پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس سیاست انتخاب/ مهرشاد ایمانی: سرانجام پس ۱۹ ماه خرمشهر آزاد شد. در آن مقطع بسیاری باور داشتند که باید جنگ پایان پذیرد و ایران قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر آتشبس فوری را بپذیرد. احمد خمینی در خاطرات خود درباره نظر امام گفته بود: «امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شطالعرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این کار موافق نبودند و میگفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطهای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است».
در آن مقطع فضای بینالمللی هم به گونهای بود که امکان برقراری آتشبس میها بود. یک روز پس از آزاد شدن خرمشهر پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل به هر دو طرف در ۲۵ می ۱۹۸۲ یا ۴ خرداد ۱۳۶۱
روز پس از آزادی خرمشهر در ۴ خرداد ۱۳۶۱–۲۵ می ۱۹۸۲، دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نامههایی به دو طرف فرستاد و پیشنهاد داد پس از کسب مجوز از شورای امنیت برای یافتن راههایی برای توقف درگیری بین دو طرف، برای پایان دادن به جنگ میانجیگری کنند. عراق با این پیشنها موافقت کرد، اما ایران نه.
در ۲۱ تیرماه ۶۱ یعنی ۵۰ روز پس از آزادی خرمشهر صادر شد که در آن به عراق اعلام میکرد که به مرزهای بینالمللی یعنی پشت مرزهای خود بازگردد که ایران این قطعنامه را هم رد کرد.
از جمله قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل که در چند محور بر آتشبس فوری میان ایران و عراق دلالت داشت. شورای امنیت در این قطعنامه چند محور آورده بود: ۱. خواهان آتشبس و خاتمه فوری کلیه عملیاتهای نظامی میباشد. ۲. به علاوه خواهان عقبنشینی نیروها به مرزهای شناختهشده بینالمللی میباشد. ۳. تصمیم میگیرد گروهی از ناظران سازمان ملل را برای تأیید، تحکیم و نظارت بر آتشبس و عقبنشینی نیروها اعزام دارد و از دبیر کل درخواست میکند گزارشی درباره ترتیبات لازم برای اجرای این مقصود را به شورای امنیت تسلیم نماید. ۴. مصرا میخواهد که کوششهای میانجیگری به گونهای هماهنگ از طریق دبیرکل جهت دستیابی به یک راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه که قابل قبول از هر دو طرف باشد در مورد کلیه مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد از جمله احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها ادامه یابد. ۵. از کلیه کشورهای دیگر درخواست میکند از هر گونه اقدامی که ممکن است به ادامه منازعه کمک نماید خودداری کنند و اجرای قطعنامه حاضر را تسهیل نمایند. ۶. از دبیر کل درخواست میکند که اجرای قطعنامه حاضر را ظرف سه ماه به شورا گزارش دهد.
برخی از موافقان ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر میگفتند که صدام باید به معاهده ۱۹۷۵ الجزایر برگردد و آتشبس ممکن است باعث شود صدام به پشت مرزهای عراق برنگردد. برخی هم البته به مسئله کاملا ایدئولوژیک نگاه میکردند و میگفتند باید صدام سقوط کند و یک حکومت اسلامی در عراق برقرار شود. گرچه امام خمینی با ادامه جنگ موافق نبود، اما موافقان ادامه جنگ توانستند نظر مثبت او را جلب کنند. نظر غالب در میان کسانی که خواستار ادامه جنگ بودند این بود که عراق باید با بازگشت به معاهدهنامه ۱۹۷۵ به مرزهای تعیین شده برگردد و اگر در غیر این صورت آتشبس پذیرفته شود مشخص نیست بخشهایی از ایران که در اختیار عراق است تا چه زمانی تکلیفشان نامعلوم باشد. با این استدلال میگفتند باید جنگ ادامه یابد تا به مرزهای اروند برسیم. در مقابل مخالفان میگفتند با پایان جنگ میشد از طرق دیپلماتیک و البته با تکیه بر قطعنامه ۵۱۴ عراق را به پشت مرزهای خود بازگرداند.
