پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس سیاست خارجی انتخاب: روز ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ رژیم اسرائیل در یک اقدامی که ضد تمام قوانین بینالمللی بود با حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق ۷ عضو ارشد سپاه پاسداران ایران را به شهادت رساند که از جمله آنها سردار زاهدی از فرماندهان ارشد سپاه قدس و مستشار نظامی ایران در سوریه بود.
بعد از این حمله مقامات ایران گفتند که اسرائیل مجازات خواهد شد و حملات تل آویو بی پاسخ نخواهند ماند. متناسب با این شرایط از همان لحظات اول تحلیلهای زیادی در مورد پاسخ ایران به حمله اسرائیل مطرح میشود. عدهای معتقدند با توجه به حملات مکرر اسرائیل به اهداف ایران در سوریه ایران باید با حملات قاطع و بازدارنده، موازنه در حال تغییر منطقهای را مجددا احیا و تثبیت کند.
عدهای دیگر هم معتقدند با توجه به اینکه اسرائیل به دنبال کشاندن پای ایران به یک جنگ منطقهای است ایران باید صبر استراتژیک خود را تداوم بخشد و وارد بازی اسرائیل نشود تا در زمان مناسب اقدام کند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد چهار سناریو اصلی در این زمینه وجود دارد:
۱- سناریو اول: ایران با اتکا به توان موشکی و پهپادی خود اهداف نظامی و یا زیرساختی را در اسرائیل هدف حملات انتقام جویانه قرار میدهد و ضمن تنبیه اسرائیل قدرت موشکی و توان بازدارندگی خود را در سطح منطقهای و بینالمللی اثبات خواهد کرد.
۲- سناریو دوم: ایران همانطور که اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه حمله کرده است یکی از مراکز دیپلماتیک رژیم اسرائیل را در یکی از کشورهای منطقه مورد هدف قرار میدهد و بدین وسیله یک پاسخ همسطح میدهد.
۳- سناریو سوم: ایران با اتکا به توان عملیاتی و پهپادی گروههای منطقهای متحد خود حملات مشخص و اثرگذاری را به پایگاهها و مراکز امنیتی اسرائیل انجام میدهد و در واقع به طور غیر مستقیم پاسخ جنایات اسرائیل را خواهد داد.
۴- سناریو چهارم: ایران برای مدیریت فضای منطقهای و بینالمللی آنطور که بسیاری انتظار دارند پاسخ سریع و قاطع انجام نمیدهد؛ بلکه با اتخاذ سیاست صبر و ابهام استراتژیک یک جنگ روانی فرسایشی ایجاد میکند و سپس با حملات زنبوری و مداوم توسط گروههای نیابتی خود ضربات متعددی وارد کرده و از این فرصت برای معلق نگه داشتن بخش زیادی از توان نظامی و نیز ظرفیت تجاری بنادر اسرائیل و تحمیل خسارت به این رژیم استفاده خواهد کرد.
باتوجه به اظهارات برخی مسئولان و رسانه های نزدیک به نهادهای قدرت به نظر می رسد گزینه چهارم محتمل تر است، چرا که تهران خود را برنده تحولات منطقه می بیند و پاسخ مستقیم را ورود به بازی تلآویو تلقی می کند.
هرکدام از این سناریوها عواقب و مزایای خاص خود را دارند، و تصمیمگیران کشور از بین تمام گزینههایی که پیش رو دارند نیازمند انتخابهایی هستند که ضمن نشان دادن توان بازدارندگی ایران، افکارعمومی را هم راضی نگه دارند.