بحث تعطیلی باغوحشها مدتهاست که در ایران و جهان مطرح شده، بحثی که موافقان و مخالفان سرسختی هم دارد. باغ وحشهای شهری معمولا در مناطق شلوغ و مراکز شهرها قرار دارند.
غالبا حیوانات در قفسها و مکانهای تنگ نگهداری میشوند و موافقان تعطیلی، این مراکز را به دلیل محدود کردن محیط زندگی آنها به پشت میلهها، سر و صدا و آلودگی هوا بیرحمانه قلمداد میکنند. از سوی دیگر، باغ وحشهای شهری با جداکردن حیوانات از محل اصلی حیاتشان چرخه طبیعی اکوسیستم را برهم میزنند. مخالفان اما میگویند باغوحشها میتوانند به مکانی برای آموزش مردم درباره گونههای جانوری متفاوت در طبیعت بدل شوند و همچنین از گونههای در معرض خطر و انقراض نیز محافظت کنند.
با این همه، وضعیت مراکز نگهداری حیوانات در کشور ما نامناسب است و برای استانداردسازی این مراکز اقدامی انجام نشده و اوضاع برای کنشگران محیط زیست به حدی نگرانکننده است که گاهی با تشکیل کارزاری درخواست تعطیلی و تحریم باغوحشها را مطرح می کنند. بی تردید آنچه در این مراکز میگذرد، با حقوق حیوانات و حتی دستورالعملهای سازمان حفاظت محیط زیست مغایر است و فعالان حیاتوحش بارها در سالهای گذشته با انتشار گزارشهایی هشدار دادهاند که بهعلت عدم رعایت استانداردهای نگهداری و بهرهبرداری غیرقانونی، جان حیوانات در معرض خطر است.
اگرچه سازمان محیط زیست برخی از باغوحش هارا دارای استانداردهای لازم میداند. اما شرایط نگهداری حیوانات در آنها نیز پیوسته باعث اعتراض گسترده فعالان محیطزیست و حیاتوحش بوده است. طبق گزارشهایی که در رسانه ها منعکس شده، تخلفات گسترده از جمله خریدوفروش و قاچاق غیرقانونی حیوانات بخشی از کسبوکار باغ وحشهاست و باتوجه به اینکه نحوه نگهداری از حیاتوحش در این اماکن فاقد کیفیت است، اغلب به «جهنم حیوانات» مشهورند.
هر سال متولیان محیطزیست به بهانهای، از کنترل و تعطیل کردن اماکنی که جز آسیب به حیوانات و انواع تخلف کاری انجام نمیدهند سر باز میزنند. بازدیدی کوتاه از باغوحش ها بهخوبی روشنگر و معرف این مراکز است، مراکزی که در ورودی آن ها بوی تعفن و داخل آن رعایت نشدن اصول بهداشتی هر بینندهای را دلزده میکند.
بوی نامطبوع و مشمئز کننده ای به مشام می رسد
در نگاه اول مشخص است حیوانات خسته و افسردهاند. نبود فضای سبز کافی و قفس های فاقد استاندارد، نبود سایهبان و سرپناه مناسب در تابستان و آب غیربهداشتی و غذای کم تنها بخشی از شرایط نگرانکننده این محل هاست و به هنگام بازدید، احساسات جریحهدار میشود. نادر مقیمی، یکی از فعالان محیطزیست در این باره می گوید: «چندین سال است ما اصرار داریم این مکان ها تعطیل شود، زیرا به معنای واقعی حقوق حیوانات نقض شده و بهرهکشی و سوءاستفاده از آنها هر روز اتفاق میافتد.
اگر توان دیدن شرایطی تلخ را ندارید، هرگز نباید به باغوحش ها پا بگذارید، جایی که گنداب، فضولات پراکنده و انواع آلودگیها نشان میدهد که چرا حیوانات وحشی این مراکز بیحال و خستهاند. همچنین در این مراکز قاچاق حیوان، تولهکشی و فروش غیرقانونی، فروش حیوانات گوشتی و مسائلی از این دست تجارتی خاموش و طبیعی است و آنچه رعایت نمیشود حقوق اولیه موجوداتی است که گویا برای رنج کشیدن در این محلها گرد هم آمدهاند.
