صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۹۳۷۶۲
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۱۲ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۱
کاخ سفید و چالشی به نام بهار عربی در جهان عرب
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

دیپلماسی ایرانی:  با وقوع تظاهرات مردمی در جهان عرب در سال 2011، بسیاری از سیاست گذاران و تحلیل گران ایالات متحده امیدوار بودند که این جنبش طلیعه ی دوران جدیدی در منطقه باشد. باراک اوباما  رئیس جمهور ایالات متحده این اتفاقات را فرصتی تاریخی برای واشنگتن توصیف کرد و این که این جریان جهان را به سمتی می برد که باید باشد.هیلاری کلینتون وزیر خارجه هم در این رابطه این طور گفت که اطمینان دارد این تغییرات به ایالات متحده این امکان را می دهد تا امنیت، ثبات، صلح و دموکراسی را در خاورمیانه به پیش ببرد.حزب جمهوری خواه هم در برنامه ی کاری سال 2012 این طور می گویند که تحولات دو سال گذشته موجب به وجود آمدن جنبش های دموکراتیکی شد که در نتیجه ی آن دیکتاتورهایی که دهه های متمادی امنیت جهانی را به مخاطره انداخته بودند سرنگون شدند.برخی افراد هم عقیده داشتند که این تغییرات منادی پایان مصونیت خاورمیانه در برابر موج های قبلی دموکراتیزه شدن جهانی می باشد وبعضی دیگر اعلام کردند که القاعده و دیگر گروه های تندرو سرانجام در جنگ عقیدتی شکست خوردند.

نتیجه ی اولیه ی این آشوب ها، به راستی الهام بخش بود.این شورش های گسترده موجب سقوط زین العابدین بن علی در تونس، حسنی مبارک در مصر، معمر قذافی در لیبی شد.پس از سرنگونی این دیکتاتورها در هر سه کشور انتخابات برگزار شد و ناظران بین المللی، رقابتی و منصفانه بودن آن را تأیید کردند.همچنین میلیون ها نفر از مردم منطقه هم اکنون می توانند آزادانه عقاید سیاسی خود را بیان کنند.

با این حال چشم انداز دموکراتیزه شدن تیره وتار شده است.بیشتر کشورهای عرب وارد تغییرات سیاسی نشده اند و  کشورهایی که به سمت لیبرالیزه شدن رفته اند به دنبال حفظ نظم و تثبیت دستاوردهای خود هستند و حرکت روبه جلوی خود را ادامه می دهند.رشد اقتصادی منطقه آهسته است این مسئله به ویژه پس از این نگران کننده می شود که براساس نظرسنجی سال 2012  مرکز تحقیقات پیو، اکثریت مردم چند کشور منطقه (شامل اردن و تونس) برای یک اقتصاد قوی ارزش بیشتری نسبت به دولت دموکراتیک قائل بودند.با این حال بعد از تمام این تغییرات، منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا یکی از کمترین آزادی ها را در میان مناطق جهان دارا می باشد.طبق تخمین خانه ی آزادی، 72 درصد کشورهای منطقه و 85 درصد مردم هنوز فاقد حقوق سیاسی و آزادی های مدنی هستند.

پس از انقلاب،بسیاری از رژیم های محلی ضعیف باقی ماندند و قادر به ایجاد نظم و قانون نیستند.سوریه به سمت جنگ داخلی خونین و نزاع قومیتی می رود.عراق و یمن درحال حاضر ناپایدارتر از قبل و عمیقاً از هم گسیخته و خشن هستند.دولت مرکزی ضعیف لیبی نتوانسته است جنگ سالاران و شبه نظامیانی را که کنترل مناطق روستایی را در دست دارند،خلع سلاح کند.حتی در مصر که طفل نوپای اصلاحات سیاسی در منطقه است،اخوان المسلمین دولت را در اختیار دارد و تلاش کرده قدرت کنترل خود را تحکیم کند و با تاکتیک هایی که یادآور دوران مبارک است رسانه ها را ساکت می کند.درحالی که شورشیان در ماه سپتامبر در سراسر منطقه اعتراضاتی را نشان دادند هنوز احساسات ضد آمریکایی فروکش نکرده است.تروریسم همچنان یک مشکل عمده است.همچنین القاعده و دیگر وابستگان آنها به دنبال پر کردن خلأ در لیبی، سوریه و دیگر کشورهای بی ثبات هستند.

