صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۸۵۸۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۲۰ - ۰۲ دی ۱۳۹۱
گزارشی که دوهفته پس از انتشار سانسور شد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در حالیکه هفته نامه متن به مدیرمسئولی علی پورمحمدی، در شماره دوهفته قبل خود گزارشی را درباره فعالیت برخی چهره های امنیتی در روزنامه کیهان و باشگاه خبرنگاران جوان منتشر کرده بود، بازنشر این گزارش توسط سایت نامه که نزدیک به مصطفی پورمحمدی رییس سازمان کل کشور و توجه به آن در رسانه های اپوزیسیون، موجب ایجاد فشارهایی بر این سایت وسانسور بخش مربوط به سوابق امنیتی ابراهیم زادگان، رییس باشگاه خبرنگاران جوان شد.

 

به گزارش بازتاب نامه در نسخه سانسور شده اش از متن نوشته است:

اواسطه دهه 60 گروهی از کارشناسان سپاه و معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات به زندان اوین رفتند تا با زندانیان سیاسی چپ به‌ویژه آن‌ها که به دلیل کم‌تجربگی، گرفتار عضویت در گروه‌های مخالف شده بودند، مباحثه کنند. گروهی که برخی از آن‌ها خودش از پیروزی انقلاب در شمار زندانیان سیاسی جای می‌گرفتند. این بحث‌ها چیزی شبیه به مناظره‌های رایج در اوایل دهه 60 نبود بلکه هدف آن‌ها ایجاد تغییر فکری در زندانیان و بازگرداندن آن‌ها از صفوف مخالفان نظام بود. از میان این کارشناسان گروهی توانستند به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنند. البته بیش از آن‌که بحث‌های سیاسی بین زندانی و کارشناس در این فرآیند موثر باشد، روابط عاطفی میان ‌آن‌ها بود که این تغییر خط مشی‌ها را به همراه داشت. هرچند گروه اندکی از زندانیان نیز ترجیح دادند با تظاهر به تغییر عقیده، از زندان رهایی یابند تا مسیر زندگی‌شان را آن‌ سوی دیوارهای بلند و سیم‌ خاردارهای ندامتگاه هایی همچون اوین، قصر و بند 3000«توحید بعدی و موزه عبرت های کنونی» سپری کنند.

از میان گروهی که برای بحث با زندانیان عازم بندهای سیاسی و امنیتی زندان‌ها شده بودند، دو نام بعدها در فضای رسانه‌ای انعکاس بیشتری یافت. این دو که در نوشته‌های مخالفان‌شان با عنوان برادر حسین و برادر حسن از آن‌ها نام برده می‌شود، موفق شدند برخی از زندانیان دهه 60 را به نوشتن خاطرات سیاسی‌شان از گروه‌های مخالف تشویق کنند. نوشته‌هایی که در آن‌ها بخش‌هایی از روابط پشت پرده سازمان‌های سیاسی ضد نظام افشا می‌شد تا به این وسیله از عضویت و گرایش جوانان و نوجوانان به آن‌ها کاسته شود. زندانیانی که به علت پشیمانی از گذشته‌شان با عنوان «تواب» شناخته می‌شدند، بسیار بهتر از جوانان انقلابی به نقد این سازمان‌ها می‌پرداختند. چون هم اطلاعات دقیق‌تری از مسایل درون‌سازمانی و حتی انگیزه‌های شخصی رهبران سازمان‌های مخالف داشتند و هم بسیاری از آن‌ها سابقه روزنامه‌نگاری یا نوشتن را داشتند. مساله‌ای که در آن زمان، به هر حال مهارت ویژه‌ای به شمار می‌آمد.

حسن شریعتمداری در 5 دی 1378 در روزنامه کیهان بخشی از این فعالیت‌ها را این‌چنین تشریح کرد: «دعوت از اینجانب برای بحث و گفت‌وگو با زندانیان گروهکی، از جانب حجت‌الاسلام مجید انصاری صورت گرفته بود... آن‌ هنگام را اینجانب جزو پربرکت‌ترین ایام عمر خود می‌دانم که بر اثر آن، تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم، به آغوش انقلاب و ملت بازگشتند... بنده هیچ‌گاه بازجو نبوده‌ام ولی بارها ابراز تاسف کرده و می‌کنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران، در نامه اعمال من ثبت نشده است.»

