صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۳۶۴۳۳
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۱۶ - ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی گفت: آن آقایانی که مخالف فهرست دادن احزاب و جریان‌های سیاسی در انتخابات هستند، از این به بعد لیست انتخاباتی ندهند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

فارس: حدادعادل در حال حاضر مشاور مقام معظم رهبری، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی است. برای تحلیل آرایش نیروهای سیاسی و جریان‌های مختلف و برنامه شورای ائتلاف در انتخابات پیش رو با حدادعادل به گفت‌وگو نشستیم.

در ادامه متن کامل این گفت‌وگو را ملاحظه کنید

 آقای دکتر حداد خوش‌آمدید به خبرگزاری فارس، شما رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب هستید، مجموعه‌ای که برای انتخابات‌های مختلف فهرست انتخاباتی منتشر می‌کند و برای جلب آرا و وحدت جبهه انقلاب تلاش می‌کند. این تنظیم فهرست آیا با تکلیف شخصی آحاد جامعه در شناخت نامزدها و رأی آگاهانه تعارضی ندارد؟ و اصلاً ضرورت این اقدام چیست؟

حدادعادل: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من ابتدا باید از خبرگزاری فارس تشکر کنم که فرصتی برای گفتگو ایجاد کرده است. ثانیاً باید ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) را تسلیت بگویم و دعا کنم که این محرم در ارتقاء سطح دین‌داری همۀ ما مؤثر باشد ان‌شاءالله.

ما اولین پاسخمان به این سؤال، تبیین ضرورت ایجاد یک ائتلاف و وحدت است بین نیروهایی که هدف واحد دارند؛ ما هدف واحد خود را حفظ و تقویت انقلاب اسلامی می‌دانیم و معتقدیم که همۀ افراد و احزاب و تشکل‌هایی که نیتشان حفظ انقلاب، دفاع از انقلاب و تقویت انقلاب است، بهتر است به‌جای ارائه فهرست‌های متعدد و مختلف به یک فهرست واحد برسند. این منطق کار ماست.

 

 برخی معتقدند این اقدام با آن تکلیف شخصی افراد جامعه در شناخت از نمایندگان تناقض دارد. می‌گویند چرا به‌جای شناخت شخصی و آگاهانه باید به یک لیست رأی داد؟

 اجازه دهید قبل از اینکه به این سؤال دوم برسم که مهم هم هست، راجع به نکتۀ قبلی یک توضیحی را اضافه بکنم. ببینید این یک امر بدیهی است که وقتی یک جریان سیاسی (من جریان می‌گویم که فراگیرتر از حزب باشد) وارد انتخابات می‌شود اگر رأی طرفداران آن جریان به چند لیست تقسیم بشود، احتمال شکست زیاد می‌شود و یک محاسبۀ ساده دارد که برای همه قابل‌فهم است. علاوه‌براین در سال‌های گذشته ما چند بار در عمل هم این شکست را تجربه کرده‌ایم. در دوره ماقبل اخیر در مشهد نیروهای طرفدار انقلاب -حالا به تعبیر ما- حدود ۷ فهرست داده بودند. شورای شهر قبلی هم دست نیروهای انقلاب بود و کم هم خدمت نکرده بود، اما طرف مقابل یک فهرست داد و نتیجه این شد که حتی یک نفر از آن فهرست‌های هفتگانه انتخاب نشد و آن تک فهرست برنده شد.

ما چند بار باید این شکست‌ها را تجربه کنیم تا معتقد شویم که باید متحد باشیم؟ از سوی دیگر پیروزی اتحاد و ائتلاف را هم دیده‌ایم. در همین مجلس یازدهم ما پیروزی را تجربه کردیم، مردم هم این را فهمیده‌اند. از اینجا برمی‌گردم به سؤال دوم شما؛ مردمی که آمدند (مثلاً در انتخابات اخیر شوراهای شهر) به نامزدهای ائتلاف رأی دادند، اعتقادشان این نبود که بقیه نامزدها افراد بدی هستند؛ ما هم چنین اعتقادی نداریم، آنها هم آدم‌های خوبی بودند، ولی مردم با هوش غریزی خودشان فهمیدند که اگر رأی خودشان را پخش نکنند، احتمال پیروزی‌شان بیشتر است و درست هم فهمیده بودند.

