نویسنده معاصر تقدیر خواهد شد.
او ادامه داد: در اولین دوره از مرحوم اسماعیل فصیح تقدیر شد که همسر ایشان در آن مراسم حاضر بود. سال بعد از علی اشرف درویشیان تقدیر شد و سال قبل هم قرار بود از محمود دولت آبادی تقدیر شود، اما به دلیل اینکه ایشان در سفر بود، این کار به امسال موکول شد.

 


*جایزه امسال فقط در بخش کتاب‌های اول برگزار می‌شود
نسترن موسوی(عضو گروه کاری جایزه گلشیری) در سخنانی درباره تغییراتی که در جایزه گلشیری اعمال شده، توضیح داد: تا دوره قبل این جایزه در دو بخش کتاب‌های اول نویسندگان و کتاب‌های نویسندگان باسابقه برگزار می‌شد. به دلیل بعضی مسائل و جریاناتی که به ما تحمیل می‌شد، نگه داشتن هر دوی این بخش‌ها باعث صدمه خوردن به این جایزه می‌شد.
او ادامه داد: ما به یکی از اساسی‌ترین مسائل این جایزه نگاه کردیم؛ اینکه بتوانیم صداهای جدید را برجسته‌تر کنیم که البته با این وضعیت مشخص است چقدر سخت و مشکل است. به هر حال تصمیم بر این شد که بخش مربوط به کتاب‌های اول نویسندگان حفظ شود و برندگان این دوره در بخش رمان و مجموعه داستان از نویسندگان کتاب اول انتخاب شد.

 


*آسیب سانسور بر داستان‌های کوتاه بیشتر کمیتی بود و در رمان‌ها کیفیتی
یونس تراکمه(نماینده گروه کاری جایزه گلشیری) هم در صحبت‌های خود به مراحل داوری آثار پرداخت و گفت: در اجرای آئین‌نامه اجرایی دوازدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری، داوران این دوره در بخش‌های داستان کوتاه اول و رمان اول توسط گروه کاری تعیین شدند. بعد از آنکه داوران لطف کردند و پذیرفتند که با این دوره جایزه همکاری کنند، ترتیب برگزاری جلسات داوران داده شد.
او ادامه داد: در این دوره برای اولین بار داوری‌ها توسط گروه داوران ثابت از‌‌ همان ابتدا انجام شد و فقط رمان‌ها و داستان‌های کوتاه اول مورد داوری قرار گرفتند. داوران داستان کوتاه به غیر از یک نفر، همگی ساکن اصفهان بودند.
تراکمه به ترتیب کاری داوری آثار اشاره کرد و گفت: در هر جلسه تعدادی از کتاب‌ها در اختیار داوران قرار می‌گرفت تا در جلسه بعدی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این جلسات تقریبآ به صورت ماهیانه انجام می‌شد و در هر جلسه بعد از بحث‌ها و بررسی‌های داوران، فرم‌های امتیازدهی بین آن‌ها توزیع می‌شد که حاصل آن مباحث در ‌‌نهایت امتیازهایی بود که هر داور در فرم خود ثبت می‌کرد.
نماینده گروه کاری جایزه گلشیری افزود: جلسات داوران داستان کوتاه در اصفهان و جلسات داوران رمان در تهران تشکیل شد. خلاصه مباحث داوران در هر جلسه نوشته می‌شد که به همراه فرم‌های امتیازدهی جزء اسناد این دوره موجود است. داوران هر دو گروه داستان کوتاه اول و رمان اول، به شهادت مباحث مطروحه در جلسات، با وقت نسبتآ مفصل در مورد داستان‌ها و رمان‌ها بحث می‌کردند.
او به نقش مسئله سانسور بر این دوره پرداخت و گفت: آنچه در این دوره مثل چند سال اخیر بسیار مشهود است، اثر سوء سانسور بر کمیت و کیفیت آثار منتشر شده است. شاید بتوان گفت اثر سانسور بر داستان‌های کوتاه، بیشتر کمیتی بوده و باعث لاغر و لاغر‌تر شدن مجموعه داستان‌ها شده است.
تراکمه ادامه داد: در داستان کوتاه می‌توان داستانی که را که آسیب زیادی دیده را حذف کرد، اما آسیب سانسور بر رمان بیشتر کیفیتی است و در جلسات داوری رمان‌ها، این مسئله در مباحث بین داوران مشهود بود که سانسور چگونه به کیفیت آثار ضربه و آسیب زده است.