حسین شریعتمداری (فرزند محمد و متولد 1326 دماوند) و محمدحسین شایانفر (متولد 1335) هرچند هفته یک‌بار مسیر درکه تا بهارستان را می‌پیمودند تا مجموعه نوشته‌های این زندانیان را برای چاپ در اختیار مسوولان وزارت ارشاد بگذارند. آن‌ها یکی، دو کتاب از این دست را با کمک چاپخانه وزارت ارشاد چاپ کرده و در میان زندانیان، دانشگاه‌ها و مراکز روشنفکری کشور پخش کردند. این کتاب‌ها ‌چنان با استقبال مواجه شد که گردانندگان آن برای چاپ سریع‌تر مجموعه‌های بعدی، تحت فشار قرار گرفتند. نوشته‌های «تواب‌ها» خیلی بیشتر از آن‌ بود که برای چاپ آن به یک گاهنامه بسنده کرد. فیض‌الله عرب‌سرخی، مدیرکل حراست وزارت ارشاد در آن زمان، یک پیشنهاد هیجان انگیز داد. او به شریعتمداری و شایانفر پیشنهاد کرد که این نوشته‌ها را برای چاپ به روزنامه‌ کیهان بسپارند تا هم وقت‌شان برای کارهای اجرایی گرفته نشود و هم این دست‌نوشته‌های سرنوشت‌ساز، در اختیار مخاطبان گسترده‌تری قرار گیرد. این اصلاح‌طلب امروزی، آن روزها چنان شیفته تواب‌سازی بود که اصرار داشت برادرش اعدام شود چون حاضر نشده بود به خیل توابان بپیوندد.

فاصله میدان بهارستان تا میدان امام (توپخانه) آن‌قدرها زیاد نیست و در کمتر از چند دقیقه می‌توان با یک تاکسی آن را پیمود، ولی برای کارشناسان اجتماعی فعال در زندان اوین، پیمودن این مسیر، دو سه سالی به طول انجامید. سرانجام شریعتمداری و شایانفر کار جدی‌شان را در روزنامه کیهان آغاز کردند. حضوری که در دو دهه پس از آن، تاثیر بسزایی بر سرنوشت این موسسه رسانه‌ای بر جای گذاشت.


جریان مسلط بر کیهان دهه 60 کم‌کم از کار کنار گذاشته می‌شد تا گروه جدید زمام امور را در دست بگیرند. سیدمحمد خاتمی، محمود شمس(ماشاءالله شمس‌الواعظین)، ابراهیم اصغرزاده، مصطفی رخ‌صفت (محافظ شیخ صادق خلخالی)، هادی خانیکی و رضا کفاش‌ها (تهرانی)، از بلندآوازه‌ترین افرادی بودند که کیهان را برای نسل‌ بعدی مدیران آن خالی می‌کردند. این تغییر مدیریتی در آغاز با مدیرمسوولی به نام مهدی نصیری‌ همراه شد اما سرانجام مسوولیت کیهان به شریعتمداری و معاونت فرهنگی آن نیز به شایانفر رسید.

موسسه پژوهش‌های کیهان، دو اتاق کوچک در یال شرقی طبقه دوم این موسسه است. این بخش که از تاثیرگذارترین بخش‌های این موسسه است، نقش موثری در تدوین تاریخ معاصر براساس گرایش مورد پسند مدیران کنونی موسسه کیهان است. ادبیاتی شفاف و غیرمحافظه‌کارانه و دسترسی دقیق و مستند به سوابق افراد، جذابیت ویژه‌ای به کتاب‌های تولیدشده در این موسسه می‌دهد.


احمد اللهیاری از خبرنگاران قدیمی کیهان، یکی از فعالان این موسسه است. او که در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب، تحت تاثیر القاهای گروه‌های چپ به طرفداری آن‌ها پرداخته بود، بعدها پشیمان شد و با حمایت مرحوم حسن منتظرقائم، بار دیگر به کیهان بازگشت. او در سال 85، کتاب‌هایی درخصوص جریان بهاییت و سانسور در دوره پهلوی تهیه کرد که از سوی نشر کیهان چاپ شد.


پیام فضلی‌نژاد نیز از چهره‌های جوان و خبرسازی است که با موسسه پژوهش‌های کیهان همکاری کرده است. کتاب «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» مجموعه‌ای از مقاله‌هایی است که به قلم او و چاپ کیهان روانه بازار نشر شده است. نوشته‌های او برخلاف نویسندگان قدیمی معاونت فرهنگی کیهان، مهارت‌های رمان‌نویسی و داستان‌سرایی نیز دارد.

حجت الاسلام حمید رسایی نماینده اصولگرای مجلس و مدیر مسوول هفته نامه 19 دی، از دیگر پرورش یافتگان مکتب کیهان است. زمانی که محمدحسین صفارهرندی از کیهان به دولت راه یافت و وزیر ارشاد شد، رسایی به توصیه و سفارش حسن شایانفر، در این وزارتخانه به کارگرفته شد و مدیریت اداره ارشاد قم را عهده دار شد. هرچند او بعدها راه خود را از گردانندگان کیهان جدا کرد و جز نوشتن مقاله‌ای  و آرزوی سلامتی برای حسن شایان فر، رابطه دیگری با این گروه نداشت.