اما اینکه بعضی‌ها می‌گویند لیست دادن از جانب یک مرکزیت‌هایی مثل ائتلاف و امثال آن با تصمیم‌گیری خود افراد مغایرت دارد، احتیاج به توضیح دارد. حقیقت این است که اگر یک تشکل یا یک جریان سیاسی لیست بدهد و فهرستی را به مردم معرفی بکند، مانع آزادی افراد نمی‌شود. مردم می‌توانند به هر کس که دوست دارند رأی بدهند. ممکن است یک نفر فهرستی را ببیند و ۵ نفر از آن فهرست را انتخاب کند و ۲۵ نفر را از جای دیگری در برگه رأی خود بنویسد. هیچ قانونی و هیچ تشکلی نمی‌تواند مانع این کار بشود، پس آن حق برای مردم محفوظ است.

لکن باید توجه کرد که انتخابات برای عامه مردم است و تنها برای نخبگان سیاسی نیست؛ در انتخابات آن کارگر سادۀ بازار هم که بار جابجا می‌کند و مورد احترام ما هم هست، به‌اندازۀ شخص اول مملکت در رأی دادن حق دارد؛ اینجا سؤالی که پیش می‌آید این است که چقدر ممکن است عامه مردم و توده مردم بتوانند تعداد بالای نامزدها را موردبه‌مورد بررسی کنند و بشناسند و از بین آنها بهترین افراد را انتخاب کنند؟ همه‌جا در این‌گونه موارد به یک مرجع اعتماد می‌کنند و به معرفی آن مرجع احترام می‌گذارند

ما در سنت دینی خودمان نیز در انتخاب مرجع تقلید به چنین شیوه‌ای عمل می‌کنیم. طبیعی است برای عامۀ مردم هم امکان اینکه شخصاً بفهمند از میان علمای دین کدامیک اعلم و اصلح هستند وجود ندارد؛ چون یک کار تخصصی است. برای همین این راهکار پذیرفته شده است که یا خود فرد به یقین برسد و یا به قول کسی که به او اعتماد دارد، عمل بکند. در گذشته می‌گفتیم علمایی که مورد اعتماد هستند اگر صلاحیت یک فرد روحانی را برای مرجعیت تأیید کردند، مردم می‌توانند با خیال راحت به آن مرجع تقلید اقتدا کنند. حالا هم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یکی از کمک‌هایی که به مردم می‌کند همین است؛ بنابراین چنین شیوه‌ای یک سازوکار منطقی است.

 

آقای حداد چند ماه قبل در فضای رسانه‌ای کشور یک مسئله‌ای پیش آمد و اینطور بازنمایی شد که حضرت امام(ره) با ارائه فهرست انتخاباتی توسط احزاب و جریان‌های سیاسی مخالف بودند. این اتفاق همزمان شد با انتشار یک سند از سوی سایت جماران که برگه رأی امام(ره) بود. آنجا هم امام به‌صورت لیستی رأی نداده بودند. آن زمان تحلیل‌ها به این سمت رفت که امام با تحزب و ارائه فهرست انتخاباتی مخالف است. آیا واقعاً امام(ره) با تحزب و ارائه فهرست انتخاباتی از سوی جریان‌های سیاسی در انتخابات‌ها مخالف بودند؟