*سانسور و ممیزی تقریبآ فلج کننده شده است
جواد مجابی (نویسنده) هم به سخنرانی درباره محمود دولت آبادی به عنوان نویسنده معاصر مورد تقدیر در این دوره پرداخت. او گفت: ما نویسندگان شباهت‌هایی با هم داریم که بعضی تلخ و بعضی شیرین هستند. یکی از این شباهت‌ها این است که ما صنفی نداریم که از هنرمندان دفاع کند.
او ادامه داد: در ۹۰ سال اخیر که ادبیات جدید ایران به وجود آمده و مطرح شده است، همواره بحث اعمال سانسور وجود داشته و روز به روز سانسور و ممیزی شدید‌تر و تقریبآ فلج کننده شده است.
این نویسنده به تلاش برای خدشه‌دار کردن استقلال نویسندگان اشاره کرد و گفت: جدا از این شباهت‌ها که دچار آن هستیم، مسائل دیگری برای هنرمندان مطرح بوده و تلاش برای گرفتن استقلال هنرمندان انجام شده است. دوره‌ای احزاب و حکومت‌ها، سعی می‌کردند نویسندگان را وابسته کنند. خوشبختانه ادبیات ایران به دلیل سابقه طولانی، شأن خود را حفظ کرده است.
مجابی افزود: غالب نویسندگان ما از داخل جامعه روشنفکری برآمدند که گاهی محفل‌ها و گاهی قشرهای خاصی بوده است. در این میان استثناهایی هم بودند که یکی از آن‌ها محمود دولت آبادی است؛ او نخست در میان مخاطبان خود مطرح شد و بعد از مدتی جامعه روشنفکری او را پذیرفته است.
این شاعر به نادر بودن چنین مسئله‌ای اشاره کرد و گفت: بسیاری از کسانی که به شیوه او عمل کردند، متوقف شدند. او کسی است که به حزب و محفل خاصی تکیه نکرد و گروه خاصی او را تأیید نکرده، اما در دراز مدت به وضعیت متعادل رسیده است و توانسته خوانندگان بی‌شمار خود را داشته باشد و در عین حال استقلال خود را حفظ کند و با جریانات روشنفکری هم همسو باشد.
او افزود: دولت آبادی کسی است که به هیچ وجه به این تأیید عمومی، غره نشد و سعی کرد پیشرفت کند. بسیاری از خوانندگان کلیدر دوست داشتند او در‌‌ همان سطح بماند، اما او به تأیید عامه کاری نداشت و از این نظر هم جزء نوادر است که با تغییرات تدریجی شیوه نگارشی خود توانست کار خود را به شکل تدریجی تکامل بخشد.
مجابی در پایان ابراز امیدواری کرد که دولت آبادی سال‌های سال با همین عشق و همسویی با مردمش کار کند.


