پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سارا خراسانی/ سرویس سیاست انتخاب: فرصتی که تیرماه ۱۴۰۰ برای احیای توافق هستهای از دست رفت، مسیر تاریخ این پرونده پرفراز و فرود را تغییر داد، اما نه آنگونه که دولت سید ابراهیم رئیسی اراده کرده بود. حالا شنیدهها حکایت از آن دارد که مسعود پزشکیان، رئیس جمهور چهاردهمین دولت ایران سعی دارد دیپلماسی دولت خود را با هدف بازگرداندن عقربه مذاکرات به عقب و بازگشت به ایستگاه توافقی که میتوانست در تابستان داغ ۱۴۰۰ حاصل شود، فعال کند.
دوره سرنوشت سازی که پس از بازگشت واپسین فرستاده دولت حسن روحانی، رئیسجمهور سابق ایران به وین در اوایل تابستان ۱۴۰۰ از مذاکرات احیای برجام آغاز شد به هیچ عنوان با ماموریت نخستین هیات اعزامی دولت سیزدهم برای احیای برجام قابل قیاس نبود. چه آنطور که روند ماههای بعد در دولت رئیسی نشان داد نشانی از تحولات زودهنگام برای تعیین تکلیف مذاکرات رفع تحریمها دیده نمیشد. آخرین گزارش روحانی در روزهای پایانی دولتش به مجلس برای احیای برجام از لغو تمامی تحریمهای برجامی و شماری از تحریمهای فرابرجامی حکایت میکرد که یکی از مهمترین مفاد آن، خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی مورد نظر آمریکا (FTO) بود؛ موضوعی که ماهها پیرامون آن با دیپلماتهای دولت «جو بایدن» گفتگو و چانه زنی و توان و اشراف مذاکراتی آمریکا به چالش کشیده شده بود تا موافقت این کشور برای پذیرش این شروط تهران ممکن شود.
این چنین بود که روحانی در ماههای پایانی دولت خود در جلسهای از امکان احیای توافق برجام و همچنین خارج کردن سپاه پاسداران از فهرست گروههای تروریستی آمریکا سخن گفت. او با گفتن اینکه دولتش پس از سه سال و نیم جنگ، آمریکا را به پای میز مذاکره در وین کشانده و مسائل مهم را حل و فصل کرده است، رسما اعلام کرد: «اگر بخواهند و به عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد اتمی اختیار داده شود، همین امروز میتواند توافق احیای برجام برای رفع تحریم را نهایی کند». منظور روحانی از سه سال و نیم جنگ، اقدامات دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا مبنی برخروج یکجانبه از برجام بود. اما همانطور که حل چالش هستهای زیر سایه برجام خوشایند جریانهای همسو با دولت سیزدهم نبود، انتظار میرفت که یک ماه مانده تا زمان نشستن رئیسی روی صندلی پاستور، کار توافق احیای برجام هم در یک قدمی توافق نهایی متوقف شود.
فعال شدن چهرههای در سایه
مخالفان برجام و چهرههای در سایه و ذینفوذ در دولت سیزدهم در این شرایط فرصت را مغتنم دیدند تا رشته تصمیم، تفسیر و اجرای یکسری اقدامات را در باب مقوله حساس مذاکره با ۱+۴ در دست بگیرند. هیات جدید مذاکره کننده ایران به ریاست علی باقری از تعارضات متن پیشنویس وین ۶ (آخرین دور مذاکرات دولت روحانی با ۱+۴) سخن به میان آورد و از همان ابتدا شرط گذاشت که گفتگوها باید مجددا و براساس دو سند راهبردی تنظیمشده توسط تیم جدید مذاکرهکننده ازسر گرفته شود؛ اسنادی که دو پیش شرط «خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی» آمریکا ((FTO و «تضمین» این کشور در عدم تکرار خروج از توافق را شامل میشد. اما مساله اینجا بود که وعده خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی پیشتر در متن پیش نویس عراقچی هم مطرح شده بود، اما حامیان دولت سیزدهم مدعی شدند این وعده به تحقق خواسته آمریکا یعنی «گفتگوهای منطقهای بعد از احیای برجام» مشروط شده است. این را محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر ابراهیم رئیسی مورد اشاره قرار داد و در توئیتی نوشت: «خارج کردن سپاه از لیست ترور (نه تحریم) پیشنهاد آمریکا به دولت قبل بود تا ایران را وادار به پذیرش مذاکرات منطقهای و موشکی کند.»
