صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۵۴۰۱۷
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۱۵ - ۰۹ دی ۱۴۰۲
علی منتظری: بر اساس برخی مطالعات و اطلاعات منتشره ،دولت صهیونیستی و افراطی اسرائیل از سال ها پیش و در پی عملیات اکتشاف گاز در سواحل فلسطین اشغالی و نوار غزه به این نتیجه رسیده است که مرز دریایی حدودا چهل کیلومتری نوار غزه یکی از ثروتمندترین نقاط دریای مدیترانه پس از استخراج گاز در جهان باشد که می تواند امنیت اقتصادی دولت اشغالگر اسرائیل را در اینده تضمین کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

علی منتظری: گزارش تصویری ترجمه شده سایت انتخاب را که تحت عنوان "ابرپروژه بی سروصدای اسرائیل برای رقابت با کانال سوئز" منتشر شده بود را دیدم، پروژه‌ای که به زعم تهیه کنندگان این گزارش از وسط نوارغزه می‌گذرد.

در باره این پروژه قبلا نیز گزارشاتی را مطالعه کرده بودم و پس از عملیات بزرگ طوفان الاقصی در این باره مطالب بیشتری و اطلاعات گسترده تری نیز منتشر شده است. 

علاوه بر موضوع " ابرپروژه اسرائیل " در باره وجود ذخایر عظیم گاز در برابر سواحل نوارغزه نیز بسیار نوشته اند و به اعتقاد گروهی دیگر از کارشناسان، وجود این ذخایر می‌تواند عامل مهمی در ادامه جنگ اسرائیل علیه ملت فلسطین در این نقطه از جهان باشد. به اعتقاد برخی کارشناسان این ذخایر گازی می‌تواند بین ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار درآمد داشته باشد. 

بر اساس برخی مطالعات و اطلاعات منتشره، دولت صهیونیستی و افراطی اسرائیل از سال‌ها پیش و در پی عملیات اکتشاف گاز در سواحل فلسطین اشغالی و نوار غزه به این نتیجه رسیده است که مرز دریایی حدودا چهل کیلومتری نوار غزه یکی از ثروتمندترین نقاط دریای مدیترانه پس از استخراج گاز در جهان باشد که می‌تواند امنیت اقتصادی دولت اشغالگر اسرائیل را در اینده تضمین کند و اسرائیل را به یکی از ثروتمندترین طرف‌های گازی جهان تبدیل کند پیش از آنکه این ثروت به حساب دولت آتی فلسطینی واریز شود. بر همین اساس این رویای اسرائیلی باعث شد تا اسرائیل به فکر تصاحب کامل نوار غزه فرو رود. چه بسا برخی اظهارات غیر رسمی که اعلام کرده بود حتی اگر طوفان الاقصی آغاز نمی‌شد، ولی اسرائیل در تدارک حمله به بهانه‌های مختلف به نوار غزه بود، حکایت از اجرای همین پروژه‌های اسرائیل داشته است. این در حالی است که مقامات و رسانه‌های اسرائیلی بار‌ها در باره این موضوعات به تفصیل سخن گفته بودند. 

براساس این تحلیل‌ها گفته شده است که اسرائیل به دنبال فرصتی بوده تا نوار غزه را به تعبیری به صورت کامل شخم زده و از ساکنین فلسطینی آن به شکل غیر قابل برگشت تخلیه کند تا در پی آن آزادانه از منایع گازی سواحل نوار غزه بهره برداری کند. ضمن این که از یاد نبریم که در صحرای سینای مصر به عنوان یکی از کانون‌های اصلی انتقال احتمالی فلسطینیان، هیچگونه مقدماتی مثل اسکان‌های موقت و یا دایمی (مثل ساخت شهرک‌های از پیش ساخته شده) تدارک دیده نشده است و به همین دلیل تلاش اسرائیل برای کوچاندن و یا انتقال فلسطینی‌های نوار غزه به صحرای سینا یکی از مهمترین مصادیق اعمال جنایات جنگی اسرائیل به شمار می‌رود. 