* براى محمود دولت آبادى و گذار شخصیت‌هایش از گردنه‌هاى پیچاپیچ و لغزان تقابل سنت و مدرنیته
در ادامه این مراسم، فرزانه طاهری متنی را به شرح زیر و خطاب به محمود دولت آبادی خواند و او را برای دریافت لوح تقدیر فراخواند:
براى محمود دولت آبادى که مهم‌ترین دلواپسی‌اش سرنوشت مُلک و ملت است و هر اثرش آینه‌اى،
نمایشگر وجهى از این دلشورة سزاوار و بشکوه؛
براى محمود دولت آبادى، زبان‌ورز پیشرو و خالق ریتم‌هاى زبانى که پارسى را مظهر هویت مردمش می‌داند
و سهم خود را در پاسداشت این هویت ملى، واژه به واژه، از جان پرداخته است؛
براى محمود دولت‌آبادى که از دل سرگذشت تلخ و سخت شخصیت‌هایش خورشیدِ فردا را از «ته شب»
بیرون می‌کشد و نشان مى‌دهد نویسنده‌اى است زنده و امیدبخش و برآمده از مغز استخوان دوران خویش؛
براى محمود دولت‌آبادى خالق شخصیت‌هایى که دل‌آشوبشان، چون قهرمانان ملى این دیار، حفظ قهرمانى است
و نه قهرمان شدن، همراه با فضاسازى زیبا براى نمایش این وضعیت دشوار انسانى؛
براى محمود دولت آبادى، آفریدگار کلیدر، این تلفیق جادُوانهء تغزل و حماسه،
و جاى خالى سلوچ، این رقص توأمان لحظه‌هاى اندوهناکِ پایستن و بایستن بشرى؛
براى محمود دولت آبادى و گذار شخصیت‌هایش از گردنه‌هاى پیچاپیچ و لغزان تقابل سنت و مدرنیته؛
براى محمود دولت آبادى و توفیق‌اش در به تصویر کشیدن واقعگرایانه‌اى از گذار روستا به شهر و سلوک این شخصیت‌ها
در لایه‌هاى اجتماع و تاریخ و نمایش همزمان جهل و ترس و طمع و دورویى در این رویارویى؛
براى محمود دولت آبادى و همواره نوشتنش با صدایى بلند‌تر از هر بانگ دار و گیرى و گرم‌تر از هر یخ‌بندِ روزگارى.
همواره نوشتن حتى اگر طریق بسمل شدن و زوال کلنل‌اش را جواز انتشار ندهند. تا بهانه‌اى نباشد براى ننوشتن؛
از پى نادیده انگاشتنِ دیوار حذف و سانسور.

 


*دولت آبادی: هیچ وقت به دنبال نقد و اثبات داوران در حوزه جامعه نبوده‌ام
محمود دولت آبادی هم بعد از دریافت لوح تقدیر از دست جواد مجابی، در سخنانی گفت: ادبیات ما با گلشیری معنای دیگری برای من داشت و بعد از او هم معنایی دیگر. امروز که به این جلسه آمدم، به دنبال باربد می‌گشتم که هر وقت او را می‌بینم به یاد هوشنگ می‌افتم.
او ادامه داد: از همه افرادی که با سماجت و سرسختی کار خود را ادامه می‌دهند تشکر می‌کنم، به خصوص از بهمن فرمان آرا که این شرایط را فراهم کرد.
این نویسنده با خطاب قرار دادن افرادی که می‌خواهند بعضی از جریانات ادبی وجود نداشته باشند گفت: زبان نوشتاری در طول تاریخ در هزار و اندی سال پیش باز شده و نمی‌توان آن را با سانسور و ممیزی بست. در طول تاریخ ادبیات ما را ایرانی باقی گذاشت.
دولت آبادی درباره وزارت گفت: این جریانی است که از گذشته‌های دور می‌آید و جامعه ما را نگه داشته است. زبان ادبیات هم پیرامون همین محور آمده است و ادامه خواهد داشت.
او تاکید کرد: بیهوده است کس یا کسانی بخواهند جلوی این جریانات را بگیرند. البته زندگی دشوار است و این دشواری برای نویسندگی و نویسنده بودن بیشتر است. انسان جان سخت است و هر کاری را انجام می‌دهد.
دولت آبادی تاکید کرد: من از مجابی متشکرم که بر این نکته انگشت گذاشت که من هیچ وقت به دنبال نقد و اثبات داوران در حوزه جامعه نبوده‌ام.
نویسنده رمان کلیدر به دوران کودکی خود اشاره کرد و گفت: من نجاری و بنایی را بسیار دوست داشتم و فکر می‌کردم کسی که میز یا ساختمانی را می‌سازد از من هنرمند‌تر است. من همیشه آرزو داشتم معمار شوم و به قول معروف ذهن فضولی داشتم و به همین دلیل همواره در هر مکانی در جستجوی شرایط معماری بودم. یکی از نکات زندگی من این است که خداوند استعدادی در من نهاده که یادگیر باشم. یادگیری فقط از شعر و کتاب و ادبیات نمایشی و... نمی‌آید، از لحظه‌ای می‌آید که چشم باز می‌کنیم و می‌اندیشیم. من مفتخرم که یادگیر باشم.
دولت آبادی ادامه داد: من در دوره دبستان بلد نبودم انشا بنویسم، اما دیکته می‌نوشتم. آن زمان از کلیله و دمنه دیکته می‌گفتند و نمره‌ای که من برای خودم در نظر گرفته بودم، ۱۶ بود و هیچ وقت دلم نمی‌خواست ۲۰ بگیرم. در‌‌ همان دوره کودکی فکر می‌کردم اگر ۲۰ بگیرم، بعد از آن باید چه بگیرم؟ این فکر در ۸-۹ سالگی دستورالعمل من بوده و این رقم ۱۶ را بسیار دوست دارم. امروز در این جمع، از طرف هوشنگ گلشیری و به واسطه فرزانه طاهری، نیم نمره بر نمره ۱۶ من گذاشته شده و من از آن‌ها متشکرم.
در این مراسم، برندگان دوازدهمین دوره جایزه گلشیری که فقط مربوط به نویسنده‌های کتاب اولی بود، اعلام و مورد تقدیر قرار گرفتند.


