پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
گروهی از بازیکنان سابق تیمهای بزرگ که محدودیتی برای اظهارنظرهای غلط پیش روی خود نمیبینند. مخاطب ما این بار بازیکنی است از همان نسل که در اواسط دهه ۷۰ به پرسپولیس آمد و حتی در روزهایی که بیشترین انتقادات متوجه سرمربی قرمز پوشان بابت استخدام چنین بازیکنانی بود نیز در ترکیب این تیم قرار میگرفت. بازیکنی که اولین بار شاید با حملات تند سکوهای هواداری در ورزشگاه آزادی مواجه شد.
در بهمن ماه ۷۹ و در روزی که اولین بار نام حسن رودباریان جوان را درون دروازه پاس شنیدیم، یک بازیکن به شدت مورد انتقاد و شماتت هواداران پرسپولیس قرار گرفته و با شعار مستقیم "حیا کن رها کن" مواجه شد. اتفاقی که حداقل تا آن روز شاید در فوتبال ایران سابقه نداشت (حملهای اینچنینی از سوی هواداران خودی در جریان بازی).
حتی چندی بعد یکی از همبازیان او که یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران نیز هست، مدعی شد اگر جای آن بازیکن بود ساکش را برمیداشت و برای همیشه پرسپولیس را ترک میکرد. این به معنای به زیر سوال بردن تمام کارنامه و دوران ورزشی یک بازیکن نیست و چنین نسلی روزهای خوب نیز در ترکیب پرسپولیس یا حتی تیم ملی داشتهاند. اما به هر حال و همانطور که عابدینی چند روز قبل در مصاحبه اختصاصی با ورزش سه در این مورد صحبت کرد، علی پروین در آن دوره از حضور خود روی نیمکت پرسپولیس، بازیکنانی را استخدام میکرد که چندان مقبول هواداران نبودند و به همین علت هیمنه و ابهت سلطان در سالهای پایانی سال دهه ۷۰ کمی خدشهدار شد و آن سرمربی محبوب و بزرگ حتی مورد انتقاد شدید هواداران در ورزشگاه آزادی نیز قرار گرفت.
شرایط فوتبال ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ به شکلی بود که تیمهای بزرگ و محبوبی چون استقلال پرسپولیس حتی با جذب بازیکنان بعضا متوسط نیز اغلب به اهداف داخلی خود حداقل میرسیدند و قرمز پوشان در نیمه دوم دهه ۷۰ از این قاعده مستثنی نبودند. پرسپولیس در شرایطی از سال ۷۷ تا ۸۰ اغلب جامهای قهرمانی را درو میکرد که ستاره چندان بزرگ و مهمی در ترکیب خود نداشت و علی پروین با جذب بازیکنانی قدرتی و با فیزیک محکم و سبک بازی درگیرشونده، اغلب میتوانست از سد حریفان داخلی خود عبور کند و البته خب اوضاع در جام باشگاههای آسیا متفاوت بود و به همین علت پرسپولیس حتی یک بار نیز طعم شیرین حضور در بازی فینال را تجربه نکرد.
اما حالا بعد از گذشت ۲۰ یا ۳۰ سال از آن مقطع، بسیاری از بازیکنان آن دوره تصور میکنند که محق در مورد اظهار نظر در خصوص تمام ابعاد فنی و کیفی شرایط پرسپولیس و حتی تیمهای دیگر و تیم ملی هستند. به همین علت هر از چند گاهی شاهد انتشار مصاحبههای عجیب، معمولا اغراقآمیز و تند و مطرح کردن ادعاهای جعلی و با چاشنی خاطرات مبالغهآمیز از گذشته از سوی آنها هستیم. حالا نیز اخیراً یکی از بازیکنان متوسط پرسپولیس در دهه ۷۰ مدعی شده اوسمار در قامت هدایت پرسپولیس و در اندازه و حد نیمکت نبوده و دلایل دیگری منجر به قهرمانی قرمزپوشان در این فصل شده است. فراموش نمیکنیم که اوسمار در نیم فصل دوم سبک کاملا متفاوتی نسبت به نیم فصل اول پیاده کرده و پرسپولیس با نمایشهایی هجومی و درخشان، حتی تحسین بسیاری از هواداران تیمهای رقیب را نیز برانگیخت. البته غفلت و سهلانگاری استقلال در هفتههای پایانی نیز مزید بر علت شد تا پرسپولیس یک بار دیگر عنوان قهرمانی را از آن خود کند، اما اگر حتی این اتفاق نیز رخ نمیداد، شایستگی اوسمار و تحول بزرگ او در سبک بازی و عملکرد پرسپولیس غیر قابل کتمان بود و بیتردید نام این سرمربی با شخصیت و محترم برزیلی در تاریخ این باشگاه پرافتخار به ثبت خواهد رسید.
البته تردیدی وجود ندارد بخش قابل توجهی از این بازیکنان در سالهای اخیر اعتبار و ارزش خود در بین هواداران فوتبال را از دست دادهاند و به ندرت حتی کسی چنین دست مصاحبههایی را جدی میگیرد. اما به نظر میرسد پیگیری و جدیت این گروه از پیشکسوتان پرسپولیس یا استقلال در ارائه خاطرات مبالغهآمیز و اظهارنظرهای اغلب دور از واقعیت تمامی ندارد و حتی در شرایطی گاهی شاهد آن هستیم که شایستگی و ممارست یک سرمربی یا یک گروه از بازیکنان نیز به راحتی توسط این دسته از افراد زیر سوال قرار میگیرد.