اکنون پروژه کانال آبی بن گوریون به انگیزه‌های اسرائیل برای اخراج فلسطینی‌ها از نوار غزه افزوده شده است، اما آیا این پروژه و پروژه استخراج گاز می‌تواند دلایل موجه‌ای برای ادامه جنایات جنگی اسرائیل در نوار غزه باشد؟ براساس این تحلیل، تحلیل‌های غیر مستند و بدون دلیل و صرفا رسانه‌ای نیز ارائه شده است که اسرائیل خود اجازه داده است تا طوفان الاقصی آغاز و سپس با عنوان "دفاع از نفس" و پاسخگویی به طوفان الاقصی وارد معرکه شود و فلسطینی‌های نوار غزه را قلع و قمع کرده و راه تخلیه نوار غزه از ساکنین اصلی آن را با هدف تامین اهداف اجرایی این دو پروژه، هموار کند. 

ادعای چنین چیزی به دون دلایل قانع کننده آسان و بدون هزینه است گرچه از نظر منطقی امکان وقوع چنین رویدادی ممکن است.

از همین رو ما از زاویه‌ای دیگر به عملیات طوفان الاقصی نگاه می‌کنیم و با این نگاه که اسرائیل از وقوع طوفان الاقصی استفاده کرده تا مقدمات اجرایی این دو پروژه را فراهم کند وارد بحث می‌شویم و به این موضوع خواهیم پرداخت آیا اسرائیل می‌تواند با ادامه کشتار‌های وحشیانه و جنایات جنگی چنین رؤیایی را عملی کند؟ 

 در باره زمان و مکان عملیات طوفان الاقصی قضاوت‌های متفاوتی تا کنون صورت گرفته است، اما به اعتقاد نویسنده به عنوان کسی که حدود چهل سال تحولات فلسطین و اسرائیل را پیگیری کرده است بسیار زود است در این باره به قضاوت نهایی بنشینیم. به اعتقاد نویسنده باید عملیات طوفان الاقصی و پاسخ اسرائیلی‌ها به اتمام برسد و سپس براساس مدارک و اسناد معتبر به قضاوت در این باره نشست. 

 قدر مسلّم این است که عملیات طوفان الاقصی یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های تاریخ جنگ‌های شبه نظامیان (حماس) با نیرو‌های اشغالگر (اسرائیل) بوده است که در ابتدای این عملیات در مقایسه با جنگ‌های مشابه، بیشترین خسارت‌ها به اسرائیل وارد شده است.

پیش بینی این که پاسخ اسرائیل به عملیات طوفان الاقصی، از قبل توسط حماس مطالعه و بررسی شده است کمی سخت است و تا حدودی می‌توان گفت تقریبا غیر ممکن بوده است و از همین رو گفته می‌شود اگر حماس می‌دانسته که پاسخ اسرائیل اینگونه می‌بوده است آنگاه شاید حماس زمان و مکان دیگری را برای عملیات طوفانی و پیچیده خود انتخاب می‌کرده است. با این حال پاسخ اسرائیل به عملیات طوفان الاقصی نشان می‌دهد که اسرائیل ضربه‌ای بسیار دردناک و کشنده را در این جنگ تجربه کرده است.

 قضاوت در باره این که آیا با توجه به اهداف حماس به عنوان یک نیروی شبه نظامی غیر کلاسیک، و اهداف اسرائیل به عنوان یک دولت اشغالگر با ارتش کلاسیک، کدامیک در نهایت پیروز میدان هستند نیز هنوز زود است و باید این جنگ خاتمه یافته و به انتظار غبار روبی از این جنگ نشست و عملا دید که کدامیک برنده اصلی دستاورد‌های جنگ است، مثل جنگ ۳۳ روزه مقاومت اسلامی لبنان با اسرائیل که اکنون به خوبی می‌توان در باره آن قضاوت نمود که حزب الله لبنان برنده اصلی این کارزار بوده است. در عین حال شکی نیست که میزان تلفات انسانی جنگ برای نیرو‌های حماس و جهاد اسلامی فلسطین نیز نمی‌تواند به عنوان تنها گذرگاه بررسی نتایج جنگ قلمداد شود، زیرا ملت‌هایی در تاریخ بوده اند که در برابر اشغالگران و استعمارگران بیش از قربانیان نبرد طوفان الاقصی در نبرد با اشغالگران شهید داه اند و در نهایت این ملت‌های در بند بوده اند که پیروز نهایی به شمار رفته اند که در این باره می‌توان از مردم ویتنام و الجزایر نام برد.

