صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۵۵۶۰۵
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۲۱ - ۱۶ دی ۱۴۰۲
عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر سابق عراق گفت: من در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۹ در پکن بودم که شهید سلیمانی در تماسی از من خواست در صورت امکان به عربستان سفر کنم، از وی دلیل این درخواست را جویا شدم و ایشان که از تمایل قبلی من برای میانجیگری میان ایران و عربستان به‌ویژه پس از حادثه آرامکو آگاه بود با این خواسته موافقت کرده بود، به ایشان گفتم "من به‌تازگی به عربستان سفر کرده‌ام، با این حال پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس خواهم گرفت و در صورت موافقت آن‌ها به ریاض سفر خواهم کرد". من پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس گرفتم و از قصد خود برای سفر به ریاض صحبت کردم، آن‌ها از من پرسیدند "هدف از این دیدار چیست؟ " گفتم؛ "میانجیگری میان شما و جمهوری اسلامی ایران. "، آن‌ها سپس پرسیدند؛ "طرف حساب ما کیست؟ "، گفتیم؛ "سلیمانی"، گفتند؛ "بسیار خوب، تشریف بیاورید".
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

تسنیم: عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر عراق در زمان ترور شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، توصیفات و روایت‌های ناگفته‌ای از نقش سردار سلیمانی و همچنین ماجرای میانجیگری عراق میان ایران و سعودی‌ها مطرح کرده است.

متن گفت و گو با  نخست‌وزیر سابق عراق به شرح زیر است:

* زمان و چگونگی آشنایی عادل عبدالمهدی با سردار شهید سلیمانی

عادل عبدالمهدی در پاسخ به نخستین سؤال خبرنگار تسنیم پیرامون نحوه آشنایی اولیه‌اش با سردار سلیمانی می‌گوید: من خاطرات فراوانی از سردار سلیمانی در ذهن دارم اما فکر می‌کنم صحبت کردن در مورد نخستین بار بسیار آسان‌تر باشد. من در زمان رژیم صدام حسین به‌عنوان یکی از نیروهای معارض عراقی (معارض با صدام) با شهید سلیمانی که آن زمان مسئولیت پرونده عراق را به‌عهده داشت ارتباط داشتم. جلسات ما عمدتاً به‌صورت دونفره یا با حضور بقیه رهبران گردان‌های بدر به‌ویژه شهید محراب سید باقر حکیم انجام می‌گرفت. در این جلسات وضعیت آینده سیاسی عراق پس از سرنگونی رژیم صدام حسین مورد بررسی قرار می‌گرفت و مسائلی همچون نحوه مبارزه و برقراری ارتباط بین جریانات و گروه‌های سیاسی حاضر در عراق و طراحی نظام بدیل برای رژیم بعث. این جلسات عمدتاً در تهران و در پاره‌ای موارد در عراق، کردستان عراق و دیانا برگزار می‌شد. در خلال همین جلسات بود که متوجه توانایی‌ استثنایی شهید سلیمانی شدم.

در این جلسات فرماندهان عراقی نقطه‌نظرات خود را بیان می‌کردند و ایشان به صحبت‌ها گوش می‌سپرد و سپس در قالب یکی دو جمله به بحث‌ها سمت‌و‌سو می‌داد. مسائلی همچون بحث فدرالیسم، مسائل مذهبی و ملی‌گرایانه و طرح‌های امنیتی و نقشی که گروه‌های معارض عراقی (مخالف با صدام)، چه اسلام‌گرا و چه ملی‌گرا می‌توانستند در خلال این طرح‌ها به‌عهده داشته باشند در این جلسات مورد ارزیابی قرار می‌گرفت. جلسات مزبور به‌خلاف تصور سایرین، بسیار تخصصی و در سطح بالایی انجام می‌شد.

ماجرای یک رژه بسیار مهم در عراق پساصدام؛ سازماندهی و مدیریت رژه با شهید سلیمانی بود

برهه فوق در حدود دو تا سه سال قبل از سقوط رژیم بعث را در بر می‌گرفت، اما پس از حمله آمریکا به عراق و تغییر رژیم صدام حسین در سال 2003، مسائل هم تغییر کرد و در عمل مسئولیت‌هایی مستقیماً به ما واگذار شد. در این زمان مسئله کلیدی آن بود که؛ نیروهای بدر چگونه می‌توانند وارد بغداد شوند؟ ما از مدتها قبل پیرامون طرح آمریکا برای حمله به عراق مطلع بودیم و در قالب لشگر امام علی(ع) در حال آماده‌سازی نیروهای خود برای ورود به عراق بودیم.

این لشگر متشکل از 1850 نفر نیرو در منطقه میدان در دربندیخان متمرکز بود و با بمباران عراق به‌دست نظامیان آمریکایی مخالف بود. ما با همکاری مرحوم جلال طالبانی، رئیس جمهور فقید عراق تلاش کردیم از این لشگر محافظت کنیم و همزمان با روزهای آغاز تهاجم آمریکا به عراق، مراسم رژه‌ای را برگزار کنیم تا با نمایش آن در رسانه‌های مهم بین‌المللی از اتهام ایرانی بودن و یا وابستگی آن به سپاه پاسداران بکاهیم، این رژه در آن زمان سروصدای زیادی به‌پا کرد و بسیاری از شبکه‌های ماهواره‌ای مثل سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی که در کردستان عراق نمایندگی داشتند، آن را پوشش دادند.