کنکاش بیشتر در باغوحش ها نتایج دیگری هم دارد، قفسهای کوچک زنگزده و زندگی سخت برای موجوداتی که امکان اعتراض به این وضع را ندارند و از آنها برای انواع نمایش سوءاستفاده میشود. این مکان ها، محلی عبرتآموز برای کسانی به شمار میآیند که بخواهند بدانند نبود نظارت و نداشتن تعهد به حفظ حیاتوحش میتواند چه پیامدهای تلخی داشته باشد.
البته هم اکنون در اکثر نقاط جهان باغ وحش های مدرن در قالب پارک های وحش، ایجاد شده اند و زیستگاه طبیعی هر حیوان طراحی و شبیه سازی شده و فضاهای بسیار وسیعی را برای جولان حیوانات در نظر گرفته اند. هرچند پارک های وحش هم مانند زیستگاه طبیعی نیست اما با این نوع اقدامات می توانیم به کاهش بخش عمده ای از مشکلات کمک کنیم.»
صدرا اعظمی از مدافعان حقوق حیوانات هم شرح می دهد که «شرایط نگهداری از حیوانات در باغ وحش ها اسفناک است و بوی نامطبوع و مشمئز کننده ای به مشام می رسد. اغلب قفسهای باغوحش ها غیراستاندارد و کوچک هستند. نه تنها حیوانات فضای کافی برای جنب و جوش و تحرک ندارند بلکه بازدیدکنندگان هم به سختی میتوانند حیوانات را تماشا کنند. حیوانات هم در این مراکز بیرمق اند. مشخص است که غذا و پروتئین به میزان کافی به حیوانات داده نمیشود و آنها مدام درحال چرت زدن هستند و توانی برای جنب و جوش ندارند.»
اعظمی اضافه می کند: «وضعیت در محل نگهداری پرندگان نیز به خاطر وجود تعداد زیاد موشها در داخل قفس، اسفبار است و گاهی تعدادشان بیشتر از پرندگان میشود. فضای نگهداری سگها هم همانند انبار ضایعات است و امکانات اولیه زندگی برای این حیوانات وجود ندارد. با لولههای سیمانی فاضلاب برای سگها پناهگاه ساخته شده است. محل استقرار شیر و پلنگ هم بسیار کوچک است.
حیوانات علاوه بر اینکه در قفس هستند شرایط تغذیه، آب و هوا، شرایط زندگی و محیطی شان هیچ تناسبی با شرایط زندگی در طبیعت ندارد و این بدترین کاری است که دارد انجام می شود زیرا به بهانه آموزش و پژوهش حیوانات را یک عمر از زندگی در طبیعت محروم می کنیم، در واقع این ادعای دروغی است که باغ وحش ها از جنبه های آموزشی و پژوهشی پدید آمده اند بلکه همه این فضاها از جنبه سرگرمی ایجاد شده اند و نگاه ها به آن کاملا اقتصادی است.»
سپهر سلیمی از دیگر فعالان حقوق حیوانات بر این موارد صحه می گذارد و در گفت و گو با ایسنا عنوان می کند: «براساس اطلاعات، درآمد سالانه باغ وحشهایی که زیر نظر «سازمان باغوحشهای آمریکا» بودهاند ۲۴ میلیارد دلار برآورد شده بود، طبق همین اطلاعات هزینهای که این باغوحشها صرف حفاظت کردهاند حدود ۲۳۱ میلیون دلار یعنی یک درصد درآمد سالانه آنها بوده است و این نشان میدهد که چه تفاوت زیادی میان درآمد و هزینهای که برای حفاظت صرف میشود وجود دارد بنابراین میتوان دریافت که ادعای باغوحشها مبنی بر اینکه از گونههای حیات وحش حفاظت میکنند دروغ است و صرفا یک تبلیغی برای ادامه باغ وحشداری بیش نیست.»
دروغ آشنایی کودکان با حیوانات!