اما نکته امیدوار کننده اینجاست که تعدادی از ستارههای قدیمی دو باشگاه بزرگ پایتخت نیز رفتار و منش متفاوتی داشته و هنوز آن وجه و اعتبار و محبوبیت خود را نزد هواداران حفظ کردهاند. بیتردید رضا شاهرودی یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است که در دهه ۷۰ احتمالاً از این حیث حتی نظیر هم نداشت.
ستاره خوشتیپ و دوست داشتنی قرمز پوشان که البته در تیم ملی بسیار بدشانس بود، از سال ۷۲ تا ۸۱ به تناوب در پرسپولیس بازی کرده و تبدیل یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ این باشگاه نیز شد. تیپ و استایل خاص رضا شاهرودی (که به حق به او لقب رضا مالدینی داده بودند) و البته ارسالهای بینقص و تکرار نشدنی این بازیکن باعث شده بود او همیشه یکی از نامزدهای انتخاب شدن به عنوان محبوبترین بازیکن پرسپولیس لقب بگیرد و هنوز و بعد از تقریبا دو دهه نیز رضا شاهرودی محبوبیت خود را در بین هواداران فوتبال حفظ کرده است.
بیتردید یکی از دلایل حفظ این رویه سکوت رضا شاهرودی در سالهای اخیر و عدم اصرار به اظهار نظر در خصوص مواردی است که شاید او بعد از فاصله گرفتن از فوتبال در آن تخصص چندانی ندارد. عدم اصرار به دیده شدن به هر طریقی، رفتار قابل تحسین ستارهای که در دهه ۷۰ در کسب محبوبیت بین هواداران رقیب نداشت.
چند روز قبل و برای دقایقی به صورت تلفنی با رضا شاهرودی همکلام شدم و ستاره سابق پرسپولیس تاکید کرد مدتهاست تصمیم گرفته مصاحبه نکند و به همین علت علاقهای به حرف زدن در این مقطع در مورد شرایط پرسپولیس ندارد. پس تلاش ما نیز در این مورد بینتیجه بود و شاهرودی تنها مدعی شد که علاقه زیادی به پرسپولیس و هوادارانش دارد و از کسب عنوان قهرمانی دوباره این تیم در لیگ برتر بسیار خوشحال است. اما شاهرودی در نهایت سکوت کرد و من تصور میکنم همین رویه و منش رفتاری باعث شده او وجهه و اعتبار خود را در بین هواداران فوتبال در سالهای اخیر حفظ کند.
لابد تصور و درک اینکه روزگاری درخشش در زمین فوتبال، متضمن برخوردار بودن از وجهه و صلاحیت لازم در مورد همه ابعاد و موارد مدیریتی و هدایت یک باشگاه نیست. فهمیدن این مسئله ساده که اگر روزگاری ستاره بزرگی بودی، معنایش این نیست که امروز از اعتبار لازم برای اظهارنظر در خصوص همه بخشهای یک باشگاه و در مورد همه افراد مهم تیم سابق خود برخورداری.
ویژگی "سکوت و زیاد حرف نزدن"، دکترین کمتر مورد توجه گرفته در فوتبال ایران در سالهای اخیر بوده و معدود افرادی مانند شاید فرهاد مجیدی و کریم باقری نیز با تکیه به همین روند توانستند از شاید بخش دشوار میانسالی، دوری از توجهات و خداحافظی از فوتبال عبور کرده و آن وجهه و اعتبار خود را از بین نبرد.
مثل یحیی که بعد از جدایی از پرسپولیس کلامی علیه این تیم اظهارنظر نکرد، تا ندانید چقدر دلش از حداقل به زعم خودش ناملایمتیهای موجود در باشگاه علیهش گرفته بود و اما در نهایت ترجیح داد سکوت کند؛ برای حفظ آن اعتبار و آبرویی که جمع کرده بود؛ رفتاری در شان اسطوره یک باشگاه و خیل عظیمی از هواداران فوتبال. همان رویهای که انتظار داریم از افرادی در این شان و منزلت ببینیم؛ صبوری و عدم مبادرت به بروز تنش و جنجال.
اما متاسفانه سوی مقابل نیز آن دسته از بازیکنان و پیشکسوتانی هستند که با اظهار نظرهای تند و غیرضروری، تیشه به ریشه اعتبار خود زدند و در این مورد هیچکس جز خود خودشان مقصر نیست. حتما دلیلی وجود دارد که ستارههایی مثل فرهاد مجیدی، یحیی و رضا شاهرودی و چند نفر دیگر در سالهای اخیر همچنان همانقدر محبوب و دوست داشتنی ماندند و گروهی نیز تنها به ابزاری برای ویو گرفتن ریلزهای اینستاگرامی تبدیل شدهاند.
از قماش همان گروهی که نیم فصل اول مدعی شدند تاریخ مصرف و دوران موفقیت یحیی گلمحمدی تمام شده و حالا میگویند اوسمار از اعتبار لازم برخوردار نبود. همانهایی که میگفتند آیا مشکل پرسپولیس ما هستیم؟ آیا ما برویم همه چیز درست میشود؟
که اتفاقا درست هم شد و بهترین دوره تاریخ این باشگاه رقم خورد.
بدون مزاحمت شما؛ که به ایستادن در سمت غلط، عادت دارید!
آریا فاطمیمقدم