البته برگزاری این رژه با مخاطراتی نیز همراه بود به‌نحوی که برادر عزیزم «جبر باقر صولاغ» که مسئولیت دفتر گردان‌های بدر در دمشق را عهده‌دار بود با من تماس گرفت و گفت گزارشاتی مبنی بر احتمال بمباران نیروهای ما در زمان برگزاری این رژه دریافت کرده است و باید بسیار مراقب باشیم. ما از خلال برگزاری این رژه موفق شدیم این پیام را به جهانیان عرضه بداریم که لشگر امام علی(ع) متشکل از نیروهای عراقی است و از سال‌های بسیار دور و به‌طور مستقل از نیروهای آمریکایی فعالیت می‌کند، روشن است که برگزاری این رژه مهم، در حقیقت تحت سازماندهی و مدیریت شهید سلیمانی محقق شد.

بعد از برگزاری این رژه بود که از دو محور به‌سمت بغداد پیشروی کردیم؛ سید عبدالعزیز حکیم در معیت نیروهای گردان‌های بدر از محور کوت رهسپار بغداد شد و من با همراهی سید محمد الحیدری از محور دیالی و بعقوبه به‌سمت پایتخت عراق رهسپار شدیم. روز 12 آوریل 2003 وارد بغداد شدیم و این در شرایطی بود که صدام حسین همچنان در بغداد بود.

همزمان با ورود ما کارزار دستگیری نیروهای ما توسط ارتش آمریکا آغاز شد؛ من به‌همراه آقای حیدری 10 روز پس از ورود به بغداد بازداشت شدیم. بسیاری از افراد بازداشت‌شده بعدها در دولت‌های آتی عراق به سمت‌های مهم عالی وزارتی و نظامی نائل شدند. در این برهه نیز مسئولیت پیگیری وضعیت همه امور عراق توسط شخص شهید سلیمانی انجام می‌شد که پرونده عراق را در دست داشتند.

سردار سلیمانی چگونه با فرماندهان و گروه‌های سیاسی عراق تعامل می‌کرد؟

نخست وزیر اسبق عراق در ادامه و در پاسخ به سؤالی پیرامون نحوه تعامل و همکاری سردار سلیمانی با گروه‌های سیاسی عراق در برهه پس از سرنگونی رژیم صدام حسین و سالهای اشغال عراق به‌دست نظامیان آمریکایی، گفت: در سالهای قبل از سرنگونی صدام، سید باقر حکیم (قدّس سرّه) طرف اصلی مشورت‌ها با سردار سلیمانی بود، ما نیز در برخی جلسات حضور پیدا می‌کردیم و دیدگاه‌های خود را مطرح می‌کردیم، اما با سرنگونی رژیم صدام جلسات دونفره میان من و شهید سلیمانی به‌ناگهان از لحاظ کمّی و کیفی افزایش یافت، برای مثال برخی جلسات ما برای چند روز به‌طول می‌انجامید و در آن به بحث و تبادل نظر در مورد مسائلی چون نحوه اداره حکومت، تشکیل مجلس انتقالی و به‌دنبال آن تدوین قانون اساسی، تعیین حدود اختیارات قوای سه‌گانه و نحوه تعامل آن با دیگر نیروهای عراقی مانند کردها، اهل‌سنت، شیعیان، ترکمانی‌ها، مسیحیان و غیره می‌پرداختیم.

حتی یک روز هم به‌یاد ندارم که چیزی از سوی ایران بر ما تحمیل شده باشد

از این جا بود که روابط شخصی من و شهید سلیمانی به‌سرعت تقویت و به رابطه‌ای بسیار نزدیک و صمیمانه مبدل شد. ما در خلال این جلسات ضمن بحث پیرامون تحولات جاری تبیین کاملی از موقعیت ایران و عراق و ترتیبات امنیتی حاکم بر منطقه ارائه می‌کردیم و به مرور نقش بازیگران خارجی در معادلات حاکم بر منطقه می‌پرداختیم، این مسئله در ادامه به جلسات تفصیلی میان ما و مقامات ارشد وقت جمهوری اسلامی ایران منجر شد که در آن به مسائلی همچون تسهیل دیدار مقامات ارشد ایرانی و عراقی و گسترش همکاری‌های اقتصادی و توسعه روابط دو کشور پرداخته می‌شد. یکی از محورهای مهم این جلسات، تلاش برای کاهش اثرات جنگ 8ساله میان دو کشور بود.

عبدالمهدی سپس با تشریح جایگاه سردار سلیمانی در سازماندهی مخالفین رژیم صدام و تعامل آنها با مقامات ارشد ایرانی افزود: اصلی بنیادین بر تعاملات معارضین عراقی با مقامات ارشد ایرانی به‌ویژه شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی حاکم بود؛ ایران بر سر موضوعات مورد توافق طرفین کاملاً از برادران عراقی خود حمایت می‌کرد و درموضوعاتی که با هم اختلاف نظر داریم، به رویکرد طرف عراقی احترام می‌گذاشت و در عین حفظ دیدگاه‌های خود، از مداخله و یا تحمیل هر چیز به طرف عراقی خودداری می‌کرد، من حتی یک روز هم به‌یاد ندارم که چیزی از سوی ایران بر ما تحمیل شده باشد، رابطه میان عراق و ایران بسیار برادرانه است، آنچه عمدتاً در خارج از کشور طرح می‌شود صرفاً زاییده ذهن طرف‌های بیگانه است، چون بر نحوه تعاملات آنها روابط فرادست و فرودست حاکم است، تصور می‌کنند این قاعده در مورد سایرین نیز صدق می‌کند.