این فعال حقوق حیوانات با اشاره به برخی گفتهها مبنی بر اینکه باغ وحشها مکان مناسبی برای آشنایی کودکان با حیوانات هستند، خاطرنشان می کند: «نگاه کودکان به باغوحش با نگاه انسانهای بالغ متفاوت است و کودکان زمانیکه وارد باغ وحشها میشوند ابتدا قفس و رفتارهای عصبی حیوانات توجهشان را جلب میکند چراکه مانند انسانهای بالغ به دیدن زشتیها عادت نکردهاند. همچنین برخی ادعا میکنند که باغ وحشها میتوانند جنبههای آموزشی داشته باشند اما تنها سه درصد از افرادی که به باغ وحش میروند برای انجام مطالعات و بهرهگیری از جنبههای آموزشی آن است در حالی که مابقی افراد برای سرگرمی به این مراکز مراجعه میکنند.»
در چند سال گذشته تلاش های زیادی صورت پذیرفته تا باغ وحش ها جمع آوری شده یا شرایطشان بهتر شود و حداقل تعداد این مراکز کاهش یابد، از این رو سلیمی تأکید می کند: « در کشور حدود ۸۰ مرکز نگهداری حیات وحش وجود دارد که اگر جمع نمی شوند حداقل تعدادشان کاهش یابد. در گام اول باید از صدور مجوزهای جدید برای ایجاد باغ وحشها جلوگیری و در گام دوم حیوانات باغ وحشها را با یکدیگر ادغام کنیم تا تعداد باغ وحشها کاهش پیدا کنند و به طور نسبی کیفیت این مراکز بهتر و نظارت بر آنها بیشتر شود.
یکی دیگر از خواستههای حامیان حقوق حیوانات این است که نظارت شدیدی بر مراکز نگهداری از حیوانات وجود داشته باشد بهطوری که ورود و خروج حیوانات در این مراکز کاملا مشخص و حتی در سامانه آنلاین درج شود تا بتوان آن را تحت نظر داشت و حیوانی هم که به هر دلیلی از این مراکز خارج میشود مشخص شود که به چهمنظور خارج و به کجا منتقل میشود اما متأسفانه این اقدامات در باغ وحشهای ایران اجرا نمیشود.»
استانداردهایی که نسبتی با شرایط طبیعی ندارد
او و بسیاری از دوستداران حیات وحش عمیقا به این مسئله باور دارند که «حتی اگر شرایط باغ وحش ها خیلی خوب باشد آن زمان هم مصداق حیوان آزاری است، مانند این است که یک نفر را زندانی کنیم اما بهترین امکانات را به او بدهیم اما باز هم زندانی است، مسئله دیگر این است که تمام این استانداردهایی که گفته می شود استانداردهای تعریف بشر است و هیچ نسبتی با شرایط طبیعی ندارد.
مثلا شیر در طبیعت حداقل به ۱۵۰ کیلومتر مربع قلمرو نیاز دارد حالا اگر در باغ وحشی هزار متر مربع هم برایش در نظر گرفته شود باز هم تناسبی ندارد ضمن اینکه بسیار کمتر از این فضا برای چنین حیوانی در باغ وحشی در نظر گرفته می شود. آن شیری که در جنگل و بیشه زندگی می کند، شکار می کند و با دهها، صدها و هزاران گونه دیگر تعامل دارد و قطعا حیوان سالم تری است، تاکنون مطالعات بسیاری بر روی حیواناتی که در باغ وحش ها نگهداری می شوند، انجام شده است.
به عنوان مثال مطالعات صورت گرفته بر روی فیل ها و حرکاتی که این حیوانات در باغ وحش انجام می دهند، نشان داده است که با نگهداری فیل ها در باغ وحش به تدریج شاهد تغییر در الگوهای تغذیه ای و سرعت قدم زدنشان خواهیم شد. فیل ها در طبیعت به دلیل ضرورت یافتن آب، غذا یا جفت مسافت زیادی را طی می کنند و روزانه حدود ۴۸ کیلومتر پیاده روی می کنند، در صورتی که طی کردن این مسیر در باغ وحش برای فیل ها میسر نیست. خرس ها نیز حدود ۱۸ ساعت در روز فعال هستند و مناطقی که خرس در آنها زندگی می کند، شعاع حرکتی بسیار بالایی دارد. خرس ها در روز ساعات زیادی را به گشت زنی و فعالیت های فیزیکی اختصاص می دهند.
