صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۹۶۲۱۸
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۰۹ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۱
بن‌لادن آنجا بود. لاغر، قدبلند با ریش کوتاه. یک شبکلاه سفید بر سری تراشیده. در این لحظه دوبار توی پیشانی‌ا‌ش شلیک کردم. با دومین شلیک، در هم شکست و از روی تختش بر زمین افتاد. برای سومین بار شلیک کردم. در همان نقظه. من شاهد بودم که چگونه آخرین نفس کوتاه را کشید و مرد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«عضلانی مثل یک وزنه‌بردار با خالکوبی‌های بسیار. آنطور که خودش می‌گوید در نوزده ‌سالگی پس از شکست در عشق به نیروی دریایی آمریکا پیوست و از ۱۶ سال پیش عضو تیم ناوی‌سیل بوده است.»

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب ؛ این توصیف یکی از کماندوهای تیم "ناوی‌سیل۶" ایالات متحده آمریکاست که نیمه‌شب دوم ماه مه سال ۲۰۱۱ میلادی در ابیت‌آباد پاکستان به محل اقامت مخفی اسامه‌بن‌لادن رهبر القاعده حمله بردند و او را کشتند.

قاتل بن‌لادن تا به‌حال در صدها عملیات شرکت کرده که بخش زیادی از آن در چارچوب ماموریت‌های ناوی‌سیل بوده است.

خودش می‌گوید تا به حال بیش از ۳۰ ستیزه‌جوی دشمن را چشم درچشم کشته است. او در مصاحبه خود گفته است که تا آخرین لحظه هیچیک از کماندوهایی که به مخفی‌گاه بن‌لادن حمله کردند نمی‌دانستند هدف ماموریتشان چه کسی است. تنها زمانی که فرمانده گروه شلیک کرد ماجرا برای آن‌ها روشن شد.

قاتل رهبر سابق القاعده که خود تیرخلاص را بر پیشانی بن‌لادن شلیک کرده است، زبان می‌گشاید و در یک مصاحبه بلند، جرئیاتی را فاش می‌کند که بر همگان پنهان مانده است.

این کماندو در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۲ بازنشسته شده، دارای دو فرزند است، با حقوق اندک بازنشستگی در ویرجینیا زندگی‌ می‌کند و هر روز بیم آن دارد که القاعده از او انتقام بگیرند. به‌همین دلیل، نام او فاش نشده است.

"فیل برونستاین" نام خبرنگاری است که موفق شده پس از ماه‌ها تماس و جلب اعتماد مدعی قتل اسامه بن‌لادن با او به گفت‌وگو بنشیند و اظهاراتش را در مجله اسکوایر منتشر کند. کماندوهای عضو تیم ناوی‌سیل به‌شرافت خود سوگند یاد کرده‌اند که درباره ماموریت‌های خود همواره سکوت کنند، اما پیش از این نیز یکی از اعضای این گروه با نام مستعار کتابی منتشر کرد. او در این کتاب نقش خود را برجسته کرد و نقش بقیه را کوچک جلوه داد.

خودم به پیشانی بن لادن شلیک کردم

اکنون، دومین کماندویی که حاضر می‌شود قسم خود را شکسته و درباره چگونگی قتل بن‌لادن حرف بزند، می‌گوید که شخصا تیرخلاص را بر پیشانی بن‌لادن شلیک کرده است.

او درباره لحظه رودررو قرار گرفتن با بن‌لادن می‌گوید: «بن‌لادن آنجا بود. لاغر، قدبلند با ریش کوتاه. یک شبکلاه سفید بر سری تراشیده. در این لحظه دوبار توی پیشانی‌ا‌ش شلیک کردم. با دومین شلیک، در هم شکست و از روی تختش بر زمین افتاد. برای سومین بار شلیک کردم. در همان نقظه. من شاهد بودم که چگونه آخرین نفس کوتاه را کشید و مرد.»

کماندوی آمریکایی سپس در مصاحبه مفصل خود جزئیات دیگری را درباره انتقال جنازه بن‌لادن به پایگاه جلال آباد، شناسائی او، و ترس‌های بعدی خود بیان می‌کند و توضیح می‌دهد که نسبت به جایگاه خودش در تاریخ احساسات متفاوتی دارد: «احساس خوب به‌خاطر این که برای کشورم، پسرانم و مردمم در نیویورک کار بزرگی انجام دادم، و احاساس بد به خاطر این که ما او را کشته‌ایم و تا آخر عمرم باید نگران باشم.»

قهرمانی فقیر!

جالب‌ترین بخش داستانی که نویسنده مجله اسکوایر درباره قاتل بن‌لادن نوشته به وضعیت فعلی این کماندوی بازنشسته مربوط می‌شود. او در ماه سپتامبر سال گذشته پس از ۲۰ سال خدمت در ارتش آمریکا بازنشسته شده است. برون‌استاین وضعیت فعلی او را چنین توضیح می‌دهد: «بیکار، فاقد بیمه، با حقوق بازنشستگی‌ای که به‌صورت بی‌شرمانه‌ای ناچیز است، به آینده‌ای تیره می‌اندیشد. او از سوی ملتی که سال‌های دراز زندگی‌ خود را به‌خاطرش به خطر انداخته رها شده است.»

مرد عضلانی خالکوبی شده، در پایان مصاحبه خود گفته‌ است که به‌دلیل بازنشستگی زودرس از مزایای کامل بازنشستگی برخوردار نیست، اما انتظار دارد که دست‌کم از بیمه‌درمانی ارتش برخوردار باشد. او ترس همیشگی از انتقام القاعده را چنین خلاصه می‌کند: «یکبار که اسمت روی لیست آن‌ها آمد، دیگر هیچوقت از آن خارج نمی‌شوی.»