 
شهید سلیمانی همواره از حق دفاع می‌کرد، حتی اگر این مسئله با رویکرد مدنظر طرف ایرانی در تعارض بود

نخست وزیر اسبق عراق در تشریح رویکرد سردار سلیمانی به اختلاف‌نظرهای طرف‌های ایرانی و عراقی نسبت به روندهای حاکم بر مناسبات دو کشور و تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی تأکید کرد: در جلسات مشترک برادران ایرانی و عراقی در بسیاری موارد شاهد بودیم که طرف ایرانی از مواضع کشور خود دفاع می‌کرد و طرف عراقی نیز به همین شکل از رویکرد کشور خود حمایت می‌کرد، اما شهید سلیمانی همواره از حق دفاع می‌کرد، حتی اگر این مسئله با رویکرد مدنظر طرف ایرانی در تعارض بود. من بشخصه بارها شاهد بودم که ایشان با دیدگاه عراقی‌ها همدلی بیشتری نشان می‌داد که طبیعتاً در تقابل با نگاه {برخی} برادران ایرانی بود. ما همواره شهید سلیمانی را یک برادر واقعی برای خود می‌پنداشتیم، البته طبیعی بود که هر از گاه بین ما نیز دعوای برادرانه‌ای هم رخ دهد، اما همه می‌دانستند که هدف همه در نهایت منافع و مصلحت عمومی است.

وی در ادامه این گفتگوی ویژه با خبرگزاری تسنیم در تشریح نقش‌آفرینی سردار سلیمانی در نبرد با گروه‌های تکفیری در عراق با تمجید از نقش بی‌بدیل و مثال‌زدنی ایشان در دفاع از دولت و ملت عراق در برابر تهدید داعش و دیگر گروه‌های تکفیری افزود: خطر یورش گروه‌های تکفیری تنها به اربیل محدود نمی‌شد، بلکه هدف نهایی آن، سقوط بغداد بود، در همان زمان نگرانی زیادی وجود داشت که بغداد نیز ممکن است به سرنوشت بسیاری از مناطق دیگر عراق مبتلا شود و سقوط کند و در صورتی که این اتفاق رخ می‌داد، اثر روانی بدی را برای سایر استان‌ها رقم می‌زد و خطر سقوط دومینووار سایر مناطق دور از ذهن نبود، با این حال شهید سلیمانی از همان لحظات نخست هجوم داعش، راهی عراق شد.
من در ابتدا در اربیل با ایشان دیدار کردم. من و شیخ محمد تقی مولا از علمای شهر موصل قصد داشتیم راهی تلعفر شویم، اما سردار سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس که پیش از ما به آنجا سفر کرده بودند در تماس تلفنی از ما خواستند از اربیل خارج نشویم. شهید سلیمانی بعد از ورود به اربیل به ما گفت؛ "تلعفر سقوط کرد و حتی زمانی که بالگرد ما {شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس} در حال برخاستن از زمین بود، به‌سمت آن گلوله شلیک شد".

شهید سلیمانی در همین زمان در جلساتی با فرماندهان به تشریح آخرین وضعیت جبهه نبرد از روی نقشه‌هایی که به‌همراه خود آورده بود، کرد و اولویت‌های هر محور و نقاط ضعف دفاع از بغداد، نحوه ایمن‌سازی و سنگربندی پیرامون شهر را ترسیم کرد. من در آن لحظه اعتقاد داشتم که هیچ فرمانده عراقی وجود نداشت که به‌طور کامل از صحنه عملیات آگاه باشد و گواه درستی ادعای من سقوط شهر موصل بود که طی آن عملاً شاهد سقوط کامل شهر بودیم، به‌عوض، شهید سلمانی تصویر کاملی از جبهه‌های نبرد از دجله تا طارمیه و فلوجه ارائه کرد، اولویت‌ها و نحوه به عقب راندن نیروهای تکفیری داعش را ترسیم کرد، تنها زمانی که حشد شعبی وارد صحنه شد و به نیروی اصلی پیشران در خطوط نبرد عراق با نیروهای تکفیری مبدل شد شاهد توقف پیشروی‌ها و آغاز عقب‌نشینی نیروهای داعش از مناطق حساس و راهبردی عراق بودیم.

شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس یک روح در دو بدن بودند

عبدالمهدی در توصیف روابط حاکم بر مناسبات شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس این دو را به روحی در دو پیکر تشبیه و اضافه کرد: همواره و از سالهای بسیار دور رابطه‌ای قوی بین آنها برقرار بود، چه در زمان معارضین رژیم صدام، چه در مراحل پس از سقوط رژیم بعث و آغاز روند قانونگذاری و اداره کشور و تدوین قانون اساسی، چه در مواجهه با نیروهای القاعده و بعدها داعش؛ این دو نقش مهمی در وحدت‌بخشی به صفوف گروه‌های مختلف عراقی ایفا کردند.