 در میدان جنگ به معنای کارزار واقعی با نیرو‌های مقاومت حماس و جهاد اسلامی هنوز اسرائیل نتوانسته است بر شبه نظامیان مقاومت اسلامی و ملی نوار غزه فائق آید و این از عدم تحقق اهداف عملیات زمینی ارتش اسرائیل در ریشه کنی نیرو‌های مقاومت در نوار غزه کاملا روشن است. اسرائیل از جمله اهداف مهمی که در نبرد زمینی در نوار غزه اعلام کرده است یکی کشتن رهبران گردان‌های عزالدین قسام (ماننده یحیی السنوار، محمد الضیف و مروان عیسی) و دیگری دست یابی به اسرای نظامی و غیر نظامی اسرائیلی بوده است که در دستان نیرو‌های حماس و جهاد اسلامی اسیر هستند. شما باید در تحلیل‌ها و بررسی خود به این نکته توجه کنید که ارتش اسرائیل با تکیه بر بسیج ۳۶۰ هزار نظامی در مساحت‌هایی به کوچکی هشتاد تا صد کیلومتر مربع وارد جنگ با مقاومت فلسطین در نوار غزه شده و تا کنون نه تنها به این اهداف دست نیافته است که حتی نتوانسته تونل‌های استراتژیک آن‌ها را به شکل کامل شناسایی کند و تا به امروز که این یادداشت به رشته تحریر می‌رود هنوز که هنوز است نیرو‌های مقاومت اسلامی در نوار غزه، شلیک موشک‌های دوربرد به سوی شهر‌ها و پایگاه‌های اسرائیل را ادامه می‌دهند. این در حالی است که گفته شده است به دلایل خسارات سنگین بر ارتش اسرائیل، تیپ مشهور گولانی ارتش اسرائیل از بخش‌های مهمی از نوار غزه عقب نشسته است. با این همه، موضوع قضاوت نهایی در باره نتایج و اهداف بلند مدت این جنگ باید به اینده‌ای نه چندان دور سپرده شود، گرچه باید در همه حالات و تحولات این بررسی‌ها، این نکته را در نظر داشته باشیم که در مساحتی برابر با ۳۶۲ کیلومتر مربع این نبرد‌ها در حال وقوع است.

برخی شبکه‌های فضای مجازی با انتشار برخی مصاحبه‌ها یا اظهار نظر‌ها در تلاشند تا نشان دهند که مردم غزه با عملیات طوفان الاقصی مخالفت کرده اند و ما فرض را بر این می‌گذاریم که گروهی از مردم با عملیات طوفان الاقصی به دلیل جنایات ضد بشری و جنایات جنگی اسرائیل مخالفت کرده اند، اما در باره این که هنوز به رغم بمباران‌های سنگین (که گفته می‌شود دو برابر حجم بمباران اتمی هیروشیما بوده است) حدود ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار شهروند فلسطینی در شمال نوار غزه سکنی گزیده اند و حاضر به ترک خانه و کاشانه ویران شده خود نشده اند، پس چه باید بگوییم؟ آن چه مسلم است این است که مقاومت حماس و جهاد اسلامی هنوز از پایگاه مردمی بسیار قوی در نوار غزه برخوردارند و اگر چنین نبود اسرائیل با نمایش مستند از فتح همه تونل‌های مقاومت در شمال نوار غزه جشنی بی پایان راه می‌انداخت. درجنگ ۳۳ روزه نیز همین سیاست و سناریو را اسرائیل پیاده کرد تا مقاومت لبنان پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهد، اما نگاه کنید که الان حزب الله لبنان در کجای تصمیمات استراتژیک و سیاسی لبنان قرار دارد و آیا اسرائیل موفق شد تا حزب الله را از لبنان ریشه کن کند؟ یا آن که حزب الله ده‌ها برابر قدرت خود و پایگاه اجتماعی اش را در مقایسه با سال ۲۰۰۶ توسعه داده است؟