در نهایت ممکن است اقتدارگرایی در خاورمیانه پایان یابد،اما دلایل کمی برای این که این روز نزدیک باشد وجود دارد.حتی دلایل کمتری وجود دارد تا ایالات متحده بتواند به طور قابل توجهی شانس خود را از تحولات رخ  داده افزایش دهد.هرگونه تلاش واشینگتن برای آوردن دموکراسی به منطقه با شکست مواجه می شود اگر شرایط اجتماعی و اقتصادی محلی آماده نباشد و اگر منافع این کشورها با اصلاحات سیاسی در تضاد باشد.در واقع قدرت های خارجی مانند ایالات متحده در بهترین حالت اگر کشوری دموکراتیک بشود، به طور تاریخی تأثیر حاشیه ای داشته اند.تا موج بعدی شورش های محلی که منطقه راتغییر دهد،سیاست ایالات متحده نباید غیر مؤثر باشد و بیش از حد بر روی دموکراسی پراکنده تمرکز کند.ایالات متحده و متحدانش نیاز به حفاظت از منافع استراتژیک حیاتی خود در منطقه در توازن با دولت های سرکشی مانند ایران هستند.این منافع شامل اطمینان از دستیابی به منابع انرژی و مقابله با افراط گرایان خشونت طلب می شود.برای دستیابی به این اهداف نیاز به همکاری با بعضی از دولت های اقتدارگرای منطقه و پذیرش آنچه امروزه در جهان عرب می گذرد،است.

پایان موج

 در دهه های 1970 و 1980 ،آنچه که دانشمند علوم سیاسی، ساموئل هانتینگتون موج سوم دموکراتیزه شدن جهانی نامید منجر به تغییرات سیاسی در آمریکای لاتین،جنوب صحرای آفریقا و در نهایت  اروپای شرقی شد.آزادی تقریباً در همه جا به جز خاورمیانه به وقوع پیوست.مصونیت رژیم های عربی از دموکراتیزه شدن بسیار گسترده و به ظاهر بادوام بود و منجر به خلق ادبیاتی جدید شد که به دنبال توضیح عدم تغییرات سیاسی و تداوم اقتدارگرایی بود.برخی استدلال کرده اند که بهار عربی تمام این ها را تغییر داده است و این طور بهتر می توان تأخیر به وجود آمده در رسیدن موج سوم به منطقه را درک کرد یا حتی شاید این موج چهارم باشد.اما شاید این تعبیری بد و خوش بینی مفرط باشد.

به طور مثال در الجزایر، جنبش اعتراضی که در دسامبر 2010 با هدف سرنگونی رئیس جمهور عبدالعزیز بوتفلیقه و ایجاد یک سیستم دموکراتیک به وجود آمد،با خشم کنترل شد.دولت مخالفان را سرکوب کرد و با اصلاحات نمادین دیگران را ساکت کرد.حتی در می 2012، که انتخابات پارلمانی برگزار شد و تعداد زیادی مردم آن را به سخره گرفتند و دولت نظامی که سال هاست حکومت می کند در انتخابات ساختگی اعلام پیروزی کرد،تعداد کمی از مردم برای اعتراض به خیابان ریختند.به همین نحو در اردن، ملک عبدالله با دادن امتیازاتی مانند اخراج وزیران دولتی و دادن یارانه های مورد علاقه ی مردم، معترضان را راضی نگه داشت.صرف نظر از تغییرات سطحی سلطنت هاشمی به صورت پایدار و محکم کنترل امور را در اختیار دارد و نیروهای امنیتی اردن همچنان به سرکوب مقاومت های داخلی، محدود کردن آزادی بیان و جلوگیری از تجمعات مسالمت آمیز ادامه می دهند.

در عربستان سعودی سلطنت همچنان قدرت را در اختیار دارد و حتی رژیم های استبدادی همسایه خود را سرپا نگه می دارد.در فوریه 2011، ریاض تانک هایش را به بحرین فرستاد تا خیزش مردمی که به زعم رهبران سعودی و بحرینی، تحریک فرقه ای است را سرکوب کنند.آن چیزی که سعودی ها و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس از آن هراس دارند این است که معترضان بحرینی خواستار برقراری سلطنت مشروطه هستند.پادشاهی های خلیج فارس با بهار عربی همان مشکلی را دارند که نیم قرن پیش با ناسیونالیسم عربی داشتند.این کشورها دوباره ردای ضدانقلابی خود را پوشیده اند.نشانه ی بارز آن در می 2011 بود که شورای همکاری خلیج فارس پیشنهاد عضویت اردن و مراکش را که هیچ کدام در منطقه ی خلیج فارس نیستند، را داد.همچنین شورای همکاری خلیج فارس به دولت جدید مصر برای حل مشکلات کمک مالی نمود.این پیشنهاد نشان داد که رژیم های سلطنتی عرب قصد تحکیم قدرت و گسترش نفوذ خود به سرتاسر خاورمیانه را دارند.

نویسنده : سث جی.جونز / منبع : فارن افیرز