سردار سلیمانی همه کلیدها را در دست داشت

وی در ادامه ضمن ستایش از نقش ابومهدی المهندس در فرماندهی نیروهای حشد شعبی در جبهه‌های نبرد با داعش افزود: توفیق نیروهای حشد شعبی در نتیجه قدرت فرماندهی شهید ابومهدی و حمایت‌های همه‌جانبه سردار سلیمانی محقق شد؛ چرا که ایشان در همان ساعات نخست خطر سقوط بغداد با ایجاد یک پل هوایی، تمامی سلاح‌های موردنیاز برای مقابله با داعش را به عراق ارسال کرد، این در شرایطی بود که ایجاد یک پل هوایی، منطقاً در عرض چند ساعت میسر نیست، اما سردار سلیمانی فردی بود که به‌عنوان فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران همه کلیدها را در دست داشت و کلید کلیه مخازن تسلیحات به‌دست او بود، در نتیجه همین امر بود که سلاح‌های موردنیاز به‌سرعت به بغداد ارسال و با همکاری نیروهای حشد شعبی و سایر گروه‌ها میان مجاهدین توزیع شدند که این مسئله نقشی کلیدی در سد راه نیروهای داعش داشت.

عبدالمهدی سپس با انتقاد از قدرناشناسی برخی از طر‌ف‌ها نسبت به حمایت‌ها و پشتیبانی‌های ایران در قبال ملت عراق در نبرد با نیروهای تکفیری گفت: همه باید روزنامه‌های آن روزها را مجدداً مطالعه کنند تا بدانند چه وضعیتی بر صحنه‌های نبرد حاکم بود، بسیاری جزئیات آن روزها را به فراموشی سپرده‌اند که طی آن شهرها و پایگاه‌های نظامی یک به یک سقوط می‌کردند یا در آستانه سقوط کامل قرار داشتند.

نخست‌وزیر پیشین عراق در پاسخ به سؤالی پیرامون نحوه تعامل شهید سلیمانی با فرماندهان و مقامات ارشد نظامی عراقی در جبهه‌های نبرد با داعش، ضمن تحسین تواضع و فروتنی شهید سلیمانی در تعامل با مقامات عراقی تصریح کرد: ایشان هیچ‌گاه در برخورد با مسئولین نظامی عراق، پا را از حدود فراتر نمی‌گذاشت و سعی نمی‌کرد چیزی را به آنها تحمیل کند.

شهید سلیمانی در ابتدا به همه صحبت‌های مقامات و فرماندهان عراقی گوش می‌داد و سپس چند کلمه‌ای صحبت می‌کرد و در پایان اگر از او چیزی خواسته می‌شد می‌گفت "در خدمتم."، این قاعده در تعامل با تمام فرماندهان نظامی عراقی اعم از فرماندهان ارتش، پلیس اتحادیه و نیروهای مبارزه با تروریسم و حتی روابط با عشایر سنی، پیشمرگه‌ها و کردها برقرار بود، در مقابل سایرین نیز نه به‌خاطر اینکه سردار سلیمانی مسئولی عالی‌رتبه بود، بلکه بدین سبب که ایشان فردی بسیار متواضع و فروتن بود، به ایشان احترام می‌گزاردند، به همین خاطر معتقدم اگر امروز با هر کسی که شهید سلیمانی را می‌شناخت، دیدار و گفتگو کنید همگی بر این مسئله اتفاق نظر دارند که این شهید بزرگوار با سادگی، تواضع، شجاعت و دانش، عقل‌ها را قبل از قلب‌ها تسخیر می‌کرد و نظر موافق دیگران را به دست می‌آورد، هیچ استدلالی روی دست ایشان مطرح نمی‌شد مگر اینکه آن استدلال مقبول‌تر می‌نمود.

شب ترور حاج قاسم سلیمانی بر نخست‌وزیر اسبق عراق چگونه گذشت؟

نخست وزیر وقت عراق در زمان ترور شهید سلیمانی در تشریح جزئیات شب شهادت فرمانده سابق سپاه قدس و فرمانده وقت نیروهای حشد شعبی گفت: من و شهید سلیمانی قرار بود که ساعت 8:30 دقیقه صبح روز بعد با یکدیگر دیدار کنیم، من معمولاً شب‌ها زود می‌خوابم اما آن شب تا ساعت یک نیمه‌شب بیدار ماندم و تلاش می‌کردم تا تصوراتم را از دیدار فردا و آنچه باید در مورد آن صحبت کنیم، روی کاغذ بیاورم، چرا که وضعیت آن روزهای عراق بسیار سخت و بحرانی بود.

در این شرایط ابتدا از خبر انفجار در فرودگاه بغداد مطلع شدم، تا آن لحظه از نحوه سفر سردار سلیمانی به بغداد اطلاعی نداشتم و نمی‌دانستم حاج قاسم از چه مسیری برای ملاقات تشریف می‌آورند، ایشان همواره شخصاً اقدامات پشتیبانی مربوط به سفر و تردد خود را سازماندهی می‌کرد، و این روندی بود که برای دهه‌ها استمرار داشت.