اما آیا حماس به عنوان شبکه اصلی مقاومت نوار غزه از پروژه‌های اکتشاف گاز در برابر سواحل نوار غزه و پروژه کانال آبی بن گورین ۲۹۳ کیلومتری بی اطلاع بوده است و این دو موضوع در مطالعات و بررسی‌های حماس در واکنش احتمالی اسرائیل به طوفان الاقصی هیچ جایی نداشته است؟ چنین ادعایی کاملا غیر واقع بینانه است و آن‌ها به عنوان نیرو‌های میدانی از این دو پروژه سال‌های سال است که مطلع بوده و هستند به خصوص این که مشابه همین داستان برای مقاومت اسلامی لبنان و حزب الله وجود داشته و سال‌های سال است که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در این باره بار‌ها سخنرانی کرده و تهدیدات مستقیمی علیه اسرائیل در صورت نادیده انگاشتن منابع گازی لبنان کرده بود و آخر الامر حزب الله توانست اراده سیاسی خود را در این باره بر اسرائیل تحمیل کند. 

اما داستان دو پروژه اکتشافات گازی و کانال بن گورین در سایه تحولات جدید به کجا می‌انجامد و آیا می‌تواند امنیت اسرائیل را از همه جهات تامین کند؟

 طرح اخراج فلسطینی‌ها از نوار غزه و خالی کردن این منطقه از ساکنین اصلی آن هرگز عملی نخواهد شد. قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل بر فلسطینی بودن نوار غزه و کرانه غربی و تشکیل دولت فلسطینی در این دو منطقه تاکید دارد و تا کنون هیچ یک از اعضای ثابت شورای امنیت با اهداف اسرائیل برای پاکسازی نوار غزه از شهروندان فلسطینی حمایت نکرده بلکه مخالفت‌های صریح خود را اعلام کرده اند. آمریکا که حامی اصلی و هم پیمان درجه یک اسرائیل به شمار می‌رود تا کنون بار‌ها و بار‌ها از زبان رییس جمهور و وزیر خارجه اش با کوچ اجباری مردم فلسطین از نوار غزه مخالفت کرده اند. درست است که طرح‌های شورای امنیت سازمان ملل مدینه فاضله برای حل بحران فلسطین نیست، اما می‌تواند به عنوان یک شاخص برای ما در باره برخورد قدرت‌های عضو شورای امنیت در برابر سیاست‌های اسرائیل در نوار غزه قرار بگیرد. 

 بله، قطعنامه‌های شورای امنیت برای اسرائیل وحی منزل نیست و می‌تواند چنانچه تا کنون از اجرای آن‌ها سر باز زده، بازهم سرباز زند و آن‌ها را اجراء نکند، اما پس از طوفان الاقصی و جنایات جنگی اسرائیل در این منطقه، افکار عمومی جهان هرگز به قدرت‌های جهانی اجازه نمی‌دهد که با طرح اسرائیل موافقت کنند.