مهدی ربی به عنوان یکی از داوران بخش رمان در سخنانی در مورد معیارهای داوری برای آثار این دوره گفت: توجه به لایه‌های پنهان خود آگاهی شخصیت‌ها و پرداختن به تعارضات معمول ولی ناپیدای آنان؛ استفاده مناسب از عنصر گفتگو در جهت ساخت شخصیت‌ها؛ خلق داستان‌های ایده‌پرداز در کنار قصه گویی مناسب برای پرداخت ایده‌ها و آفریدن داستان‌هایی چندلایه؛ خلق روابط ضعیف انسانی بین افراد درون خانواده و کشف عواطفی بکر و پنهان در این فضا، تلاش در جهت کشف و شرح فضاهای معاصر زندگی ایرانی، معیارهایی بودند که براساس همین ویژگی‌ها، هیات داوران دوازدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری در بخش مجموعه داستان اول شامل هلن اولیایی نیا، شاپور بهیان، علی خدایی، مهدی ربی و فرهاد کشوری، مجموعه داستان «فارسی بخند» نوشته «سپیده سیاوشی» را برنده مشترک عنوان بهترین مجموعه داستان اول سال ۱۳۹۰ اعلام می‌کند.

 


او ادامه داد: ترسیم دنیای داستانی گروه‌هایی از جامعه که در سال‌های اخیر کمتر به آن اشاره شده است، با وقوف کامل بر واژگان و خرده فرهنگ‌های هر گروه؛ استفاده مناسب از ماجرا و رمانس منعکس شده از داستان‌های کهن که با توصیف دقیق جزئیات زمان و مکان و شخصیت‌ها، به داستان‌های امروز تبدیل شده است؛ شناخت خوب نویسنده از اجزا و اشیا به کار رفته در داستان‌ها، به گونه‌ای که بدون این شناخت داستان‌ها به شکل قوام یافته کنونی قابل ارائه نبود؛ فضاسازی‌های خلاقانه، شخصیت پردازی‌های مناسب و زبان داستانی پاکیزه معیارهایی بودند که باتوجه به همین ویژگی‌ها، هیات داوران دوازدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری در بخش مجموعه داستان اول شامل هلن اولیایی نیا، شاپور بهیان، علی خدایی، مهدی ربی، فرهاد کشوری، مجموعه داستان «من ژانت نیستم» نوشته «محمد طلوعی» را برنده مشترک عنوان بهترین مجموعه داستان اول سال ۱۳۹۰ اعلام می‌کند.
«محمد طلوعی» نویسنده مجموعه داستان «من ژانت نیستم» هم در سخنانی کوتاه گفت: من از هوشنگ گلشیری شاکی هستم؛ در سال ۷۹ قرار شد تعدادی داستان به نشریه کارنامه فرستاده شود تا از بین آن‌ها تعدادی انتخاب شود و گلشیری درباره آن‌ها صحبت کند. من هم داستانی فرستادم و اتفاقآ انتخاب شد، اما‌‌ همان زمان گلشیری فوت کرد و هیچ وقت درباره اثر من صحبت نکرد.