وی در ادامه اظهار داشت: با گذشت زمان به‌تدریج مطلع شدیم که شخصیت مهمی در انفجار بغداد ترور شده است، اما تنها پس از مشاهده تصویر انگشتر ایشان بود که یقین پیدا کردم سردار سلیمانی هدف قرار گرفته و به شهادت رسیده است، نخستین بار یکی از شبکه‌های اجتماعی بود که خبر ترور شهید سلیمانی را اعلام کرد.

ساعت نزدیک به دو و نیم یا سه بامداد بود که با تماس‌های سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد و تماس تلفنی مصطفی الکاظمی رئیس وقت دستگاه اطلاعات عراق و مدیر دفترم از خانه به‌سمت دفتر کارم حرکت کردم و پس از ورود به دفتر، شروع به پیگیری اخبار کردیم، در آن لحظات، خبر شهادت شهید سلیمانی به‌تواتر و پشت‌سرهم در حال تأیید بود و طبیعی بود که ما به تمهیدات امنیتی مرتبط با این حادثه و آغاز تحقیقات بپردازیم.

تشییع شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس بزرگترین مراسم تشییع در تاریخ عراق بود

عبدالمهدی سپس ابراز کرد: در آن لحظات خاص مسئله نحوه تشییع پیکر شهدا به اولویت نخست ما تبدیل شده بود، در این رابطه دو دیدگاه وجود داشت؛ نخست این نظر که پیکر شهید سلیمانی به جمهوری اسلامی ایران منتقل شود، این مسئله‌ای بود که به‌طور مشخص از سوی «ایرج مسجدی»، سفیر وقت ایران در بغداد و «محمدکاظم آل‌صادق»، سفیر کنونی ایران در عراق پیگیری می‌شد. آقای آل‌صادق از همان ساعات نخست در دفتر من حاضر شد و پیگیر اموری همچون اسناد و مدارک همراه شهید سلیمانی و وضعیت محل ترور بود و خواستار انتقال پیکر مطهر شهید به ایران بود.

اما در مقابل ما این ایده را مطرح کردیم که شهید سلیمانی در خاک عراق به شهادت رسیده است و بهترین کار آن است که برای ایشان مراسم تشییع رسمی و شایسته و در خور برای این شهید والامقام و شهید ابومهدی المهندس تدارک ببینیم و در نتیجه شروع به برنامه‌ریزی مقدمات برگزاری مراسم تشییع کردیم.

عبدالمهدی از مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی و یاران همراهش به‌عنوان بزرگترین مراسم تشییع در تاریخ عراق یاد کرد که در آن کلیه اقشار برای وداع با شهدا در مسیرهای تشییع پیکر شهدا در شهرهای مختلف عراق حاضر شدند.

برای مدت طولانی از قبول هرگونه تماس آمریکایی‌ها خودداری کردم

نخست وزیر اسبق عراق در پاسخ به سؤالی در مورد نحوه تعامل دولتش با مقامات آمریکایی پس از این عملیات ترور که به‌مثابه نقض حاکمیت ملی این کشور به‌شمار می‌رفت، خاطرنشان کرد: پس از شهادت شهید سلیمانی به‌دست آمریکایی‌ها، برای مدتی طولانی از قبول هرگونه تماس از ناحیه طرف آمریکایی خودداری کردم و علی‌رغم تماس‌های مکرر از ناحیه کاخ سفید، پنتاگون، وزارت خارجه آمریکا و حتی با وجود درخواست‌های مکرر ترامپ و سفیر آمریکا در بغداد به‌منظور انجام یک گفتگوی کوتاه تلفنی، از انجام این کار امتناع کردم؛ چرا که این حادثه را اقدامی فریبکارانه و به‌مثابه خنجری از پشت بر دولت خود و ملت عراق می‌دانستم.

مطمئنم عاملان ترور شهید سلیمانی روزی محاکمه خواهند شد

عبدالمهدی سپس با اشاره به ارزش‌های دوگانه حاکم بر سیاست خارجی آمریکا تأکید کرد: ترور شخصیت‌های ارزشمندی همچون شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، حتی براساس قوانین و موازین خود آمریکایی‌ها نیز اقدامی جنایتکارانه بود و مطمئن هستم که سرانجام روزی فرا خواهد رسید که افرادی که دست به این اقدام جنایتکارانه زدند، در پیشگاه عدل الهی محاکمه خواهند شد و به سزای اعمالشان خواهند رسید.

وزیر پیشین نفت عراق در پاسخ به سؤالی پیرامون اینکه "آیا تا قبل از حادثه فرودگاه بغداد احتمال ترور شهید سلیمانی و شهید المهندس را می‌دادید؟" اظهار داشت: ترور بخشی از سنت سیاسی است؛ با این حال حتی در ساختار حقوقی آمریکا نیز براساس قانون موسوم به «قانون ریگان»، اعتراف به ترور مسئولین سایر کشورها جرم انگاشته می‌شود. درست است که دستگاه‌های اطلاعاتی دست به عملیات‌های ترور می‌زنند، اما حتی آنها نیز هیچ‌گاه تن به اعتراف نمی‌دهند، اما وقتی ترامپ و پمپئو علناً اعلام می‌کنند که "ما دست به این اقدام تروریستی زده‌ایم"، این مسئله‌ای است که در عرف بین‌المللی بی‌سابقه است.