حسین علایی چندی پیش در گفتوگویی درباره ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر به «جماران» گفته بود: «صدام معاهده ۱۹۷۵ را قبول نداشت، ولی ایران هم با عراق مذاکره نکرد تا ببیند آیا میتواند او را وادار به پذیرش معاهده مرزی ۱۹۷۵ کند یا نه. همانطور که بعد از جنگ، ایران مذاکره کرد و او را وادار کرد تا معاهده ۱۹۷۵ را بپذیرد، شاید بعد از آزادسازی خرمشهر اگر دولت مذاکره میکرد و به نظر امام عمل میشد که نیروهای ایران از مرز عبور نکنند، ولی جنگ ادامه پیدا کند، یعنی فشار روی صدام را ادامه میدادیم و بقیه سرزمینها را آزاد میکردیم، اما از مرز عبور نمیکردیم و مذاکره هم میکردیم. شاید در آن مقطع هم صدام به این نتیجه میرسید که چارهای ندارد و باید معاهده ۱۹۷۵ را بپذیرد. شاید هم آتشبس را میپذیرفتیم، ولی صدام دوباره مثل آخر جنگ به سرزمینهای ایران حمله میکرد. با دیدن نتایج جنگ و اطلاعاتی که الان در اختیار داریم به نظر میرسد، اگر پس از آزادسازی خرمشهر به نظر حضرت امام خمینی عمل میشد که دو بار در جلسه شورای عالی دفاع فرمودند که از مرز عبور نکنیم، به احتمال زیاد جنگ در همان مقطع خاتمه پیدا میکرد. ولی اینکه چه زمانی به معاهده ۱۹۷۵ برسیم بستگی به توان دیپلماتیک ایران و ارتباطات سیاسی ایران با سایر کشورهای جهان به ویژه قدرتهای بزرگ داشت».
بحث دیگر دریافت غرامت از عراق بود. در آن برهه برخی کشورهای عربی گفتند که ما غرامت ایران را پرداخت میکنیم.
ابراهیم یزدی همین رابطه سالها پیش گفته بود: «خرمشهر را آزاد کردیم و عراق عقبنشینی کرد و بهترین فرصت بود برای صلح. در اسناد و مدارک و مصاحبههایم هست که عراق اعلام آمادگی کرد تمام شرایط ایران را برای صلح میپذیرد و توسط ایتالیا به آقای هاشمی پیشنهاد دادند که صد میلیارد دلار حاضرند غرامت بدهند. حتی رهبران عرب در طائف جمع شدند و گفتند که ما این را پرداخت میکنیم. بعد هم گفتند اول گفتهاند صد میلیارد و حالا میگویند نود میلیارد. اگر واقعا میخواهیم حل شود، بایستی مذاکره کنیم و بر سر میزان غرامت هم به توافق خواهیم رسید و تمام میشود، اما اینها نمیخواستند جنگ با فتح خرمشهر تمام شود».
آیتالله منتظری هم در خاطرات خود آورده بود: «من همان وقت پیغام دادم که هر کاری میخواهید بکنید حالا وقتش است و حمله کردن به عراق درست نیست آن روز حسابی برای غرامت به کشور ما پول میدادند و منت ما را هم میکشیدند و شرایط آماده بود، ولی آقایان فکر میکردند که الان میرویم عراق را میگیریم و صدام را نابود میکنیم».
روزنامه تایمز چاپ لندن نیز در سیزدهم خرداد ۶۱ و دقیقا ۱۰ روز پس از فتح خرمشهر نوشت: «پادشاهی سعودی به طور جدی تصمیم گرفته است جهت تشویق ایران به قبول آتشبس مبلغ هنگفتی به این کشور پیشنهاد دهد. براساس این گزارش سیاستمداران ذیصلاح براین عقیدهاند که حکام سعودی و شیخنشینهای حوزه خلیجفارس خود را آماده میکنند تا مبلغی در حدود ۲۰ میلیارد دلار به عنوان خسارات جنگی در اختیار ایران قرار دهند».
البته همان طور که گفته شد برخی بر این باور بودند که اگر در ابتدا آتشبس پذیرفته میشد مشخص نبود که بحث بازگشت عراق به پشت مرزهایش و نیز پرداخت غرامت چه سرنوشتی پیدا میکند. علیاکبر ولایتی یکی از آن کسانی است که باور دارد هیچ پیشنهاد جدی مبنی بر پرداخت غرامت به ایران داده نشد.
به هر روی موافقان ادامه جنگ توانستند نظر خود را اجرایی کنند و جنگ تا سال ۶۷ ادامه یافت؛ زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت.