صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۳۹۱۵۸
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۱۴ - ۰۱ شهريور ۱۴۰۲
از ابتدای دهه 1390 که تحریم‌های همه جانبه علیه ایران اعمال شد و کشور ذیل فصل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت، روند فرسایش منزلت ژئوپولیتیک کشور هم شدت گرفت و هم اکنون کشور با مشکلاتی فراوانی روبرو شده که بسیاری از فرصت‌ها را یکی پس از دیگری از دست می‌دهد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سید حمزه صالحی:  از ابتدای دهه 1390 که تحریم‌های همه جانبه علیه ایران اعمال شد و کشور ذیل فصل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت، روند فرسایش منزلت ژئوپولیتیک کشور هم شدت گرفت و هم اکنون کشور با مشکلاتی فراوانی روبرو شده که بسیاری از فرصت‌ها را یکی پس از دیگری از دست می‌دهد. هم اکنون در فضای کنش ورزی‌های جهانی وضعیت به گونه ای است که گویی جهان در پروژه های حیاتی و ژئواکونومیک خود در حال نادیده گرفتن ایران است. وضعیت دنیا دگرگون شده است و بسیاری از کشورها از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس هم با درک این دگرگونی در حال باز تعریف اهداف خود در بسیاری زمینه‌ها هستند. این کشورها به سمت تعدیل سیاست‌های خارجی خود حرکت کرده‌اند و روابط کاری خود را در جهت‌های جدید بدون قطع روابط فعلی تعریف می‌کنند. برای کشورهای کوچک و متوسط، این سیاست روشی برای محافظت از منافع خود و افزایش آزادی عمل در دنیای پرتلاطم کنونی است، تا بتوانند با تقسیم نقطه اتکای خود ضمن کاهش آسیب پذیری؛ اثرگذاری خود را ارتقا دهند.

برای مثال این مهم در سیاست عربستان و امارات در سالهای اخیر نمود بیشتری داشته است و بقیه کشورهای منطقه هم به چنین مسیری وارد شده‌اند. در راستای همین تنوع بخشی به سیاست خارجی خود، اکثر این کشورها که متحدان آمریکا و غرب هستند، برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای صف کشیده‌اند. ترکیه به دنبال عضویت کامل است. مصر و اسرائیل برای شریک گفتگو به این سازمان درخواست داده اند. و عربستان سعودی، بحرین و قطر درخواست های خود را با پایان باز ارسال کرده اند.

سبک بازیگری این کشورها باعث شده است که توجهات قدرت های بزرگ مانند آمریکا و چین را به خود جلب کنند. در همین زمینه گفته می شود؛ خط گسل ژئوپلیتیکی آمریکا و چین از ایران به عربستان سعودی منتقل شده است. این تغییر خط گسل ژئوپلیتکی چین و آمریکا از ایران به عربستان یک معنای بسیار مهم دارد و آن این است که آمریکا از تلاش برای تاثیری گذاری بر ایران برای فاصله گرفتن از روسیه و چین ناامید شده است، زیرا ایران ایران به هیچ وجه حاضر نیست سیاست آمریکا ستیزی را کنار بگذارد؛ اما مهمتر از آن این است که چین هم این موضوع را دریافته است و بنابراین برای نگه داشتن ایران در کنار خود ضرورتی نمی بیند که امتیازات سیاسی و دیپلماتیک زیادی به تهران ارائه دهد؛ زیرا با توجه به سیاست غرب ستیزی و آمریکا ستیزی حاکم بر ایران و در پیش گرفتن سیاست شرق گرایی افراطی توسط دولت رئیسی، چین به این نتیجه رسیده است که با کمترین امتیاز می تواند ایران را در کنار خود نگه دارد؛ زیرا ایران با سیاست‌هایی که در پیش گرفته است، چاره ای جز این ندارد که در کنار پکن بماند. دقیقا از رهگذر همین موضوع می توان به راحتی دلیل اهانت و بی حرمتی چین و روسیه نسبت به تمامیت ارضی را هم فهمید.

اما در سمت دیگر عربستان با در پیش گرفتن یک سیاست منعطف و متوازن و با نزدیکی تاکتیکی به چین توانسته نه تنها توجه بیشتر آمریکا را جلب کند؛ بلکه باعث جلب توجه و تلاش چینی‌ها برای نزدیکی بیشتر به این کشور در جهت کاهش نفوذ آمریکا در منطقه شده است، و عربستان هم از این وضعیت به نفع خود برای تحقق برنامه های بلند پروازنه خود سود می برد. در واقع در حالی که ایران با در پیش گرفتن یک سیاست تک‌محوری و غیرمنعطف به توان بازیگری و ارزش ژئوپلیتیک خود ضربه زده است؛ ولی عربستان با انعطاف و در پیش گرفتن سیاست های تاکتیکی و مبتنی بر منافع ملی توانسته امتیازات زیادی از هر دو طرف بگیرد. این همان چیزی است که گفته می شود گسل ژئوپلیتیک آمریکا و چین از ایران به عربستان منتقل شده است. در این حالی است که ایران برای بازیگری در این سطح از پتانسیل بسیار بیشتری از عربستان برخوردار است و می توان ادعا کرد که تا چد سال اخیر خط گسل ژئوپلیتیکی شرق و غرب از ایران عبور می کرد.