وی در ادامه با یادآوری تلاش‌های دولت بایدن به‌منظور سرپوش گذاشتن بر جنایت دولت سابق آمریکا در ترور سردار شهید سلیمانی افزود: رئیس جمهور کنونی آمریکا بعد از به قدرت رسیدن، پشت درهای بسته نسبت به این اقدام انتقاد کرد، اما این‌گونه صحبت‌ها اصلاً ارزشی ندارند، چرا که مشخص است که اقدامات این‌چنینی تنها با تأیید مقامات ارشد صورت می‌پذیرد، در نتیجه باید بگویم ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، تصمیم سیاسی احمقانه‌، اشتباه و جنایتکارانه‌ای بود که بازتاب‌ها و پیامدهای بزرگی را به‌همراه خواهد داشت.

نخست وزیر اسبق عراق ضعف و شکست آمریکا در پیشبرد سیاست‌های خود در منطقه و به‌ویژه عراق را محرک تلاش دولت ترامپ برای ترور سردار سلیمانی و یاران باوفایش دانست و تصریح کرد: وقتی دشمن در استفاده از ابزارهای مشروع خود دچار شکست می‌شود، به شیوه‌های پست و حقیرانه روی می‌آورد.

وی با دفاع از تصمیم پارلمان عراق به‌منظور تصویب قانون اخراج نظامیان عراقی از خاک عراق متذکر شد: من در روز 5 ژانویه با حضور در پارلمان عراق در سخنرانی مبسوطی بر ضرورت اخراج نظامیان آمریکایی تأکید و با ارسال پیام‌هایی به طرف آمریکایی آنها را از قصد بغداد برای اخراج نظامیان این کشور از خاک عراق مطلع کردم، در عین حال توافقی بر سر زمان‌بندی خروج نظامیان آمریکایی حاصل و به‌صورت مکتوب به طرف آمریکایی اطلاع‌رسانی شد.

ماجرای نامه‌‌ای که شهید سلیمانی خطاب به سعودی‌ها در دست داشت، چه بود؟

عادل عبدالمهدی در پاسخ به سؤالی در رابطه با سخنان سالهای گذشته وی در مورد تلاش‌های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به‌منظور میانجیگری میان تهران و ریاض گفت: من در 23 سپتامبر 2019 در پکن بودم که شهید سلیمانی در تماسی از من خواست در صورت امکان به عربستان سفر کنم، از وی دلیل این درخواست را جویا شدم و ایشان که از تمایل قبلی من برای میانجیگری میان ایران و عربستان به‌ویژه پس از حادثه آرامکو آگاه بود با این خواسته موافقت کرده بود، به ایشان گفتم "من به‌تازگی به عربستان سفر کرده‌ام، با این حال پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس خواهم گرفت و در صورت موافقت آنها به ریاض سفر خواهم کرد". من پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس گرفتم و از قصد خود برای سفر به ریاض صحبت کردم، آنها از من پرسیدند "هدف از این دیدار چیست؟" گفتم؛ "میانجیگری میان شما و جمهوری اسلامی ایران."، آنها سپس پرسیدند؛ "طرف حساب ما کیست؟"، گفتیم؛ "سلیمانی"، گفتند؛ "بسیار خوب، تشریف بیاورید".

در همان شب با هماهنگی مقامات عربستان راهی این کشور شدم و پس از استقبال پادشاه این کشور به دیدار محمد بن سلمان ولیعهد عربستان رفتم. در دیدار با ولیعهد سعودی متوجه شدم که وی موضعی غیردوستانه نسبت به ایران دارد و در همان آغاز گفتگو گفت؛ "این اقدام بی‌فایده است."، اما من در ادامه به او گفتم؛ "آیا خواهان جنگ با جمهوری اسلامی ایران هستید؟"، بن‌سلمان گفت؛ "نه، خواهان جنگ نیستیم"، گفتیم؛ "بسیار خوب، اگر خواهان جنگ نیستید، خواهان مذاکره هم نیستید، پس چه می‌خواهید؟ باید چیزی وجود داشته باشد، در غیر این صورت احتمال جنگ وجود دارد".

بن‌سلمان در پاسخ به تشکیک من نسبت به حسن‌نیت طرف سعودی گفت؛ "پیشنهاد شما چیست؟"، به او گفتم؛ "روزنه‌هایی باز و ایجاد کنیم، شکایت و اعتراض شما چیست؟ با بیان این شکایت‌ها و اعتراض‌ها باب مذاکره و گفتگو نیز باز خواهد شد تا از این طریق به توافقاتی برسیم، پیش از این نیز در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی و ملک عبدالله چینن ابتکاری رقم خورده بود".

بن‌سلمان با خواسته من قبول کرد تا نامه‌ای را در همین زمینه خطاب به مقامات ایرانی تدوین کند، اما زمانی که نامه را دریافت کردم متوجه لحن به‌شدت خشک و ناامیدکننده آن شدم، نامه را به من نشان دادند تا اگر نظری در مورد آن دارم، ابراز کنم، من در پاسخ گفتم؛ "چنین نامه‌ای بیشتر موجب تنش در روابط دو کشور خواهد شد و کمکی به حل مشکلات نخواهد کرد".