بنابراین نگه داشتن خرس در فضای سه یا چهار متری قطعا زندگی این حیوان را با چالش های زیادی رو به رو می کند و این مسئله در نهایت موجب تغییر الگوهای رفتاری خرس خواهد شد. اصولا محیط های مصنوعی مانند باغ وحش ها که ساخته دست بشر هستند باعث می شود که الگوها و عادت های رفتاری طبیعی حیوانات تحت تأثیر قرار بگیرد و مشکلات بسیاری را برای آنها ایجاد کند. بنابراین عملا هر چقدر هم یک باغ وحش مدرن باشد باز هم یک دهم شرایط طبیعی را نمی تواند داشته باشد ضمن اینکه از این گونه ها توله کشی می شود، زاد و ولد می کنند و دوباره به باغ وحش ها و مراکز نگهداری دیگر فروخته می شوند و این چرخه اسارت حیوانات همچنان ادامه دارد.»
رفتارهای عجیب و حرکات کلیشه ای
زوکوزیس یا «روان پریشی حیوانات باغ وحش» یکی از شایعترین اختلالات رفتاری و روانی حیوانات محبوس در اسارت به شمار می رود، این اختلال در حیوانات مختلف به صورت متفاوتی ظاهر می شود و رفتارهای عجیب، کلافه بودن، حرکات کلیشه ای و تکراری، چرخیدن و رفتارهایی که به آسیب حیوان منجر می شود، از جمله علائم این مشکل در حیوانات به شمار می رود.
گفته می شود، این اختلال در حیوانات با ضریب هوشی بالا مثل میمون ها و دلفین ها در زمان جدایی از طبیعت و خانواده به مراتب شدیدتر است. همچنین حیواناتی که در محیط طبیعی رفتاری اجتماعی دارند، بیشتر درگیر این اختلال خواهند شد. خرس هاو گربه سانان زمانی که دچار این اختلال می شوند، مدام به عقب و جلو حرکت می کنند و دور خودشان می چرخند. کلافگی دارند و سرشان را به صورت مکرر تکان می دهند. میمون ها و پرنده ها هم پس از مبتلا شدن به این اختلال به خود آسیب می زنند.
زرافه ها گردنشان را می چرخانند و فیل ها سرشان را به سمت بالا و پایین حرکت می دهند. این تغییر رفتار در حیوانات وحشی ناشی از اسارت آنها در محیط های مصنوعی و فضاهای محدود و بسته است و هرگز به عنوان رفتار طبیعی یک حیوان قلمداد نمی شود.دامپزشکان عنوان می کنند، «حیوانات در طبیعت با در اختیار داشتن فضای مناسب در تعامل با هم گونه های خود و دیگر حیوانات هستند.
به راحتی حرکت می کنند، شکار یا بازی می کنند و از سوی دیگر حیوانات مورد تهدید قرار می گیرند. به عبارت بهتر در محیط طبیعی به اشکال مختلف انرژی خود را تخلیه می کنند. اما در فضای محدود و بسته قفس ها چنین فرصتی برای آنها وجود ندارد. اکثر باغ وحش ها از شرایط مطلوبی برای نگهداری حیوانات بهره نمی برند. بهسازی محیط و تلاش برای بهبود شرایط و بزرگ کردن فضای زندگی حیوانات کمک شایانی به برطرف شدن مشکلات باغ وحش ها می کند و باید سطح کیفی این مراکز را برای نگهداری از حیوانات ارتقا داد و حداقل رفاه و آرامش را برای گونه های حیات وحش فراهم کرد تا از اضطراب حیوانات کاسته شود.»
بررسی سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات و انتشار نتایج این بررسی در رسانه ها، نمایانگر این واقعیت تلخ است که «حیوانات در تمام باغ وحش های دنیا شرایط روحی نامناسبی دارند و بر این اساس رفتارهای تکراری انجام می دهند، به خودشان آزار می رسانند، سرشان را به دیوار می کوبند.