شایانفر و شریعتمداری هر دو از بیماری های ناشی از کار زیاد و دشوار رنج می برند. شایانفر در سال 1390 به شدت گرفتار بیماری شبکه های عصبی شد و مدتی در بیمارستان بقیه الله سپاه پاسداران  بستری شد. او حتی در این بیماری، مدتی قدرت تکلم خود را نیز از دست داد که خشنودی بسیاری از گروه های مخالف نظام بویژه گروه های اهل مبارزه مسلحانه را به همراه داشت. با این حال پس از مدتی سلامتی خود را بازیافت و باردیگر به کیهان بازگشت تااهداف فرهنگی و سیاسی مورد نظر خود را بنگارد. بازگشتی که سجود شکر حسین شریعتمداری را به همراه داشت. او پس از این نیز هرگاه دچار بیماری سخت می‌شد، کمتر حاضر به ترک محیط کار خود می‌شد و گاهی در نمازخانه کیهان بر پتویی دراز می‌کشید و همچنان مطالب افشاگرانه و تحقیقی خود را می‌نوشت یا ویرایش می‌کرد.


موسسه پژوهش‌های کیهان از سال‌ها پیش مسوولیت صفحه‌ای در روزنامه کیهان را (عمدتا صفحه 14) برعهده دارد که عنوان آن «نیمه پنهان» است. بسیاری از اعضای کانون نویسندگان و گروه‌های چپ حدود 15 سال پیش با این کابوس به خواب می‌رفتند که روز آینده سند یا مطلبی علیه آن‌ها در این صفحه کیهان چاپ شود ولی در سال‌های اخیر، این بخش از کیهان توجه خود را به گروهی از اصلاح‌طلبان تندرو و مخالفان خارج کشور معطوف کرده و نیمه پنهان آن‌ها را نمی‌نگارد.


هرچند برخی از افراد نقد شده در این ستون، تاکید داشتند که مقالات کیهان صرف‌نظر از قضاوت‌های آن، بسیار دقیق و مطالعه شده است و هیچ‌گونه تحریفی در آن وجود ندارد. ازجمله این افراد، فریبرز رییس‌دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران است که پاورقی‌های کیهان درباره کانون نویسندگان ایران را از بهترین منابع برای مطالعه تاریخ این کانون می‌داند.

در دوره موسم به اصلاحات، گروهی از کسانی که نیمه پنهان آن‌ها در کیهان فرشته می‌شد، اصرار داشتند که این مقاله‌ها به استناد شنود تلفنی یا برگه‌های بازجویی زندان‌ها نگاشته شده است. هرچند مسوولان کیهان می‌گفتند که آن‌ها از اسناد قابل دسترس برای عموم مردم همچون آرشیو نشریات و اسناد مراکز تاریخ‌پژوهشی مانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی استفاده می‌کنند. آن‌ها حتی در برخی محافل رسانه‌ای که اصلاح‌طلبان و اصولگرایان حضور داشتند، اسنادی عمومی‌تر را نشان می‌دادند که فساد اخلاقی برخی سیاستمداران را نشان می‌داد ولی در گزارش‌های کیهان منتشر نمی‌شد.


حسن شایانفر در یک دوره زمانی با حکم محمود احمدی‌نژاد به عضو هیات‌مدیره مرکز اسناد ریاست‌جمهوری منصوب شد. مرکزی که هنوز بسیاری از اسناد آن منتشر نشده است و انتشار اسناد آن، می‌تواند در تدوین تاریخ اداری و مدیریت اقتصادی ایران تحول ایجاد کند.


شایانفر تا پیش از بیماری اخیر خود، از حضور در مقابل دوربین‌ها اجتناب می‌کرد و هیچ‌گاه حاضر به مصاحبه با رسانه‌ها نمی‌شد.  اما در دو سال اخیر، شایانفر به راحتی در جلسات عمومی ظاهر می‌شود و گفت‌وگوهایی نیز با برخی شبکه‌های تلویزیونی داشته که آن گمانه‌زنی را باطل می‌کند.

شایانفر را همچنین می‌توان گوگل یا دایره‌المعارف شفاهی عناصر ضد نظام نام‌گذاری کرد. حافظه او به قدری قوی است که هرگاه نام یکی از این افراد را می‌شنود، اطلاعات زیادی در مورد او بیان می‌کند؛ آن هم نه به استناد جست‌وجو در سایت‌ها و وبلاگ‌ها بلکه به استناد منابعی دقیق‌تر همچون آرشیون نشریات قدیمی. کتابخانه‌ای که سراسر اتاق او را فرا گرفته است، در آرشیوهای کم‌نظیر مطبوعات فارسی چاپ قدیم و جدید و داخل و خارج کشور به شمار می‌آید. آرشیوی که به مدد آن، بیش از 50 جلد کتاب از سری کتاب‌های «نیمه پنهان» موسسه کیهان چاپ شده است.