 


در بخش مجموعه داستان «جایی به نام تاماساکو» نوشته «فلامک جنیدی» شایسته تقدیر اعلام شد.

 


جنیدی هم در سخنانی گفت: من نزدیک به ۲۰ سال در سینما و تلویزیون بازیگری کردم و از من تقدیر نشد، اما یک کتاب نوشتم و از من تقدیر شد و مثل اینکه اهالی ادبیات مهربان‌تر از اهالی سینما هستند.

 

 


در بخش رمان هم «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» نوشته «سلمان امین» به عنوان برگزیده و رمان «شکار کبک» نوشته «رضا زنگی آبادی» شایسته تقدیر معرفی شدند.


*سانسور در ذهن نویسنده رقم می‌خورد
«سلمان امین»؛ برنده بخش رمان در خصوص احساس خود گفت: من هم ناراحتم و هم خوشحال؛ ناراحت از اینکه این رمان می‌توانست اثر بهتری باشد، اگر تیغ تیز سانسور کمی کند‌تر می‌بود. این کتاب درباره شبکه‌های هرمی است. در یکی از سطرهای این کتاب از ترکیب «عرق سرد» و «شکل‌های گیلاسی» ایراد گرفتند و شامل ممیزی شد.
او افزود: این مسئله باعث می‌شود سانسور نه در وزارت ارشاد، بلکه در ذهن ما و در زمان تولید اثر اعمال می‌شود و اگر چند نکته ریز هم از دست ما خارج شود، ناشر آن را قبل از ارسال حذف می‌کند.


در پایان تک داستان‌ها برگزیدة داوران بخش مجموعه داستان اول سال ۱۳۹۰ به شرح زیر اعلام شدند:
«احساسی که فقط یک آرایشگر می‌تواند تجربه کند» از مجموعة امروز شنبه، نوشتة یوسف انصاری، انتشارات افراز
«افیلیا افیلیا» از مجموعة تمساح بودایی نیوزلندی محبوب من، نوشتة آسیه نظام‌شهیدی، انتشارات هیلا
«ایستگاه بعدی» از مجموعة آغوش سنگی دیوار، نوشتة محمد رضایی‌راد، انتشارات فرهنگ ایلیا
«بگذار تصور کنم» از مجموعة قبرستان سقف ندارد، نوشتة سامان آزادی، نشر چشمه
«پامزار» از مجموعة حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم، نوشتة عطیه جوادی راد، نشر چشمه
«جایی به نام تاماساکو» از مجموعة جایی به نام تاماساکو نوشتة فلامک جنیدی، نشر چشمه
«حادثه در جوکی کلاب» از مجموعة پپر و گلهای کاغذی، نوشتة مسعود می‌ناوی، انتشارات افراز
«خواهران چاه» از مجموعة خواهران چاه، نوشتة مژده ساجدین، انتشارات فرهنگ ایلیا
«خواهری» از مجموعة فارسی بخند، نوشتة سپیده سیاوشی، نشر قطره و ترکمان
«زنی پوشیده با گردنبند» از مجموعة پونز روی دم گربه، نوشتة آیدا مرادی آهنی، نشر چشمه
«سرهنگ تمام» از مجموعة سرهنگ تمام، نوشتة آتوسا افشین‌نوید، نشر چشمه
«سفر خاک» از مجموعة سفر خاک، نوشتة ابراهیم مهدی‌زاده، نشر ثالث
«سگ گندهٔ خانهٔ آجر قرمز»، از مجموعة خط فاصله، نوشتة هادی کیکاوسی، نشر چشمه
«لیلاج بیاوغلو» از مجموعة من ژانت نیستم، نوشتة محمد طلوعی، انتشارات نشر افق.