این ادعاها، اما هیچ گاه از سوی مسئولان دولت روحانی تایید نشد و سکوت آمریکا و اروپا هم از پذیرش درخواست خروج نام سپاه از فهرست گروههای تروریستی حکایت میکرد.
مذاکرات فرسایشی
پافشاری بر مطالبه «تضمین»، مذاکرات را وارد یک دوره فرسایشی چند ماهه کرد و نگاه سادهاندیشانه مذاکره کنندگان که قادر به درک درستی از پروسه توافق نبود سبب شد گرهای که به وقت خود در حال باز شدن بود، به چیزی تبدیل شود که در چهارراه سرگردانی، کشور را در معرض فرصت سوزی و تحریمهای بیشتر قرار دهد. دیپلماتهای ایرانی به طور مداوم برخی از خواستههای ثابت خود را با تغییر عبارات و جملات در مقاطع مختلف زمانی مطرح کرده تا از آن به عنوان اهرم فشاری برای پذیرش توافق، مطابق با شرایط مد نظر استفاده کنند. اما خب آنطور که انتظار میرفت تحقق تضمین برای احیای برجام، آن هم برای آمریکا خواسته بی معنایی بود و معتقد بود نمیتواند تصمیمی را که در موقعیت فعلی بر اساس منافع و امنیت خود میگیرد، به عنوان یک اصل ثابت به دورههای دیگر تسری دهد.
آشکار شدن این واقعیت که رئیسی برای چرخاندن اقتصاد کشور حساب ویژهای روی رفع تحریمها باز کرده، هیات مذاکره کننده را ناگزیر به تعدیل مواضع و عقب نشینی از دو شرط تعیین شده و پذیرش واقعیات صحنه کرد و طرفین را در دو مقطع سرنوشت ساز یکی در اسفند ۱۴۰۰ و دیگری در شهریور ۱۴۰۱، در آستانه دستیابی به یک توافق قرار داد. اما آهنگ مخالفت جویی پایداریها که نشان داده بودند برای حفظ منافع و خواستههای خود با هیچ کسی تعارف ندارند، به از دست دادن این دو فرصت تاریخی انجامید تا همه چیز به نقطه صفر بازگردد و مذاکرات در پیچ مهم تصمیم گیری متوقف شود.
ابعاد مهم احیای برجام
حالا بعد از گذر سه سال که دولت سیزدهم نتوانست حتی با وجود «قانون اقدان راهبردی»، چک برجام را نقد و برای این پرسش که فرقهای ملموس «توافق بد» سه سال پیش عراقچی با «توافق خوب» مدنظر پایداریها چه بود، پاسخی پیدا کند، پزشکیان قصد دارد دستور کار آخرین دور مذاکره در دولت پیشین را به نقطه عزیمت برای مذاکرات احیای برجام تبدیل کند. چه با وجود بدعهدی غرب در تحقق منافع برجامی ایران در سالهای اخیر، اقدامات جبرانی کشور در محافل بینالمللی همچنان ناظر بر مذاکره حول محور برجام جریان دارد؛ توافقی که میتواند بواسطه رفع تحریمهای اساسی در حوزههای متعدد نفتی و بانکی، در کوتاه مدت به گشایش در وضعیت معیشت و اقتصاد بحرانی ایران بیانجامد و سایه تنشهای امنیتی را از سر مناسبات مالی و تجاری آن دور کند.
از سوی دیگر از زمان تشکیل دولت جدید در آمریکا در ژانویه ۲۰۲۵ تا انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در اکتبر ۲۰۲۵ برای رسیدن به یک توافق فرصت کمی باقی است. از منظر حقوقی در این بازه زمانی کوتاه، اگر موضع قطعی ایران، اجرای «برجام آنطور که هست» باشد، دولت پزشکیان باید هرچه سریعتر کانال دیپلماسی مستقیم با آمریکا را فعال کند تا با احیای توافق، امکان انقضای بندهای غروب این توافق را در موعد مقرر حفظ کند. چه در غیر این صورت، رجوع یکی از کشورهای اروپایی به سازوکار موسوم به «ماشه» قابل پیش بینی خواهد بود؛ امری که سبب میشود از یک سو احتمال بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت علیه ایران و از سوی دیگر تصمیم مهم ایران برای تجدید نظر به عضویت در پیمان انپیتی را پررنگتر از همیشه شود.