پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مهدی کلهر در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:
. من قبول ندارم که چهار تا آدم در چهار حزب گرد هم جمع
شوند و با تابلوی اصولگرایی فعالیت کنند؛ من این سرقفلی را قبول ندارم. من
اصولگرا و اصلاحطلب را به معنای آنچه اکنون مرسوم است، قبول ندارم؛ حالا
بقیه اگر قبول داشتند و از آنها سوءاستفاده کردند به بنده ارتباطی ندارد.
· متاسفانه باید بگویم که چپ و راست راه را گم کردند. نیازمند جریان
سیاسیای هستیم که قطعا آرمانگرا باشد اما واقعیت موجود را نباید نفی کرد
بلکه از این راه، به سمت واقعیتها برویم.
· من قدیمیترین اصولگراهستم. قدیمیترین روزنامهنگار که به نفع انقلاب
اسلامی با محوریت امام خمینی (ره) فعالیت میکرد. اولین بار هم واژه
اصولگرا توسط من مطرح شد. اینکه یک عده بیایند و بگوید اصولگرا هستیم که
نمیشود پذیرفت. اصولگرایی اعتقاد به عمل است، عمل به اصولی که مشخص است.
اصولگرایی را باید به معنای مفهومی پذیرفت یعنی اصولگرا کسی است که
ارزشهای انقلاب را با محوریت مقام معظم رهبری قبول دارد. اینطور نیست که
چهار تا آدم با تشکیل چهارحزب بیایند و بگویند ما اصولگرا هستم؛ خیر!
اینطور نیست. تعریف اصلاحطلبی را هم که حضرت آقا مشخص کردهاند. علاوه بر
آن، هر جنبندهای که در راستای اصلاح مسیر حرکت کند را به عنوان اصلاحطلب
قبول داریم. پیغمبر و ائمه هم اصلاحطلب بودند. راهی جز اصلاح نداشته و
نداریم. از این نظر بنده اصلاح طلب هم هستم. فردی اصلاحطلب است که ارزشها
و آرمانهای انقلاب را قبول داشته باشد.
· من مهدی کلهر، آدمی هستم که به اصول و ارزشهای انقلاب و نقش ولی فقیه
اعتقاد دارم و وضعیت زندگی و خانواده من برای همه روشن است و بر اساس آن
حرکت کرده و میکنم. من سرباز کوچک جمهوری اسلامی و پاسدار اصول انقلاب
اسلامی هستم و یک اصلاح طلب. متاسفانه اکنون اصلاحطلبان و اصولگرایان به
معنای امروز که من اعتقادی به آنها ندارم، رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند
که نمیدانند این رودررویی به ضرر کشور و انقلاب است. مهدی کلهر اصولگرا
بوده و خواهد بود و بر اساس همین اصول اصلاحطلب هستم.
· دو سال و خردهای است که آقای احمدینژاد را ندیدهام و اطلاعی از
مواضعشان ندارم. اما در مدتی که در دولت حضور داشتم، برخی مواضع دولت را
تحسین میکردم و به برخی مواضع دیگر انتقاد وارد میدانستم و آنها را بیان
میکردم که به مذاق برخی خوش نمیآمد. اظهارات من وحی منزل نیست اما تجربه
و گذشت زمان نشان داد که من درست میگفتم و نقدهایمان صحیح بوده است. مثلا
من میگفتم قرار بود شهر مهر بسازیم و نه مسکن مهر. مردم نمیتوانند جاده و
تونل بسازند اما میتوانند مسکن بسازند پس ما باید به امور زیربنایی برای
مردم بپردازیم و زیرساختها را برای آنها آماده کنیم. چه کسی با این موضوع
مخالف بود؟
· معتقدم که هر لحظه باید اشتباهات را پذیرفت و آن را اصلاح کرد. همانطور
هم که دیدید مقام معظم رهبری در مورد موضوع کنترل جمعیت فرمودند که اشتباه
کردیم. باید یاد بگیریم اگر اشتباه کردیم، استغفار و تصحیح کنیم.
· برخی در دولت دوست نداشتند تا من انتقاداتم را بگویم اما شما دیدید که من
هر کجا احساس کردم راه را اشتباه طی میکنیم، بدون رودربایستی گفتم. برخی
به ظاهر من ایراد دارند اما من از نظر ظاهری هم ریا نکردم و گول نزدم.
