صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۴۹۲۹۸
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۱۶ - ۱۸ آذر ۱۴۰۲
تروما یا روان‌زخم، واژه‌ای ناملموس اما محسوس است؛ روان‌زخم‌ها بر اثر تجربه اتفاقات ناخوشایند در زندگی و برای توصیف طیف وسیعی از موقعیت‌ها استفاده می‌شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

تروما یا روان‌زخم، واژه‌ای ناملموس اما محسوس است؛ روان‌زخم‌ها بر اثر تجربه اتفاقات ناخوشایند در زندگی و برای توصیف طیف وسیعی از موقعیت‌ها استفاده می‌شود.

  تروما یا روان‌زخم، واژه‌ای ناملموس اما محسوس است؛ روان‌زخم‌ها بر اثر تجربه اتفاقات ناخوشایند در زندگی و برای توصیف طیف وسیعی از موقعیت‌ها استفاده می‌شود. این مفهوم در طول سال‌ها برای افراد مختلف معانی مختلفی داشته است.  تجربه‌های زخم روان ممکن است به دوران کودکی برگردد و زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. خاطرات و تجربیاتی که هنوز در ذهن فرد گیر کرده‌اند و با یاد آن‌ها به‌هم می‌ریزد یا از موقعیت‌هایی خاص اجتناب می‌کند تا از آسیب روانی مجدد دور بماند، احتمالاً روان‌زخم‌هایی حل‌نشده دارد.

 

با روان‌زخم‌ها چه باید کرد؟

زندگی به‌طور مداوم و هم‌زمان پر از حوادث شگفت‌انگیز و وحشتناک روزمره است. هرکدام از این اتفاقات کافی است تا بر نحوه نگاه ما به جهان و بر خودمان تأثیر بگذارند. ما نمی‌توانیم دنیا را کنترل کنیم و هرگز نتوانسته‌ایم؛ اما به نظر می‌رسد که می‌توانیم به سهم خود مثبت یا منفی نگاه کنیم. زبان و تفکر همان چیزی است که می‌تواند فرد زخم‌خورده را سالم کند یا فرد سالم را زخم‌خورده. به‌عبارتی، باید افکار خود را مدیریت کنیم که البته گاهی اوقات آسان نیست و نیاز به تلاش  یا حتی روان‌درمانی دارد.

بیرون‌آمدن از مه

تروما ممکن است شدید یا هیچ باشد. شاید جسمی، ذهنی، معنوی، ساخته دست بشر یا یک پیشامد باشد. ممکن است قدرت‌بخش یا مخرب باشد؛ هر دو یا هیچ‌کدام.معمولاً زندگی با یک آسیب روانی اغلب سخت‌تر از خود آن رویداد آسیب‌زا می‌شود. افکار حاصل از تروما فرد را به هم می‌ریزند. او جواب را نمی‌داند و کسی هم نمی‌تواند پاسخ سؤالات او باشد. از طرفی خود آسیب دیدنی نیست؛ انگار شخص را در مه فرو برده باشند.

برای بیرون آمدن از مه باید از دنیای ذهن بیرون آمد و ارتباط با دنیای واقعی تقویت شود. تنها جایی که بهبودی رخ می‌دهد، در افکار است.

 

چگونه با تروما قدرتمند شویم؟

در درجه اول ازدست‌دادن حس کنترل است که به مارپیچ منجر می‌شود. هیچ یک از ما واقعاً به اندازه‌ای که فکر می‌کنیم روی چیزها کنترل نداریم. اما مهم روایتی است که می‌سازیم. اگر قرار باشد آسیب‌هایی که در زندگی می‌بینیم، صرفاً ما را از پا دربیاورد، رشد از معنا می‌افتد. گواه این سخن دیدن کسانی است که توانسته‌اند با وجود آسیب‌های جسمی یا طی دوران جنگ و اسارت یا جانبازی، به راه خود ادامه دهند و به‌واسطه همین اتفاق، زندگی خود را به‌گونه‌ای کنترل کنند که آن رویدادهای منفی را در یک نور مثبت و داستانی شگفت‌انگیز و موفق قرار دهند. اینکه با وجود سختی‌ها، بتوانند چشم‌انداز زندگی خود را به یک ارزش مثبت برای کشور، خانواده‌ و خودشان سازمان دهند.

ما همه بر نحوه مشاهده داستان زندگی‌مان کنترل داریم و می‌توانیم داستانمان را با وجود «تروما» خوب رقم بزنیم