در واکنش به نامه ولیعهد سعودی، نامه دیگری خطاب به وی نوشتم که لحنی دیپلماتیک‌تر و رسمی‌تر داشت و در آن به این آیه اشاره کردم که «همگی به ریسمان خدا متوسل شوید و متفرق نشوید.»، نامه من بیشتر شکل پرسشی داشت، این در شرایطی بود که شهید سلیمانی وقتی نامه نخست سعودی‌ها را دیده بود، گفته بود؛ "ما آن را نمی‌پذیریم."، به شهید سلیمانی اطلاع دادیم؛ "ما نامه اصلاح‌شده را برای سعودی‌ها فرستاده‌ایم و منتظر بازگشت نامه به‌شکل اصلاح‌شده هستیم."، در واکنش به نامه ما اصلاحات خوبی از سوی سعودی‌ها انجام شد که در عمل بسیار بهتر از نامه نخست بود و با ادبیات متعارف میان دو کشوری نوشته بود که به فکر آینده‌ای متفاوت‌تر از وضعیت حاکم بین آنها بود.

شهید سلیمانی وقتی این نامه را دید، گفت؛ "به این نامه پاسخ می‌دهیم"، مدت کوتاهی گذشت، برادران سعودی سؤال کردند؛ "پاسخ ایرانی‌ها چه شد؟"، وقتی برادر سلیمانی بار دیگر به بغداد آمد از او سؤال کردم، در آخرین دیدار درحالی که از هم جدا می‌شدیم، گفت؛ "در سفر آتی به بغداد پاسخ را به‌همراه خود خواهم آورد."، در حقیقت پیامی که حاج قاسم با خود آورده بود پاسخی به نامه عربستان بود، در نهایت باید بگویم که این روندی بود که راه را برای مذاکرات آتی باز کرد و در ادامه آن دیداری بین طرف‌های سعودی و ایرانی در عراق برگزار شد و بعد از چندین جلسه این دیدارها به عمان منتقل و با مساعی جمیله چین، توافق بین ایران و عربستان حاصل شد.

عبدالمهدی در ادامه با تأیید این گزاره معروف نزد افکار عمومی ایران و حامیان محور مقاومت که می‌گوید؛ «شهید سلیمانی برای آمریکا خطرناک‌تر از قاسم سلیمانی است»، با خواندن ابیاتی از محمد الجواهری، شاعر نام‌آشنای عراقی در وصف شهید افزود: شکی نیست که خون شهید بیشتر از رفتار و کردار او اثرگذار است، چرا که عمر انسان محدود است؛ اما خون شهید برای قرن‌ها به‌مثابه سرچشمه‌ای جوشان جاری است، همان طور که شهادت امام حسین(ع) همچنان با گذشت قرن‌ها چشمه‌ای جوشان در مسیر مجاهدین و طالبان راه حق در دفاع از مظلوم است، به همین خاطر معتقدم که شهید سلیمانی امروز هزاران بار بزرگتر از زمان حیاتش است.

آمریکا با ترور شهید سلیمانی به اهدافش رسید؟

نخست وزیر اسبق عراق در ادامه این گفتگو وضعیت بغرنج آمریکا در منطقه غرب آسیا را یکی از پیامدهای ترور سردار سلیمانی برشمرد و افزود: نیاز نیست حتماً سیاستمداری ورزیده باشید، کافی است اخبار تحولات جاری در منطقه را دنبال کنید تا با مشاهده شکست آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه، از جایگاه آمریکا در این منطقه آگاه شوید.

وی سپس با اشاره به افول جایگاه آمریکا حتی میان کشورهای متحد خود به‌ویژه متحدین اروپایی‌اش آن را نشانه آشکاری از آغاز یک بحران ساختاری پیچیده و طولانی برای آمریکایی‌ها دانست. وی ضمن تأیید جایگاه رو به اضمحلال آمریکا در معادلات جهانی یادآور شد: آمریکا با درگیر کردن روسیه در بحران اوکراین تلاش کرد این کشور را به زیر بکشد اما امروز همگان شاهد مصایب و پیامدهای منفی این جنگ در سرتاسر اروپا هستند.

عبدالمهدی در پاسخ به سؤالی پیرامون تلاش‌های عراق به‌منظور پیگرد قضایی مجازات عاملان ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس گفت: در زمانی که کابینه را در اختیار داشتم کمیته حقیقت‌یابی را در خصوص این اقدام مذبوحانه تشکیل دادم و دعاوی قضایی و حقوقی به شورای امنیت ارسال شد.

