سرویس فرهنگ و هنر انتخاب / محمد معتمد: چند وقتی است که هرگونه انتقاد از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی با پتک فروش کمنظیر در سینمای ایران پاسخ داده میشود. محمدمهدی اسماعیلی از «رکورد جاودانه» میگوید، محمد خزاعی مدعی «احیای سینمای ایران» است و روحالله سهرابی مانند دیگر خط و نشانهای یک سال اخیرش علنا کسانی که قصد دارند «آرامش تازه به دستآمدهی این سینمای بیپناه» را بر هم بزنند، تهدید میکند. فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ به مراتب از فروش دو سال اول دولت رییسی بیشتر بوده است و احتمالا پرفروشترین سال کل کارنامهی دولت او خواهد بود. اما واقعا همانطور که مسئولان این دولت اعتقاد دارند، توانستهاند اتفاق کمنظیری در سینمای ایران رقم بزنند؟
آمار همیشه افشاگر است!
احتمالا هیچ چیزی همانند آمار و اعداد بلای جان چنین ادعاهایی نباشد. مسئولین فرهنگی کشور به گونهای از کمنظیرترین و پررونقترین دورهی سینما صحبت میکنند که گویی در تمامی این سالها سینمای ایران هرگز به نزدیکی چنین استقبالی هم نرسیده است. به طور مثال وزیر ارشاد در حالی از «اعداد بی نظیر» در سینمای ایران صحبت میکند که در سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) که متعلق به سازمان امور سینمایی و سمعی بصری است، تعداد بلیتهای فروخته شده از ابتدای سال تاکنون ۲۱.۱۳۹.۵۷۷(بیست و یک میلیون و ۱۳۹ هزار و پانصد و هفتاد و هفت) نفر ذکر شده است. در حالی که با گشت و گذاری ساده و کوتاه در همان سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشاهدهی آمار سالهای گذشته به آمار سال ۱۳۹۷ بر میخوریم که آمار ۲۸.۵۳۷.۴۱۰(بیست و هشت میلیون و پانصد و سی و هفت هزار و چهارصد و ده) بلیت فروخته شده را نشان میدهد. یعنی در خوشبینانهترین حالت اگر سینمای ایران در سه ماه باقیماندهی سال حتی بتواند اندازهی یک سوم مجموع فروش ۹ ماه قبل را داشته باشد میتواند به آمار سال ۱۳۹۷ برسد.با ذکر این نکته که معمولا اکران زمستانی سینمای ایران به دلیل برگزاری جشنوارهی فجر در این بازه اکران مرده محسوب میشود.
آمار مخاطبین سال ۱۳۹۶ نیز آنچنان از آمار ۱۴۰۲ دور نیست. سینمای ایران در این سال با حدودا ۲۲.۸۵۶.۰۹۷(بیست و دو میلیون و هشتصد و پنجاه و شش هزار و نود هفت) مخاطب آماری شبیه به آمار کنونی سینمای ایران داشته است. با این تفاوت که اکرانهای سال ۱۳۹۶ در ابتدای سال تحتالشعاع انتخابات ریاست جمهوری و در انتهای سال تحتالشعاع اعتراضات دیماه بودهاند.
از سوی دیگر میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که تعداد کل سالنهای سینمای کشور در آن سال ۴۶۰ سالن بوده که هماکنون این عدد به ۷۰۰ سالن رسیده است. با این وجود این آمار به ظاهر «کمنظیر» حتی در سال ۱۳۹۵ نیز دستیافتنی بوده است. سینمای ایران در سال ۱۳۹۵ با حدودا ۳۲۰ سالن سینما، یعنی کمتر از نصف تعداد سالنهای کنونی، توانسته که ۲۵.۳۱۰.۶۰۴(بیست و پنج میلیون و سیصد و ده هزار و ششصد و چهار) بلیت بفروشد که ۴ میلیون از آمار کنونی بیشتر است.
این آمار با تفاوت اندکی در سال ۱۳۹۸ که یکی از بحرانیترین سالهای اخیر بوده نیز قابل مشاهدهاست. تعداد کل بلیتهای فروخته شده در این سال عدد ۲۶.۳۱۰.۳۸۴(بیست و شش میلیون و سیصد و ده هزار و سیصد و هشتاد و چهار) نفر را نشان میدهد. در حالی که وقایعی همچون گرانی بنزین و آبان ۹۸ در پاییز و سقوط هواپیمای اوکراینی در دی ماه و آغاز شیوع کرونا در بهمنماه همان سال رخ داده.
نکتهی قابل ذکر دیگر نیز این است که تقریبا در تمامی سالهای دولت حسن روحانی حداقل یک فیلم بوده که از سمت فعالان فرهنگی مخالف دولت وقت که بخشی از آنها هماکنون سکانداران و مشاوران فرهنگی دولت فعلیاند، مورد هجمه قرار گرفته که سینمای ایران را تحت فشار قرار داده بود. اما این هجمهها و اصرار بر پایین کشیدن برخی از فیلمها از پرده، حداقل تا اینجای سال ۱۴۰۲ برای هیچ فیلمی رخ نداده.
