پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سید حمزه صالحی؛ سرویس سیاست خارجی «انتخاب»: زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۶ برای اولین بار به ریاستجمهوری آمریکا رسید، مواضع تهاجمی و ساختارشکنانه او نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده بود. یکی از بزرگترین آنها مربوط به توافق هستهای ایران با ۵+۱ بود که در سال ۲۰۱۵ با گذشت سالها مذاکره به دست آمده بود؛ اما همانطور که انتظار میرفت ترامپ درنهایت در بهار ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کرد. این سیاست ترامپ در آن زمان با ناخرسندی اروپا همراه شد؛ زیرا بیم از بین رفتن توافق هستهای و گسترش ناامنی را داشتند. اگرچه آنها نتوانستند در مقابل تحریمهای یکجانبه آمریکا کار مهمی انجام دهند؛ اما حمایت دیپلماتیک اتحادیه اروپا بهخصوص تروئیکای اروپایی در مقابل سیاستهای ستیزهجویانه ترامپ پیرامون برنامه هستهای ایران به بالاترین حد خود در بعد از انقلاب اسلامی رسیده بود. برای مثال وقتی مایک پمپئو در اوت ۲۰۲۰ رسما شکایت آمریکا مبنی بر تخلف ایران از توافق هستهای را به شورای امنیت ارائه کرد، در واکنش به آن کشورهای بریتانیا، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترکی اعلام کردند که این سه کشور دیگر آمریکا را براساس قطعانامه ۲۲۳۱ عضو برجام نمیدانند و شکایت آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه را موثر نمیدانند، زیرا اقدام آمریکا تاثیر حقوقی ندارد. در همان زمان آمریکا قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را هم به شورای امنیت ارائه کرد که با رای منفی اعضا شکست خورد. در واقع در آن زمان کانال ارتباطی ایران و اتحادیه اروپا به فراتر از آنچه در برجام پیشبینی شده بود گسترش یافته و سطح همگرایی دو طرف در موضوعات مختلف ارتقا پیدا کرده بود.
اما هماکنون در سال ۲۰۲۴ که با انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا همراه شده وضعیت بهطور کلی تغییر کرده است. هماکنون برخلاف سال ۲۰۱۶ اروپا سیاست تقابلی با ایران را در پیش گرفته است و در چند ماهه گذشته به اتهام کمک موشکی ایران به روسیه در جنگ اوکراین هواپیمایی ایران و سپس کشتیرانی ایران را تحریم کرده است. مهمتر از آن اروپا که زمانی حامی توافق هستهای بود در کنار آمریکا تلاش میکند تا در نشست نوامبر ۲۰۲۴ یک قطعنامه در شورای حکام انرژی اتمی علیه ایران تصویب شود. تا زمینه را برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن پرونده هستهای ایران به ذیل فصل هفتم شورای امنیت که به معنی بازگشت خودکار تحریمهای بینالمللی خواهد بود فراهم کنند.
آنچه که مسلم است در دوره جدید ترامپ سیاست خارجی و رویکردهای واشنگتن نسبت به ایران و اتحادیه اروپا با تغییرات بنیادینی همراه خواهد شد. این تأثیرات را میتوان در دو حوزه اصلی بررسی کرد:
۱- بازگشت به سیاست فشار حداکثری
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود، سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را اجرا کرد که شامل تحریمهای شدید اقتصادی، خروج از برجام، و تلاش برای انزوای دیپلماتیک ایران بود. احتمالاً در دور دوم، این رویکرد تشدید شود. این سیاست میتواند برخلاف دور اول ترامپ با حمایت کامل اروپا همراه شود، اگر جنگ روسیه و اوکراین متوقف نشود و سیاست تهاجمی مسکو در اروپا گسترش یابد سیاست تقابلی اروپا علیه ایران و همراهی با آمریکا برای انزوای ایران بیشتر خواهد شد؛ زیرا تمایل اروپا برای نزدیکی به تهران و مدیریت تنشها بر پایه نگرانیها و آوردههای امنیتی استوار بود که اکنون با ادعای همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین که منجر به تضعیف امنیت اروپا شده است، این اتحادیه انگیزههای اصلی خود را برای نزدیکی به تهران تا حدی قابل ملاحظهای از دست داده است.
