پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حسین انصاریان مفسر قرآن کریم گفت: اخلاق ائمه(ع) این بود که حرف دشمن را تا آخر گوش میدادند در حالی که ما این طاقت را نداریم و سریع درگیر میشویم. قرآن مجید هم دستور میدهد که حرف مخالف را بشنو، اگر دلیل دارد حرف او را قبول کن و اگر تو دلیل داری برای او اقامه کن.
به گزارش روابط عمومی موسسه دارالعرفان، حسین انصاریان مفسر قرآن کریم و استاد حوزه علمیه، در مراسم دهه سوم جمادیالاول در حسینیه همدانیها با اشاره به ثمراث فراوان شناخت حقایق الهی در زندگی مومنان، اظهار داشت: یکی از سفارشات بسیار مهم قرآن و ائمه(ع) این است که در حد استعداد خود، حقایق را بشناسید. درمنطقه شام علیه امیرالمومنین(ع) و اهلبیت(ع) تبلیغات فراوانی انجام شده بود و سقیفه برای شام، استانداری مانند معاویه را قرار داده بود چرا که به دنبال پوشاندن حقایق اهلبیت(ع) بود و موفق شد مردم را در گستره حکومت خود، دشمن اهلبیت(ع) به بار آورد.
وی ادامه داد: یکی از این اهالی شام به مدینه سفر کرد و شخصی را دید که سوار بر مرکب است و مردم به او احترام میگذارند. این فرد شامی از مردم پرسید که این شخص کیست؟! به او گفتند آن شخص، حسین بن علی(ع) است. بر اساس تبلیغات انجام شده توسط حکومت معاویه، کینه از امیرالمومنین(ع) و اهلبیت(ع) در قلب او ریشه دوانیده بود و بر همین اساس نزد امام حسین(ع) آمد و بر ضد امیرالمومنین(ع) و خاندان اهلبیت(ع) حرفهای خلاف فراوانی زد.
انصاریان افزود: اخلاق ائمه(ع) این بود که حرف دشمن را تا آخر گوش میدادند در حالی که ما این طاقت را نداریم و سریع درگیر میشویم. قرآن مجید هم دستور میدهد که حرف مخالف را بشنو، اگر دلیل دارد حرف او را قبول کن و اگر تو دلیل داری برای او اقامه کن.
این مفسر قرآن کریم گفت: حرفهای این مرد شامی تمام شد و سپس امام حسین(ع) به او فرمودند که آیا مسافری؟ آن مرد گفت بله. امام(ع) به او گفتند اگر خانه و مکان نداری به خانه ما بیا و اگر در این شهر بدهکاری بگو تا من بدهی تو را پرداخت کنم. مرد شامی با این برخورد امام حسین(ع شرمنده شد و گفت من اکنون یک خواسته دارم و خواستهام این است که زمین، دهان باز کند و من را فرو ببرد، من شما را نمیشناختم و شما را به من اشتباه شناساندهاند. شناخت حقایق این دشمن اهل بیت(ع) را به محب اهل بیت(ع) تبدیل کرد.
انصاریان در ادامه با اشاره به اینکه ثمره شناخت حقایق، کسب معرفت نسبت به اولیاءالله است، تصریح کرد: شیخ بهایی در کتابی میفرماید هر چیزی در این عالم میوهای دارد، فرزندان صالح، کارهای نیک، سخنان نیک، کتابخانهها، مدارس و بیمارستانهای ساخت دست خیّران از میوههای انسان است. خیلی بد است انسانی که میتواند چنین ثمره ای بدهد، بدون برگ و میوه، فقط 70-80 سال بخورد و بخوابد و هیچ خیری برای دیگران نداشته باشد.
این استاد اخلاق در ادامه به خاطره ای در این زمینه اشاره کرد و گفت: من در شهری به دیدن ایتام رفتم که پایهگذار آن خیریه، فردی بود که در 50 سال پیش، «امنیّه» بود. روزی او با اتوبوس از شهر دیگری به شهر خود سفر میکند و در بین راه با خود فکر میکند که میوه و ثمره عمر من چه بوده است؟ این که پیامبر(ص) میفرماید لحظهای تفکر از یکسال عبادت شبانهروزی بهتر است به همین دلیل است.
وی افزود: وقتی این فرد به شهر خود میرسد از کمک به یک خانواده یتیم شروع میکند و کم کم دوستان، نزدیکان، کاسبان و هیئتیهای آن شهر را به خانههای ایتام میبرد و در نهایت مکانی وسیع را میسازند که انبار لباس و مواد خوراکی میشود و به مردم متدین میگوید که شبهای جمعه این اجناس را به ایتام برسانید. کم کم تعداد خانوادههای ایتام تحت پوشش این خیریه به هزار خانواده میرسد. اکنون بسیاری از اعضای آن خانوادهها، استاد دانشگاه، مهندس، طلبه و دکتر شده اند و خودشان جزء کمککنندههای اصلی این خیریه هستند و خانوادههای ایتام نیازمند را تحت پوشش قراردادهاند تا جایی که بیش از هزار خانه برای آنها ساخته شده است. ثمردهی، کاری به عالِم و بیسواد و باسواد و دانشگاهی و طلبه ندارد، همه ما میتوانیم درخت میوهدار خدا شویم.
انصاریان ادامه داد: هر زمان که امیرالمومنین(ع) یک درهم از کشاورزی کسب میکرد، آن پول را در دستان خود قرار میداد و میفرمود تا وقتی که پیش من هستی، اصلا ملک من محسوب نمی شوی، اما اگر من تو را از نزد خود رد کردم و به خدا سپردم -یعنی آن را در راه خیر مصرف کردم- تازه در این لحظه مالک می شوم.
این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: ما نباید از پیشآمدها و حوادث روزگار خسته شویم و جا بزنیم چرا که این مشکلات طبیعت دنیاست؛ به قول امیرالمومنین(ع) دنیا ظرف گرفتاری ها و مشکلات است.