تمام باغ وحش های معتبر دنیا حتی آنهایی که جزء اتحادیه باغ وحش های اروپا هم هستند، نگاهشان کاملا تجاری است، به اذعان اتحادیه باغ وحش های اروپا، سالانه ۳۵۰۰ تا پنج هزار حیوان سالم را به بهانه نداشتن مکان نگهداری و به صرفه نبودن فروش می کشند، یا مثلا یک گونه دو بچه به دنیا می آورد و فقط می خواهند یک توله را نگه دارند چون یا جا ندارند و یا اینکه انحصار نگهداری از آن گونه فقط برای یک باغ وحش است بنابراین یکی را می کشند، با این حساب می توان نتیجه گرفت که نگاهشان در نهایت تجاری است.
باغ وحش ها طبق تعریف جهانی یکی از اضلاع مرتبط با قاچاق حیات وحش است، این قاچاق چهارمین تجارت سیاه پرسود دنیا بعد از قاچاق مواد مخدر، اسلحه و انسان است، این شرایط مختص تمام دنیاست و فقط شامل ایران نیست، حال در این میان هرچقدر نظارت کمتر باشد وضعیت بدتر هم می شود.»
پشت پرده زشت باغ وحش ها
سلیمی معتقد است: «پشت پرده باغ وحش ها سیاه تر از آن چیزی است که می بینیم، در ظاهر شاید مثلا غذای بد یا قفس کوچک را ببینیم اما در پشت پرده تجارت حیات وحش است حتی نحوه حمل و نقل آنها می تواند استرس ایجاد کند و موجب مرگ حیوانات شود. دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرائم سازمان ملل در سال ۲۰۱۶ گزارشی منتشر کرده که گفته باغ وحش ها یکی از مقاصد اصلی تجارت حیات وحش هستند، حتی در باغ وحش های اروپایی که زیر نظر اتحادیه باغ وحش های اروپا فعالیت می کنند گزارش هایی از تجارت داشتیم، یکی از دلایل اصلی مخالفت حامیان حقوق حیوانات با باغ وحش ها این است که مراکزی برای تجارت حیات وحش هستند و متأسفانه نظارت کافی بر آنها وجود ندارد، با این حساب ورودی ها و خروجی ها چندان مشخص نیست.
سؤالی که ما همواره میپرسیم و جوابی هم به ما داده نمیشود آن است که طی سال چه تعداد توله در این مراکز متولد میشوند و سرنوشت آنها چه میشود؟ شیرها در بدترین شرایط میتوانند زادآوری داشته باشند هیچکس نمیداند این تولهها چه میشوند؟ از طرف دیگر تولهها، شیرها و ببرهایی که از باغهای شخصی پیدا میشوند از کجا میآیند، چگونه خریداری میشوند؟»
این فعال حقوق حیوانات تأکید می کند: «اینکه بگوییم باغوحش خوب یا بد است باید بگوییم قطعا بد است و در واقع باغوحش خوب، باغوحش تعطیل است. اما در حال حاضر حرف ما این است که نظارت دقیقی بر این مراکز صورت نمی گیرد و به مأمنی برای قاچاق حیات وحش تبدیل شده است» و روزانه گزارش های مردمی زیادی مبنی بر مرگ خاموش حیوانات در شبکه های اجتماعی منتشر می شود.
سال گذشته بود که علیرضا شهرداری، کارشناس حیاتوحش، از پنهانکاری در مورد مرگومیر حیوانات در باغوحشها با همکاری مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست خبر داد و گفت: «در بسیاری موارد نیز به دلیل نبود نظارت مناسب، صاحبان باغوحشها این موارد و علت وقوع آن را مخفی نگه میدارند.»