بیشترین اعتراضات راجع به قیافه من بود و به آقای احمدینژاد اعتراض کردند
که من باید موهایم را کوتاه کنم که من پاسخ دادم قرار نیست پست بگیرم و به
زور هم در دولت هستم. به آنها گفتم این روش کار اگر برای من آب نشد، برای
شماها نان شد. یک بار به حجتالاسلام قرائتی گفتم قیافه من به پیغمبر نزدیک
است یا شما؟
· من کلهر، از هیچ کس سوءاستفاده نکردم، چه در حرفهایم و چه در ظاهرم.
میتوانستم سکوت کنم، انتقاد نکنم و مشاور باقی بمانم. میتوانستم مثل آقای
ثمرههاشمی همه چیز را ببینم و سخنی نگویم اما من چنین روحیهای نداشتم.
· مدیر مسئولی روزنامه ایران، قبل از کاوه اشتهاردی، به من پیشنهاد شد که قبول نکردم.
· از خدا میخواهم یک ذره آبروی من را حفظ کند. همه میدانند که من در
راستای حفظ ارزشهای انقلاب حرکت کردم و به همه هم توصیه میکنم، همین راه
را بروند اما اینکه دیگرانی که بنده روزی با آنها همکار بودم، چه کردند از
خودشان بپرسید. من با توجه به سکونتم در استان خراسان، به حرم امام رضا (ع)
میروم و در آنجا از خدا میخواهم که مرا دچار آفتی به نام ریا نکند. ریا
خطرناک است و لازم است همگان از آن، پرهیز کنند. خدا را شکر آدمی نیستم که
بخواهم خودم را چیز دیگری نشان دهم. هنوز یادم نرفته که به خانه ما آمدند ،
در آن زمان فقط از خدا خواستم که به من صبر دهد. من چه زمانی هدفم این بود
که سوار موج شوم و اصلا تا به حال چنین موضوعی را از من شنیده و دیدهاید؟
یک عمر با نان و پنیر ساختیم که نکند خدای نکرده به بوقلمون عادتمان دهند.
از من خواستند تا یک مقدار کوتاه بیایم و من گفتم نه!
· واقعیت این است که کشور رشد کرده و این قالبها، بستهبندیها و احزاب و
عنوانها، کفاف رشد سیاسی مردم را نمیدهد. دوستان میگویند قالیباف گفته
است که هم اصلاحطلب و هم اصولگرایم و از نگاه آنها این حرف یک شوخی است
اما اینطور نیست. این دستهبندیها برای ملت بعد از سال 88 کافی نیست و
جریان اصولگرایی دیگر کاربرد مورد انتظار را ندارد البته جریان اصلاحطلب
قبل از 88 کارآمدی خود را از دست داده بود. در خاطرم هست که آقای
عسگراولادی گفتند ضرورت دارد یک نگاه پویا و جدید بر مبنای انقلاب اسلامی و
محوریت رهبری در اصولگرایی پدید بیاید. من بارها به حرم میروم و مردم را
میبینم. مردم جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب را که خودشان، خودشان را
قبول دارند، کافی نمیدانند.
· من از همه میخواهم که برای افراد باسابقه مثل آقای هاشمی رفسنجانی
احترام زیادی قائل شوند. هیچ اسم متداول اصولگراهای ما و اصلاحطلب ما،
پاسخگوی نیاز امروز نیستند. آنچه میگویم این است که رودربایستی نکنید.
کاری که آقای حبیب الله عسگراولادی در سالهای 40 – 41 کردند که ما هنوز
وامدار ایشان هستیم اما اینکه اکنون، همان تفکر موثر است، جای سوال دارد.
توصیه میکنم که کوتاه بیایید چون میدانم پشت این اتفاقات چیست. حضرت علی
(ع) حرمت دادگاه را نگه داشت و زره را به یهودی داد با وجود اینکه میدانست
زره برای خودش است. بنده هیچگاه سوار جریان اصولگرا و اصلاحطلب نبودم.
اینطور نیست جریان متعارف اصولگرا کسانی باشند که منجی کشور باشند اما شسته
و رفتهتر از اصلاحطلبان هستند.