صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۰۴۷۷۴
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۵ - ۰۸ مرداد ۱۴۰۳
همیشه قاب اول و سکانس‌های ابتدایی یک فیلم یا سریال همچون ویترین جذاب مغازه‌ای که مشتری را جذب می‌کند می‌تواند با رنگ و لعاب و قصه‌ای با تعلیق درست مخاطب را جذب و مجاب به پی‌گیری اثر کند، اما این که در ادامه بتواند مخاطبانش را حفظ کند فاکتورهایی نیاز دارد که با خلاقیت نویسنده در تعریف قصه و کارگردانی درست و حساب شده شکل می‌گیرد که این روزها در سریال‌های شبکه خانگی شاهد رشد آن هم در فیلمنامه‌نویسی و هم کارگردانی هستیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اما در سریال داریوش که تاکنون دو قسمت آن از پلتفرم فیلم‌‌نت پخش شده علاوه بر فیلمنامه و کارگردانی فاکتورهای دیگری از جمله حضور نام‌هایی آشنا که پیش از این حساب خود را پس داده‌اند می‌تواند برای جذب مخاطب قابل تامل باشد. نوید محمودی که در قامت تهیه‌کننده مدیریت تولید این سریال را برعهده دارد و یا هادی حجازی‌فر در مقام نویسنده، کارگردان و بازیگر این سریال و یا حضور بازیگرانی چون مهرداد صدیقیان، محسن قصابیان، عباس جمشیدی‌فر، رامین راستاد، علی صالحی و ژیلا شاهی که بازی‌هایی ماندگاری در کارنامه خود دارند و تاکنون در این دو قسمت شاهد حضورشان بودیم هر کدام فاکتورهایی برای جذب مخاطب در این سریال محسوب می‌شوند.

سکانس جاده‌ای و کوهستان پوشیده از برف به عنوان افتتاحیه این سریال آنقدر جذاب است که هر بیننده‌ای را به وجد می‌آورد و کابوسی که در ادامه برای داریوش شخصیت اصلی داستان در آن کوهستان با کارگردانی و دکوپاژ خوب به تصویر کشیده شد نیز نوید تماشای یک سریال پر تعلیق را به مخاطب می‌دهد.

فیلمنامه «داریوش» نوشته هادی حجازی‌فر لایه‌هایی از عشق، زندگی، دزدی و جنایت در بستر جامعه را درون خود پرورش داده و با چند سکانس‌ طنز در قسمت دوم مخاطب را غافلگیر می‌کند.

این حجم از داده در ۲ قسمت اول این سریال درباره قصه‌ها و کاراکترها به نظر باید نگران کننده بیایید. این که دیالوگ‌ و حس هر کدام از کاراکترها در لحظه تغییر می‌کند به نوعی بی ثباتی در شخصیت‌های این سریال را به مخاطب القا می‌کند که تکلیف بیشتر آنها تا این لحظه برای مخاطب روشن نشده و این که چرا شخصیت‌پردازی‌ها بر اساس پیشرفت قصه مدام در حال تغییر هستند علامت سئوال بزرگی است که در اذهان نقش می‌بندد.

اما از آنجایی که با پخش ۲ قسمت از این سریال نمی‌توان به درستی فیلمنامه آن را محک زد چراکه هنوز روشن نشده ساختار فیلمنامه با چه ذهنیتی مهندسی شده است، اما لاجرم در این مقطع صرفا به کارگردانی هادی حجازی‌فر و بازی‌های قابل تامل بازیگران آن برای لذت بردن استناد می‌کنم. مگر می‌شود از بازی و ری‌اکشن نوه داریوش زمانی که پلی استیشن به او کادو داده می‌شود گذر کرد؟ مگر می‌شود دکوپاژ سکانس کابوس داریوش با آن فضای وهم آلود را نادیده گرفت؟ وقتی قسمت اول را دیدم با خود گفتم عجب کارگردانی شده حجازی‌فر و واقعا هم به نظر من قابل تحسین است اما دیدن آن آشفتگی ساختاری در فیلمنامه که در قسمت دوم بروز داده شد نگران کننده به نظر می‌رسد. این که وحدت عمل در کاراکترهای این سریال چگونه قرار است به سامان برسد؟ آیا همانند دو سکانس هجوم اراذل به خانه و فرار داریوش و پناه بردن به پسر همسایه با ریش نصفه که چهره‌ای کمیک را به تصویر می‌کشد و همزمان با صدای دعوا که می‌دانیم دختر داریوش به تنهایی جلوی اراذل ایستاده و داریوش بی تفاوت به این موضوع تقاضای تیغ برای زدن ریشش می‌کند، باید منتظر تضادهای اینچنینی که خلق موقعیت طنز می‌کند در ادامه باشیم؟ یا فیلمنامه‌نویس قصد دارد در ادامه غافلگیری خاصی در وحدت عمل کاراکترها ایجاد کند؟ آیا قرار است در کنار مطرح کردن مصائب اجتماعی داریوش و خانواده‌اش و همچنین فضاهای سوررئال در کابوس‌های داریوش شاهد طنز موقعیت و شاید فضایی فانتزی هم باشیم؟

باید منتظر بود تا ببینیم سرانجام قصه و کاراکترهای ترسو در برابر کاراکترهای خشن که تعلیق خوبی در داستان ایجاد کرده و به‌طور کلی کاراکترهای پروتاگونیست و آنتاگونیست در این سریال به کجا می‌انجامد و تصور می‌کنم در آینده می‌توان این سریال را از منظر جامعه‌شناسی به خوبی رصد و بهتر تحلیل کرد.

امیر افشارفتوحی عضو انجمن منتقدان سینما