او تلف شدن یک قلاده شیر در باغوحش استان البرز و مرگ چند قلاده ببر در باغوحش مشهد را مثال زد و افزود: «درباره هیچیک از آنها اطلاعرسانی نشد.»شهرداری، که در کالبدشکافی کیجا حضور داشت، در گفتوگو با پایگاه خبری رویداد ۲۴ گفت: «اولین کاری که برای توجیه مرگ گونههای مهم مانند کیجا میکنند، بالا بردن سن آنها است تا بگویند در اثر پیری تلف شد در حالی که کیجا در اسارت میتوانست ۲۰ سال عمر کند.»
این کارشناس با انتقاد از اینکه دیر به وضعیت کیجا رسیدگی شد، افزود: «مثانه کیجا عفونت داشت. هر موجودی ممکن است به دلایل مختلف دچار عفونت شود، اما باید کنترل شود. وقتی باغوحش دیر متوجه موضوع شود، عفونت غیرقابلکنترل میشود. عفونت بهقدری زیاد بود که تمام بدن حیوان را گرفته بود و به مغز استخوانش زده بود.
این موضوع نشان میدهد که عفونت از ماهها قبل آغاز شده، اما کسی متوجه آن نشده بود.»کی جا تنها گونه ارزشمند حیاتوحش ایران نیست که در باغوحشها تلف میشوند، در سالهای گذشته، بارها خبرهای متعددی درباره مرگ ببر سفید، انواع میمونها و شیر ایرانی در باغوحش شهرهای مختلف ایران منتشر شد. مرگ تولههای یوزپلنگ ایرانی نیز یکی از آخرین اتفاقهایی بود که علاقهمندان حیاتوحش را نگران کرد.علیرضا شهرداری با تأکید بر اینکه وظیفه نظارت بر باغوحشها بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست است،گفت :این نظارت نگهداری اصولی و تغذیه مناسب را شامل میشود.او وضعیت باغوحشهای را فاجعه خواند و اذعان کرد: «شرایط نگهداری حیوانات در این مراکز بسیار بد است بهنحوی که با بازمانده خوراکیهای میادین میوه و ترهبار تغذیه میشوند.»
از این رو حسین آخانی، استاد محیط زیست دانشگاه تهران می گوید: باغ وحش پدیده ای است که در برخی کشورهای دیگر جهان نیز وجود دارد و شاید محیط زیست هر کشوری به گونه ای به این مکان ها نیاز داشته باشد اما باید تبدیل به باغ های اکولوژیک شوند تا حیوانات در آن ها آسیب نبینند. درحالی که امروز باغ وحش ها تبدیل به شکنجه گاه حیوانات شده اند. باغ وحش استاندارد، محلی است که بتواند گونه جانوری را در فضایی شبیه به زیستگاه اصلی آن حیوان نگهداری کند امری که در کشور ما محقق نشده است. مشخصا با تبدیل باغ وحش ها به باغ های اکولوژیک می توان به شکل بهتری از گونه های جانوری حمایت کرد.
باغ اکولوژیک برلین شاید الگوی مناسبی برای کشور باشد زیرا حیوان به هیچ شکل در آن احساس نمی کند که در بند است زیرا محیط کاملا طبیعی است و حیوان به صورت آزادانه در آن زندگی می کند و شهروندان نیز به صورت استاندارد از آن ها بازدید می کنند و حتی این ظرفیت ایجاد شده است تا محققین، زیست حیوانات را مورد پژوهش قرار دهند.
آخانی در خاتمه خاطرنشان می کند: باغ وحش به اشتباه در کشور به بخش خصوصی واگذار شده است و این خود باعث معضلاتی شده است. این مراکز باید با مدیریت علمی دانشگاه ها و سازمان حفاظت محیط زیست هدایت شوند. از سوی دیگر، حیوانی که در طبیعت آسیب دیده نیاز به محیطی دارد تا درمان شود و کارهای تحقیقاتی بر آن انجام شود تا بار دیگر آماده بازگشت به محیط زیست باشد اما به شکل کنونی مشخصا این امر ممکن نیست. باغ وحش نباید محلی برای نمایش حیوانات و کسب سود برای برخی افراد باشد، بلکه باید به محلی برای پژوهش تبدیل شده و از شکل فعلی خارج شود زیرا بخش خصوصی صرفا به فکر منافع اقتصادی خود است.
روزنامه رسالت