دولت خوشخنده، مسئولین کمدیپسند!
نکتهی عجیب سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ اما تنها ادعاهای مسئولان آن دربارهی استقبال کمنظیر نیست. سال ۱۴۰۲ در حالی به پایان خودش نزدیک میشود که در بین ده فیلم پرفروش آن تنها دو فیلم «سه کام حبس» و «کت چرمی» میتوانند لقب «فیلم اجتماعی» را به خود بگیرند. با ذکر این نکته که به احتمال زیاد تا چند روز دیگر فیلم «ورود و خروج ممنوع»، کمدی دیگری که یک ماه از آغاز اکرانش میگذرد، جای «کت چرمی» را در این جدول بگیرد.
نکتهی حیرتانگیزتر اما اینجاست است که از آمار حدودا ۲۱ میلیونی بلیتهای فروخته شدهی امسال، ۱۶ میلیون یعنی حدودا ۷۵ درصد آن متعلق به فیلمهای کمدی است و تمامی ۳۶ فیلم غیرکمدی دیگر مجموعا ۵ میلیون بلیت فروختهاند! این آمار بی سابقه در حالی رخ میدهد که از سال ۹۲ تا ۹۸ ، به جز در سال ۹۶ حداقل یک فیلم غیر کمدی در بین ۳ فیلم پرفروش سال بوده است. به گونهای که حتی در سال ۱۳۹۵ فیلم فروشندهی اصغر فرهادی توانست لقب پرفروشترین فیلم سال را به دست بیاورد. این نادیدهگرفتن عامدانهی سینمای غیر کمدی در حالی رخ میدهد که مسئولین سازمان سینمایی اصرار دارند به گونهای جلوه بدهند که سینمای ایران همیشه طبق فرمول کنونی عمل کردهاست و سینمای اجتماعی در بین مخاطبین جایگاهی نداشته است. این در حالی ست که آمار مخاطبین فیلمهایی همچون «فروشنده»،«متری شیش و نیم»، «ابد و یک روز»، «سرخپوست»، «لانتوری»، «رگ خواب»، «مغزهای کوچک زنگزده» و دیگر آثار متعلق به این جنس از سینما در سالهای گذشته چیز دیگری را نشان میدهد.
محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در گفتگوی اخیر خود با خبرگزاری دولت، ایرنا، سعی کرده که به انتقادات نسبت به کمدیگرایی در دولت سیزدهم پاسخ دهد. او در ابتدا مدعی شده که تنها ۳ فیلم کمدی در حال حاضر روی پردهي اکران است و سپس از کنترل و نظارت بیشتر بر فیلمهای کمدی گفته و اظهار داشته که استقبال از سینمای کمدی به دلیل مراقبتهای صورت گرفته از سوی سازمان سینمایی است، که باعث شده جنس این دوره از فیلمها متفاوت و مخالف با ابتذال باشد و به همین دلیل مورد استقبال خانوادهها قرار گرفتهاست. بررسیها اما چیز دیگری را نشان میدهد. با نگاهی به سایتهای فروش بلیت سینما میتوان به نام حداقل هفت فیلم رسید که در دستهي فیلمهای کمدی قرار میگیرند. «فسیل»، «هتل»، «ویلای ساحلی»، «ورود و خروج ممنوع»، « جوجه تیغی»، «گیجگاه» و فیلم تازه اکران شدهی «هاوایی» هفت فیلمی هستند که اکثریت مطلق سانسهای سینماهای کل کشور را در دست گرفتهاند. این در حالی است که فیلم هایی همچون «نارگیل ۲ »و «شهر هرت» نیز کماکان سانسهای محدودی را در سراسر کشور در اختیار دارند. همچنین ادعای محمد خزاعی مبنی مراقبت و سلامتسنجی آثار روی پرده نیز کمی عجیب به نظر میرسد. مجوز و سال ساخت یازده فیلم از ۱۴ فیلم کمدی اکران شده ی امسال به دولت قبل باز میگردد که از جملهي آنها فیلم فسیل است که با فروش بالای و جا به جایی برخی از رکوردها باعث مسرت و افتخار وزارت ارشاد سیزدهم شده است. از سوی دیگر نگاه جزئی و کلی به این فیلمها نشان میدهد که این آثار از نظر الگوی داستانی و جنس شوخیها با آثاری که تا پیش از این از سوی اصولگرایان و حامیان ارزشی آنها مبتذل و لودگی خوانده میشده، تفاوت چندانی ندارد. به طور مثال میتوان به پرفروشترین فیلم این روزهای سینما، یعنی فیلم هتل اشاره کرد. بین خط داستانی فیلم هتل و یکی از حاشیهسازترین فیلمهای دولت روحانی، یعنی ۵۰ کیلو آلبالو، شباهتهای انکارناپذیری وجود دارد. جالب آنکه تهیهکننده و ستارهی هر دو فیلم، یعنی محمد شایسته و پژمان جمشیدی یکسان اند. تماشای هر دو فیلم نیز نشان میدهد که حداقل در جنس و نوع شوخیها و پوشش بازیگران نیز هتل تفاوت چندانی با ۵۰ کیلو آلبالو ندارد.