اما اکنون عربستان سعودی در حوضه بین شرق و غرب قرار دارد و اصولاً به همه جهات نگاه می کند و سعی میکند برای امتیاز گیری بیشتر به جایی برود که بتواند به بهترین وجه منافع خود را برآورده کند. تلاش ریاض برای برجسته کردن مثلث چین-عربستان-روسیه و حتی قرارداد تازه امضا شده عربستان-ایران-چین گویای بخشی از سیاست عربستان برای ارتقای سطح بازیگری در راستای تامین منافع ملی این کشور است. اگرچه روابط ایالات متحده با عربستان، اسرائیل، مصر و اردن همچنان مستحکم است، اما این تاکتیک های عربستان در سیاست خارجی باعث ایجاد نگرانی‌هایی در واشنگتن شده است و سبب شده این کشور برای حفظ متحدان خود در منطقه تلاش بیشتری بکند. نمونه آن سفرهای مکرر مقامات آمریکا از جمله آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا به عربستان برای تقویت روابط و اطمینان از حفط اتحاد سنتی دو کشور است. به طور کلی می‌توان گفت بازیگری دقیق عربستان منزلت ژئوپلیتیک این کشور را نزد شرق و غرب ارتقا داده است، در حالی که این موضوع در مورد ایران برعکس است.

بخشی از انتقال گسل ژئوپلیتیک چین و آمریکا به عربستان در تلاش چین برای کاهش هژمونی دلار نفهته است. چین از عربستان سعودی خواسته است؛ که تجارت در بورس نفت شانگهای را آغاز کند و معاملات نفتی خود را به یوان انجام دهد. سعودی‌ها تا کنون به آن پاسخی نداده‌اند، پادشاهی سعودی در سال 1974 و بعد از حذف طلا از پشتیبانی دلار با آمریکا توافق کرد که معیار معاملات نفتی با دلار آمریکا باشد؛ اما هم اکنون این پیشنهاد چین باعث نگرانی آمریکا شده است؛ زیرا اینموضوع جز خطوط قرمز این کشور است. و عربستان اگرچه به پیشنهاد چین پاسخ مثبت نداده؛ ولی با سکوت خود زمینه را برای امتیاز گیری بیشتر از دو طرف فراهم کرده است.

در چنین شرایطی می توان گفت احیای برجام و ایجاد توازن در سیاست خارجی کشور می تواند تا حد زیادی وضعیت را دگرگون کند؛ زیرا در آن صورت چین مجبور است برای حفظ ایران در کنار خود تلاش بیشتری کند. این وضعیت باعث می شود ایران علاوه بر لغو تحریم و گرفتن امتیازات از غرب؛ بتواند قدرت چانه زنی خود را نزد چین و روسیه هم به شدت افزایش دهد. در واقع احیا برجام از منظر رقابت ژئوپلیتیک در چنین شرایطی بسیار به نفع ایران و سپس آمریکا است.

اما متاسفانه وضعیت کنونی ایران به گونه ای است که نه تنها بازیگران قدرتمند جهانی؛ بلکه بعضی از بازیگران منطقه ای هم در بسیاری از تحولات در حال دور زدن و نادیده گرفتن ایران هستند. برای مثال؛ ترکیه اخیرا با نادیده گرفتن ایران ثبات در قفقاز را به روابط ترکیه، ارمنستان و باکو مرتبط دانسته است؛ این کشور سعی دارد با تحمیل یک صلح بر ارمنستان و احداث کریدور زنگزور به نوعی ایران را از تحولات قفقاز حذف کند.

در مجموع فضای جهانی به گونه ای که با نگاه تک بعدی به مسائل جهانی نمی توان منافع و مصالح ملی کشور را به نحو مطلوب تعیین کرد. برای تامین، حفط و ارتقا منافع ملی لازم است که سیاستمداران متناسب با تحولات منطقه‌ای و شرایط سیال سیاست جهانی تا حد امکان قدرت انعطاف و انطباق پذیری خود را بهبود ببخشند. موضوعی که از سوی همسایگان در دستور کار قرار گرفته است؛ ولی در شرایط حال حاضر کشور ما دیده نمی‌شود.