دولت‌های بعد از من نیز این اقدامات را پیگیری کردند، من در زمان حاضر اقداماتی را که بین دستگاه‌های قضایی ایران و عراق در این زمینه در دست پیگیری است، دنبال می‌کنم؛ باید بگویم که نشست‌های مستمری برای پیگیری این پرونده در حال برگزاری است و دو طرف ایرانی و عراقی با عزمی راسخ به‌دنبال به نتیجه رساندن این پرونده هستند، اما همان طور که می‌دانید امروز مؤسسات و نهادهای بین‌المللی آن‌گونه که باید به وظایف خود عمل نمی‌کنند، این نهادها ظرف چند روز برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که کشورش یکی از قدرت‌های بزرگ جهانی و دارای حق وتو در شورای امنیت است حکم بازداشت صادر می‌کنند و در مقابل از پیگیری جنایات و نسل‌کشی‌های رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در نوار غزه که در طول سه ماه گذشته استمرار داشته، خودداری می‌کنند، در نتیجه تصور می‌کنم که روند رسیدگی به این پرونده نیز به درازا می‌انجامد اما اطمینان دارم که در نهایت به نتیجه خواهد رسید و همان طور که در ابتدای مصاحبه گفتم، عاملان این جنایت به دست عدالت سپرده خواهند شد.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود راجع به تلاش‌های مکرر دولت ترامپ به‌منظور سرنگونی دولت وی و احساس خطر واشنگتن از گسترش همکاری‌های بغداد با کشورهایی شرقی همچون چین و روسیه گفت: اجازه دهید در نهایت شفافیت بگویم که من اصلاً قصد ورود به درگیری با آمریکا را نداشتم، چرا که عقیده داشتم عراق نیازمند روابط دوستانه با همه کشورهاست، ایمان داشتم می‌توانیم مانند سالهای 2003 تا 2018 روابط خوب و متوازنی با دیگر کشورها همچون جمهوری اسلامی ایران، آمریکا و عربستان داشته باشیم، اما مشکل از زمانی آغاز شد که اعلام کردم "دولت ما با اعمال تحریم‌های مدنظر آمریکا علیه ایران همراهی نخواهد کرد"، و این آغاز مشکلات ما با دولت آمریکا بود، ما بر این نکته تأکید کردیم که "هرگز اجازه نمی‌دهیم که عراق عرصه‌ای برای تجاوز و تعدی به ایران باشد".

مسئله دوم اعمال فشارهای آمریکا به‌منظور مقابله با برخی گروه‌های عراقی مقاومت در کشورمان به‌بهانه فعالیت غیرقانونی آنها بود، در این مورد نیز به این مسئله اشاره کردم که "دولت عراق وارد هیچ‌گونه تقابلی با گروه‌های شبه‌نظامی عراقی نمی‌شود و ما نمی‌توانیم صرفاً به این دلیل که آمریکا از برخی این گروه‌ها ناراضی است، با آنها برخورد کنیم".

اما آنچه آتش اختلافات میان ما و دولت ترامپ را شعله‌ور کرد، سفر من به اروپا و دیدار از دو کشور فرانسه و آلمان و سپس چین بود، واقعیت آن است که ما قصد درگیری با آمریکا را نداشتیم اما دولت ترامپ از همان آغاز به کار خود با اتخاذ سیاستی تهاجمی، مسیر خصومت و دشمنی را نه‌فقط با ایران که حتی با چین و روسیه و کشورهای اروپایی در پیش گرفت و در ادامه نیز برای طرح شرط و شروط برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ادامه حمایت‌های امنیتی خود را منوط به پرداخت هزینه‌های دفاع توسط رهبران این کشورها کرد. ترامپ علناً ابراز می‌داشت که هدفش از حضور در عراق مهار ایران است که این مسئله مورد قبول ما نبود، براساس توافق بغداد و واشنگتن حضور نظامیان آمریکایی در خاک عراق صرفاً با هدف مبارزه با داعش بود و طرح این ادعاها از سوی دولت ترامپ مورد قبول ما نبود، در نتیجه فکر می‌کنم مجموعه عوامل فوق زمینه‌ساز اقدام‌های عملی آمریکا علیه دولت ما شد.

نخست وزیر اسبق عراق در بخش پایانی این گفتگوی ویژه در پاسخ به سؤال خبرنگار تسنیم در رابطه با خاطره شخصی ناگفته و مکتوم خود از شهید سلیمانی گفت: من خاطرات زیادی با شهید سلیمانی داشته‌ام اما آنچه تا به حال در جایی مطرح نکرده‌ام این است که من قصیده‌ای دارم که شهید سلیمانی آن را در وصف من نوشته است، این قصیده تاکنون جایی منتشر نشده است، در چند روز اخیر که به ایران سفر کرده بودم برخی از برادران پس از اطلاع از این موضوع از من سؤال کردند که چرا تا به حال آن را منتشر نکرده‌ام، من نسخه‌ای از این شعر را در اختیار برادران ایرانی قرار دادم، آنها گفتند "آن را برای زینب (سلیمانی)، دختر شهید سلیمانی می‌فرستیم". شهید سلیمانی این شعر را که حدوداً 30 بیت دارد، در سال 2007 شخصاً برای من نوشته است که شعری بسیار زیبا و عرفانی به‌زبان فارسی است، من زبان فارسی بلد نیستم اما نسخه‌ای از آن توسط سفارت به عربی ترجمه شد و در اختیار من قرار گرفت.

علاوه بر این ما خاطرات بسیار دیگری هم با هم داشته‌ایم. من و شهید سلیمانی بارها به کوه می‌رفتیم و با هم به صحبت می‌نشستیم. ما به‌دفعات در مورد بسیاری از موضوعات مهم مرتبط با راهبردهای جهانی به بحث با یکدیگر می‌پرداختیم، موارد این‌چنینی بسیار است و امیدوارم که ان‌شاءالله شرایطی محقق شود تا در آینده بتوان درباره مسائل بیشتری صحبت کنم.