پیشبینی میشود تشدید سیاستهای سختگیرانه ترامپ در قبال اروپا در مواردی مانند نحوه مشارکت در اتحاد ناتو و حمایت از اوکراین در کنار سیاستهای حمایتگرانه تجاری به تنشهای سیاسی و اقتصادی مقطعی میان اتحادیه اروپا و آمریکا منجر شود و اتحادیه اروپا به سمت یک سیاست مستقلتر حرکت کند، با این حال بعید است که این موضوع بر نحوه رفتار اروپا در قبال ایران تاثیر چندانی داشته باشد، زیرا متغیر مهم در روابط ایران با اتحادیه اروپا موضوع کمک ادعایی نظامی ایران به روسیه و نیز موارد ابهامی در پرونده هستهای است که نیازمند اقدامات دیپلماتیک ایران است که بتواند از چنین فضایی به نفع خود استفاده کند.
۲. تیرهتر شدن روابط ایران و اروپا
در مجموع میتوان انتظار داشت که در نتیجه فشارهای آمریکا و مکانیسم ماشه، روابط میان ایران و اروپا بیش از پیش سرد شود. این روند میتواند همکاری اقتصادی دو طرف را که به سطح ناچیزی رسیده بیش از حد تخریب کند. برای مثال یورواستات کل حجم تجارت ایران و اتحادیه اروپا را طی سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ کمتر از ۱۵ میلیارد دار اعلام کرده است که با ورود مجدد ترامپ به قدرت و احیای سیاست فشار حداکثری بیشتر تضعیف خواهد شد. سیاستهای تحریمی ترامپ معمولاً به گونهای طراحی میشود که شرکتها و بانکهای اروپایی را هدف قرار دهد تا از هرگونه تعامل با ایران خودداری کنند. خروج شرکتهای بزرگ اروپایی از ایران در دوره قبلی ترامپ نشان داد که این سیاست میتواند تأثیر گستردهای بر اقتصاد ایران و روابط دوجانبه داشته باشد.
همچنین همانطور که اشاره شد با وجود برخی اختلافات در دوسوی آتلانتیک؛ اما فضای جدید جهانی نشان میدهد با هم راستاتر شدن سیاستهای تقابلی آمریکا و اروپا در قبال ایران مواضع اروپا علیه سختتر خواهد شد و این موضوع فضای دیپلماتیک میان ایران و اروپا را محدودتر خواهد کرد. اتحادیه اروپا در سالهای اخیر تلاش کرده است تا بهعنوان میانجی بین ایران و آمریکا عمل کند. اما بازگشت ترامپ با سیاستهای خصمانهاش، این نقش را تضعیف خواهد کرد. جدا از هر مسالهای رویکرد ترامپ مبنی بر نادیده گرفتن چندجانبهگرایی و اولویت دادن به توافقات دوجانبه، میتواند اتحادیه اروپا را در موضع ضعف قرار دهد و ایران را نسبت به مذاکرات دیپلماتیک دلسرد کند.
در بعد دیگر روابط نزدیک ترامپ با برخی از رهبران پوپولیست اروپایی میتواند به تقویت جریانهای ضد اتحادیهای منجر شود و هماهنگی سیاستهای اتحادیه اروپا در قبال ایران را در صورتی که طرفین تمایل به مذاکره برای کاهش تنش را داشته باشند دشوارتر کند.
پیشبینی میشود انتخاب مجدد ترامپ احتمالاً روابط ایران و اتحادیه اروپا را در مسیری پیچیدهتر قرار دهد. سیاستهای سختگیرانه ترامپ نهتنها بر ایران بلکه بر توانایی اتحادیه اروپا در اجرای سیاستهای مستقل تأثیر خواهد گذاشت. در عین حال، ایران نیز ممکن است تلاش کند با بهرهگیری از اختلافات داخلی اروپا، تعاملات اقتصادی محدود خود را حفظ کند یا به سمت همکاری با چین و روسیه حرکت کند. تحلیل دقیق این تحولات نشان میدهد که اروپا با چالشهای جدی در ایجاد توازن میان سیاست مستقل اروپایی و هماهنگی با آمریکا برای مدیریت روابط با ایران مواجه خواهد شد؛ اما در مجموع چشمانداز آینده روابط ایران با اتحادیه اروپا در سایه بازگشت ترامپ به قدرت ناروشن، پر ابهام و پیچیده است.