 فراموش نکنیم که جنبش حماس مبدأ شکل گیری دو دولت در سرزمین فلسطین را به عنوان یک مرحله از بازپس گیری حقوق کامل فلسطینی‌ها پذیرفته است. در سال ۲۰۱۷ در نشست سیاسی حماس، خالد مشعل به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس در خارج در جریان اعلام منشور سیاسی عام حماس در دوحه رسما اعلام نمود به عنوان یکی از بند‌های توافقی، جنبش حماس، برپایی دولت فلسطین براساس مرز‌های ۴ ژوئن ۱۹۶۷ بدون اعتراف به اشغال فلسطین توسط اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد و این تصمیم را به منزله قبول شرایط موجود و عدم اخلال به مواضع ثابت حماس اعلام می‌کند. در سال ۲۰۱۹ نیز اسماعیل هنیه به عنوان رئیس جدید دفتر سیاسی حماس همین موضع را در استانبول ترکیه اعلام می‌کند؛ بنابراین می‌توان گفت حماس تدارک برخورد سیاسی با اسرائیل را در باره هرگونه تضییع جدید حقوق فلسطینی‌ها پیش بینی کرده است و لذا نمی‌توان حماس را از هرگونه روند سیاسی فلسطین حذف نمود و همین امر خود دلیلی اشکار است که هیچیک از اعضای شورای امنیت سازمان ملل نمی‌توانند با پاکسازی جدید در سرزمین‌های اشغالی فلسطین موافقت کنند؛ بنابراین حماس عملا موفق شده است تا مقاومت مسلحانه را در برابر اشغال فلسطین توسط اسرائیل به صورت سیاسی نیز ریشه دار کند.

 حالا فرض را بر این بگذاریم که اسرائیل موفق می‌شود تا فلسطینی‌های نوار غزه را به سوی صحرای سینا کوچ اجباری دهد، اما این هرگز به معنای امنیت اکتشافات گازی اسرائیل در سواحل نوار غزه نیست و به طور طبیعی نمی‌تواند برای ابراه و کانال جدید التاسیس بن گوریون امنیت ایجاد کند، زیرا در چنین حالتی، جامعه جهانی بر اشغالگری اسرائیل بر نوار غزه صحه می‌گذارد در عین حال مشروعیت مبارزه مسلحانه را به مقاومت فلسطین در طول کانال ۲۹۳ کیلومتری بن گوریون اعطاء می‌کند. 

 تجربه تنگه باب المندب و تغییر مسیر بسیاری از کشتی‌های تجاری به سوی دریای مدیترانه و عدم عبور از تنگه باب المندب در یمن خود دلیلی اشکار است که کانال بن گوریون و کشتی‌های عبوری از آن در برابر تهدید دایمی مقاومت مسلحانه فلسطین قرار خواهند داشت. 

 اگر نیرو‌های مقاومت فلسطینی می‌توانند در سایه ۱۵ سال محاصره کامل اسرائیل، یکی از پرقدرت‌ترین شبکه‌های مسلحانه و از جمله نظام موشکی پیش رفته را در درون نوار غزه بنیانگذاری کنند پس به طریق اولی می‌توانند از محل استقرار فرضی خود در صحرای سینا را نیز این سیاست را پایه گذاری کرده و امنیت کانال بن گوریون را به صورت دائمی تهدید کنند. 

 با فرض کوچ اجباری فلسطینی‌های نوار غزه به صحرای سینا، و تاسیسی کانال بن گورین، بدون شک امنیت ملی و اقتصادی مصر به صورت مستقیم با خطر جدی روبرو می‌شود و همین امر کافی است تا دولت مصر (حتی به ریاست فردی مثل السیسی) چشم خود را به روی فعالیت‌های مسلحانه نیرو‌های مقاومت در صحرای سینا ببندد و اجازه دهد تا آن‌ها آزادانه‌تر از نوار غزه اقدام به دستیابی به سلاح‌های پیشرفته‌تر موشکی کنند و امنیت دریایی کانال بن گوریون را تهدید کنند. البته نباید فراموش کرد که افکار عمومی مردم مصر نسبت به تحولات اخیر نوار غزه بسیار حساس شده اند به گونه‌ای که ممکن است همین اوضاع و احوال منجر به واکنش مردم مصر و بروز تحولات سیاسی جدید در این کشور شود، کشوری که مردمش از نگاه فرهنگی - ملی هنوز با قرارداد کمپ دیوید کنار نیامده اند و اصل عادی سازی فرهنگی و مردمی با اسرائیل را نپذیرفته اند؛ و شاید به همین دلیل است که دوت کنونی مصر به ریاست السیسی در قبال تحولات نوار غزه به شدت دست به عصا حرکت می‌کند؛ و فراموش نکنیم که درهمین کشور، دولت اخوان المسلمین برای برهه‌ای کوتاه از زمان به قدرت رسید و سپس با کودتای نظامی، مجددا ارتش مصر زمامدار امور گشت. 