 اگر واقعاً اینطور است، آن آقایانی که این حرف‌ها را می‌زنند از این به بعد در انتخابات‌ها لیست ندهند؛ این آقایان چطور با اینکه از این موضوع خبر داشتند، همیشه در لیست دادن و کار حزبی و تشکیلاتی از همه مصرتر و فعال‌تر بودند؟ چطور یک نفر غیر از خودشان را تحمل نمی‌کردند که وارد مجلس شود؟ بلایی که سر بنده در مجلس ششم آوردند، مگر غیر از این بود؟ امام راجع به تحزب یک ملاحظاتی داشتند که ناشی از تجربۀ ایشان در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب بود و تجربه تلخی بود؛ امام در میدان عمل از مشروطه به بعد دیده بودند که احزاب غالباً دست‌ساخته خارجی‌ها هستند. ایشان این مطلب را در همان سال‌های اول انقلاب در یک سخنرانی هم گفتند و اشاره کردند که این خطرها همیشه تحزب را در ایران تهدید می‌کرده، ولی همین امام اجازه دادند که نزدیک‌ترین یاران خودشان در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی یک حزب تشکیل بدهند.

اگر امام اساساً با هر نوع کار حزبی مخالف بودند کافی بود به آقایان بهشتی، خامنه‌ای، موسوی‌اردبیلی، شهید باهنر و هاشمی اشاره‌ای بکنند که این کار به مصلحت نیست. اما امام نه‌تنها منع نکردند بلکه صددرصد تأیید کردند. بنده که به شما می‌گویم صددرصد تأیید کردند، از دی‌ماه ۵۷ عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بوده‌ام؛ ما در آن زمان کار خودمان را صددرصد در مسیر نهضت و انقلاب و امام می‌دانستیم. حتی به یاد دارم یکبار شورای مرکزی رفتند قم و با امام دیدار کردند. صحبت‌های امام با شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی قاعدتاً باید در مجموعۀ آثار امام موجود باشد. آیا در آنجا امام گفته است که بروید کار حزبی خود را تعطیل کنید یا این حرکت را تأیید کرده‌اند؟

در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی حزب جمهوری اسلامی فهرست داد، کسی که مأمور شد این فهرست را به قم ببرد و خدمت امام تقدیم کند بنده بودم. یک روز جمعه به قم رفتم و بعدازظهر جمعه که امام در فیضیه سخنرانی داشتند به فیضیه رفتم و بعد از اینکه امام سخنرانی کردند من آن فهرست را در یک پاکت سربسته‌ای خدمت ایشان تقدیم کردم. امام پاکت را گرفتند و فرمودند که من نظرم را خواهم داد.

می‌خواهم بگویم روال این بود. آیا در آن غوغای اول انقلاب، مردمی که دائم شهید می‌دادند و از انقلاب دفاع می‌کردند و از پیروزی شاد بودند، همه قادر به بررسی آن تعداد نامزدها و شناسایی بهترین‌ها بودند؟ یک مرجعی که مورداعتماد امام و مورداعتماد مردم بود به مردم کمک کرد و البته هیچ اجباری هم در کار نبود. به نظر من اینکه امام در آرایی که داده‌اند کسانی را برداشته‌اند و کسان دیگری را جای آن گذاشته‌اند به مصلحت‌اندیشی خود امام برمی‌گردد که ما از آن خبر نداریم؛ ولی روال عمومی این بوده است.

 

 امام(ره) هم امتناع نکردند؟

 به‌هیچ‌وجه نهی نکردند، بلکه پشتیبانی هم می‌کردند. البته بعداً در همان حزب جمهوری اسلامی ایشان یک ضعف و فتوری دیدند که سبب شد حزب در زمان امام(ره) اعلام توقف کرد؛ ولی این به‌معنای این نبود که در انتخابات‌ها معرفی افراد شایسته به مردم کار غلطی است. این یک امر عقلایی و منطقی است و به‌هیچ‌وجه با آزادی افراد هم منافات ندارد و به معنی اجبار مردم هم نیست. یک قاعده‌ای است که تاکنون بوده و از این به بعد هم می‌تواند ادامه داشته باشد، دربارۀ این موضوع رهبر انقلاب در دورۀ چهارم شوراها موقع رأی دادن یک بیانی دارند که نقل به مضمون آن این است که من به ۳۱ نفر برای شورای شهر رأی دادم. البته بعضی از این حضرات را از نزدیک می‌شناختم، بعضی را هم نمی‌شناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرست‌هایی که پیشنهاد می‌کنند و می‌دهند. آیا از این صریح‌تر داریم؟