تفاوت اما در آنجا فاحش میشود که فیلم ۵۰ کیلو آلبالو پس از اعتراض بخشی از فعالان به اصطلاح ارزشی، از جمله بسیج دانشگاه امام صادق که در اعتراض، یک پیاله آلبالوی گندیده برای علی جنتی، وزیر ارشاد وقت، ارسال کردند از پردهي اکران پایین کشیدهشد اما حال فیلم هتل مایهی فخر و مباهات دولتی است که بیشترین تعلق را به دانشگاه امام صادق دارد. مثال دیگر فیلم شهر هرت است که لقب سومین فیلم پرفروش ۱۴۰۲ را دارد. این فیلم محصول دیگری از پویا فیلم متعلق به حسین فرحبخش است که تهیه کنندهي فیلم جنجالی زندگی خصوصی است. شهر هرت همانند اکثریت آثار فرحبخش کاملا بر روی کلیشهها و الگوهای فیلمفارسی پیش میرود و تفاوت چندانی با دیگر آثار او همانند خالتور، آقای هفت رنگ و شارلاتان ندارد. نکتهی جالب اما در واکنش روزنامههای اصولگرا به این فیلم است. در حالی که محمد خزاعی ادعا کرده که فیلمسازان کمدی در دورهی او اجازه نداشته اند هر نوع شوخیای در فیلمهایشان داشتهباشند، روزنامهی جوان یکی از حامیان اصلی دولت ابراهیم رییسی، در نقدی که در شمارهی ششم تیر ماه خود بر این فیلم منتشر کردهاست، شهر هرت را فیلمی عقب ماندهتر از فیلمفارسی دانسته که با بمباران دیالوگهای جنسی و اروتیک مخاطب را خجالتزده میکند. منتقد این روزنامه، شهر هرت را فاجعهای میداند که از فیلم فسیل نیز زنندهتر و مشمئز کنندهتر است.
ماجرا اما آنجا جالب میشود که محمد قمی،منتقد روزنامه کیهان نیز در نقد این فیلم نوشته که: «تصور سازندگان فیلمهایی چون «شهر هرت» این است که چشم و ذهن مردم سطل زباله است که هر چیز چرت و هرت و چرکی را داخلش بیندازید.» با این توصیفات به نظر نمیرسد جدا از منتقدین و مخالفان سیاست کمدیگرایی سازمان سینمایی، حتی منتقدین سایتها و روزنامههای طرفدار دولت نیز موافق ادعاهای محمد خزاعی باشند.
سینمای ایران در سال آینده؟ هر چه پیش آید خوش آید!
با توجه به خبرهایی که این روزها از تولیدات سینمایی به گوش میرسد، بعید به نظر میرسد که در سال آینده تغییری در روند کنونی سینمای ایران رخ دهد.
در روزهایی که وزیر ارشاد به صورت علنی از سانسور یا به زبان خودش، ممیزی، صحبت میکند و پس از اتفاقاتی که برای بخشی از مهمترین فیلمسازان سالهای اخیر سینمای ایران یعنی اصغر فرهادی، مانی حقیقی، سعید روستایی، وحید جلیلوند و رخشان بنیاعتماد افتاد، بعید به نظر میرسد که فعلا در بخش خصوصی سینمای ایران افراد چندانی رغبت به ساخت فیلمهای غیرکمدی داشته باشند. زیرا این امر مستلزم پذیرش حضور در راه پر پیچ و خمی است که میتواند منجر به توقیف یا سانسور فیلمهایشان شود.
از سوی دیگر تولیدات یک سال اخیر سینمای دولتی نیز غالبا آنقدر کیفیت نازلی داشتهاند که بعضا حتی نتوانستهاند تعداد مخاطبین خود را به ۱۰۰ هزار نفر نیز برسانند. بیشک مهمترین دلیل این اتفاق نیز نظارت سفت و سخت سفارشدهنده است که قطعا علاقهای به طرح مسائل و انتقادات جدی علیه خود ندارد.
قابل پیشبینی است که اگر سینمای ایران در سال آینده به همین منوال و با یکهتازی سینمای کمدی پیش برود ، دولت آن را نتیجهی سیاستگذاریهای خود در زمینهی رونقبخشی به سینما جلوه خواهد داد و اگر احیانا فیلمی غیر کمدی گل کند و جزو پرفروشهای سال باشد یا جایزهی معتبری کسب کند، نتیجهی سیاست تنوعبخشی به ژانرهای سینمای ایران خواهد بود. به هر حال واضح آن است که هر اتفاقی که در سال سینمایی آینده بیفتد، در هر صورت مسئولین فرهنگی کنونی ثابت کردهاند که اگر در حوزههای مختلفی ضعف داشتهباشند، در این زمینه که هر شرایطی را به نفع خود نشان بدهند، توانا اند.