پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در حالي كه امت
اسلامي از شيوخ و مقامات"الازهر الشريف" انتظار دارد كه همچون سلف صالح
خود، منادي وحدت اسلامي باشند، برخي اتفاقات روز سه شنبه اين دانشگاه باعث
تأسف شد.
در اين روز "دكتر احمدي نژاد" در اولين روز سفر خود به
مصر، به الازهر رفت و با "شيخ الازهر" و "مفتي مصر" گفتگو كرد؛ اما هم در
اين ديدار و هم در كنفرانس مشترك خبري كه پس از آن انجام شد، سخنان
نامناسبي از سوي ازهريون مطرح گرديد.
سخنگوي الازهر و رئيس دفتر
شيخ الازهر در اين كنفرانس به طرح مسائل اختلافافكن و بزرگنمايي مسأله
شيعه و سني پرداخت. وي با طرح اتهامات بياساس سابق مبني بر تبليغ تشيع از
سوي ايران در كشورهاي سني اعلام كرد كه "احمد الطيب" شيخ الازهر در ديدار
با احمدي نژاد از تلاش ايران براي نشر تشيع بين أهل مصر و جوانان اين كشور و
دخالت ايران در كشورهاي سني انتقاد كرد و اين امر را مانع ارتقاء روابط
ايران و مصر دانست. وي حتي با دخالتي آشكار در آزاديهاي شهروندان كشور
خود، از رفت و آمد برخي از مصريها به ايران هم انتقاد كرد!
"شيخ
حسن الشافعي" با تجاهل نسبت به فتاواي رهبر معظم انقلاب و مراجع عظام تقليد
مبني بر حرمت اهانت به شخصيتهاي مقدس مذاهب، گفت:"مصر همچنان دژ اهل سنت و
جماعت است؛ و الازهر نميپذيرد كه برخي از شيعيان به اصحاب رسول اكرم(ص)
اهانت كنند!"
در واكنش به اين سخنان، دكتر احمدينژاد به وي تذكر
داد كه اين بحثها خوب نيست و هشدار داد در صورت ادامه اين سخنان، محل
برگزاري كنفرانس خبري را ترك ميكند. جالب اينكه اين سخنان غير اصولي، حتي
مورد اعتراض يكي از روحانيون ازهري حاضر در كنفرانس هم قرار گرفت و وي به
سخنگو تذكر داد:"اين حرفها را رها كن...".
اما نماينده الازهر با
ادامه دادن سخنان واهي خود، با دخالتي آشكار در امور داخلي ايران، ادعا كرد
كه با احمدينژاد درباره تساهل بين مذاهب و حقوق اهل سنت ايران صحبت و
توافق كرده اند(!) كه در اينجا نيز رئيس جمهور كشورمان سخنان وي را قطع و
اعلام كرد كه:"ما فقط درباره وحدت و برادري توافق كرديم".
اين
هشدارهاي رئيس جمهور باعث شد كه الشافعي با تغيير موضوع بحث، بر وحدت كلمه و
همبستگي تأكيد كند و با تشكر از مواضع ايران درباره فلسطين اعلام كند كه
ما از ايران در مقابل هرگونه تهاجم خارجي حمايت ميكنيم. طرح اين مباحث
سازنده از سوي وي، موجب تحسين و تشكر احمدي نژاد از او شد.
اما درباره سخنان عجيب و دور از شأن مقامات الازهر نكات زير قابل توجه است:
اولاً)
ابراز اين سخنان واهي و تفرقه افكنانه از سوي مقامات الازهر در حالي صورت
ميگيرد كه جمهوري اسلامي ايران همواره منادي وحدت اسلامي بوده است و مردم
ايران در طول 33 سال گذشته، هزينههاي فراواني براي وحدت اسلامي و آرمانهاي
امت واحده متقبل شدهاند.
ثانياً) شيعيان ايران نه تنها به صحابه
پيامبر(ص) اهانت نميكنند بلكه مزار اصحاب صالح پيامبر و ائمه اطهار ـ
عليهم السلام ـ مورد احترام و زيارت آنان قرار دارد. الازهر ميداند كه اين
شيعيان نيستند كه به صحابه و بزرگان دين اهانت ميكنند؛ بلكه اين وهابيون و
سلفيون افراطي هستند كه با تخريب مراقد اهل بيت(ع) و اسائه ادب به قبور
صحابه و تابعين، و نيز فتاواي قتل و تكفير، موجب فتنههاي بزرگ مذهبي در
جهان اسلام شدهاند. آيا شيخ الازهر و بقيه مقامات اين كشور فراموش
كردهاند كه در ماههاي اول پيروزي انقلاب مصر، اين سلفيون افراطي بودند كه
با تخريب و سوزاندن ضريح و قبور افراد مورد احترام مردم مصر، فتنه بزرگي را
آغاز كردند؟ و آيا يادشان رفته است كه اگر حضور غيرتمندانه جوانان مصري
نبود، آنان قصد تخريب"مقام رأس الحسين(ع)" و"مرقد منسوب به حضرت زينب(س)"
را نيز داشتند؟
ثالثاً) چرا مقامات الازهر خود را به تجاهل زده و
ايران را به دخالت در امور كشورهاي اهل سنت متهم ميكنند، آن هم در حالي كه
دخالتهاي آشكار سياسي، نظامي و مذهبي قطر و عربستان در سوريه، لبنان،
بحرين، عراق، مصر، يمن، پاكستان و ديگر كشورهاي منطقه اظهر من الشمس است؟
رابعاً)
حقوق اهل سنت در ايران چه نقصي دارد كه شيخ الازهر به خود اجازه ميدهد
درباره آن با رئيسجمهور كشور ما سخن بگويد؟! آيا اهل سنت ايران از حقوق
مساوي با تمام شهروندان برخوردار نيستند؟ آيا داراي مساجد و حوزههاي علميه
فراواني در مناطق مختلف ايران نيستند؟ آيا مجالس و محافل و نماز جمعههاي
خود را در آزادي كامل برگزار نميكنند؟ آيا در مجلس شوراي اسلامي و مجلس
خبرگان رهبري نماينده ندارند؟ آيا در نيروهاي نظامي و انتظامي حضور ندارند؟
آيا...
و در مقابل، شيعيان مصر از چه حقوقي برخوردارند؟ آيا آنها
در دو سال اخير از برگزاري مراسم عاشورا در قاهره محروم نشدند؟ آيا
حسينيههاي آنان تعطيل نشد؟
آخرين كلام اينكه: بر خلاف اعتقاد ازهر
نشينان، آنچه باعث عدم ارتقاء روابط دو كشور ايران و مصر ميشود، اقدامات
ايران نيست؛ بلكه توطئههاي استكبار جهاني و نوكران وهابي آنان است. در اين
ميان، بايد ديد كه وارثان فعلي الازهر الشريف، كدام راه را انتخاب خواهند
كرد؟ آيا همانند سلف صالح خود ـ امثال "شيخ محمود شلتوت" و "شيخ سليم بشري"
ـ راه برادري اسلامي را در پيش ميگيرند؛ يا اينكه بازيچه آمريكا،
صهيونيسم و مرتجعان عرب خواهند شد؟