عبور کشتی‌های تجاری از کانال بن گوریون در حالی که از نوار غزه عبور می‌کنند یک اقدام غیر قانونی بین المللی فرض می‌شود که در سایه اشغالگری اسرائیل بر نوار غزه حاصل شده است و همین امر به خودی خود تهدیدی بزرگ علیه استفاده از این کانال توسط کشور‌های مختلف به شمار می‌رود.

اگر نیروی مقاومت اسلامی فلسطین توانسته است در جریان طوفان الاقصی، پس از ۱۵ سال محاصره کامل زمینی، دریایی و هوایی در مساحتی به طول ۳۶۲ کیلومتر مربع به این سطح از بازدارندگی و قدرت هجومی نظامی دست یابد، آیا اگر در زمینی به وسعت ۶۰۰۰۰ کیلومتر مربع در سرزمینی به نام صحرای سیناء قرار گیرد، نمی‌تواند امنیت کانال آبی بن گوریون و اکتشافات گازی اسرائیل را در سواحل نوار غزه تهدید کند؟ آیا در حالی که کانال بن گوریون از نزدیکی صحرای سینا عبور می‌کند و ۲۹۳ کیلومتر ادامه می‌یابد، آیا اسرائیل می‌تواند امنیت آن را با نصب تجهیزات نظامی همچون گنبد‌های آهنین حفظ کند؟ 

با آن که در ظاهر قضیه مصر هیچگونه واکنش تندی به طرح کانال آبی بن گوریون و یا اکتشافات گازی اسرائیل نشان نمی‌دهد، اما به صورت بالقوه به دشمن‌ترین کشور‌های منطقه در برابر این طرح‌های اسرائیل تبدیل می‌شود، زیرا اولین تاثیرات منفی را بر اقتصاد این کشور گذارده و درآمد‌های ناشی از عبور کشتی‌های تجاری از کانال سوئز را چه بسا به یک سوم تقلیل می‌دهد. شاید یکی از دلایل موضع سرسخت مصر برای عدم موافقت با کوچ اجباری فلسطینی‌های نوار غزه به سوی صحرای سینا نیز همین باشد. حال در چنین شرایطی فرض را بر این بگذاریم که مصر تحت فشار‌های اسرائیل و هم پیمانانش با این کار کنار آید؟ آیا در این صورت مصر تلاش نخواهد کرد تا از مناسباتش با حماس و دیگر نیرو‌های مقاومت فلسطینی علیه این طرح استفاده کند؟ آیا کوچکترین تغییرسیاسی در مصر و بازگشت نظام سیاسی مصر به سوی حمایت از مسئله فلسطین، در دورترین احتمالات این امکان را ایجاد نمی‌کند تا نیرو‌های مقاومت فلسطینی آزادانه‌تر از نوار غزه اهداف اسرائیلی را از صحرای سینا تهدید کنند؟ 

و بالاخره این که چنانچه در ابتدا گفتیم باید منتظر ماند تا آتش جنگ بی حد و مرز و جنایات جنگی اسرائیل علیه ملت فلسطین پایان یابد و حماس آغاز دوره جدید سیاسی و نظامی بعد از طوفان الاقصی را اعلام کند. آنگاه بار دیگر فرصت داریم تا آینده سیاسی و نظامی جنبش مقاومت اسلامی "حماس" و دیگر نیرو‌های جهادی را و نیز آینده اسرائیل را ارزیابی دقیق تری کنیم و ببینیم موضوعاتی همچون کانال بن گوریون یا اکتشافات گازی در سواحل نوار غزه چه تاثیری در ادامه جنگ از سوی اسرائیل داشته و حماس دستاورد‌های خود را در عملیات طوفان الاقصی چگونه ارزیابی می‌کند؟