 

آقای دکتر در اسفندماه انتخابات مجلس است ما دوست داریم تحلیل شما را از آرایش نیروهای سیاسی و جریان‌های سیاسی بدانیم. اینکه جبهه انقلاب، جبهه اصلاحات، اپوزیسیون‌های خارج از کشور و... در چه آرایشی هستند و به نظر شما چه سازوکاری برای انتخابات توسط جریان‌های سیاسی شکل خواهد گرفت؟ وضعیت مشارکت به چه صورت خواهد بود؟

آنچه در ۱۱ اسفند اتفاق خواهد افتاد چندان مانند یک معادله ریاضی قابل‌پیش‌بینی نیست. تحولات اجتماعی سیاسی سال گذشته هم در کشور اتفاق افتاده است که باید دید تأثیرش در انتخابات چگونه خواهد بود. وقایع سال 14۰۱ امری نیست که بگوییم هیچ تأثیری در انتخابات و مشارکت سیاسی مردم نخواهد داشت. آن رویدادها مسائلی بود که باید فعالان سیاسی روی آن مطالعه کنند و ملاحظات خودشان را داشته باشند. مشکلات اقتصادی مردم، مشکلات معیشتی، گرانی و تورم هم وجود دارد و اینها هم فراتر از کارهای تشکیلاتی و تشکل‌ها در کار انتخابات تأثیر می‌گذارد‌. این مسائل واقعیت‌هایی است که جلوی روی ما است و هر تشکل سیاسی که بخواهد در عرصۀ انتخابات فعال بشود باید همۀ این‌ها را در نظر بگیرد.

دربارۀ جریان اصلاحات باید بگویم که این جریان که در حال حاضر نه در مجلس حضور چشمگیری دارد و نه در دولت حضور دارد، کاملاً محتمل است که با یک تجدید قوایی به صحنه انتخابات بیاید، این را می‌توان حدس زد. از تحرکاتی هم که این‌سو و آن‌سو دیده می‌شود چنین حضوری قابل پیش‌بینی است. البته از اظهاراتی که افراد سرشناس جریان اصلاحات می‌کنند معلوم می‌شود بعضی رگه‌ها و شاخه‌های آنها موافق شرکت در انتخابات هستند و برخی نیستند. حالا این موافقت‌ها و مخالفت‌ها چقدر راهبردی است و یا اینکه چقدر تاکتیکی است باید در عمل و با گذشت زمان تجربه شود؛ ولی در کل می‌شود حدس زد که جریان اصلاحات دارد خودش را برای نوعی شرکت در انتخابات آماده می‌کند.

از طرف دیگر در میان نیروهای غیر اصلاحات که ما به آنها نیروهای انقلاب می‌گوییم، تشکل‌های مختلف وجود دارند. برخی تشکل‌های جدید هم اضافه شده و آنها هم با انگیزه فعالیت انتخاباتی الآن مشغول کار هستند. بنابراین می‌توان از حالا حدس زد که در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ ما با یک تکثر بیشتری نسبت به سال ۹۸ روبرو باشیم. این به یک معنا می‌تواند انتخابات را جدی‌تر کند و رقابت را معنادارتر کند و مشارکت را هم افزون‌تر کند و رقابت و مشارکت هم لازمۀ انتخابات است و رهبری هم امسال زودتر از همیشه در فروردین، آن چهار اصل سلامت، امنیت، مشارکت و رقابت را مطرح کردند. ما هم خودمان را ملزم می‌دانیم که در هر چهار مورد تلاش کنیم. البته بخش‌های مربوط به‌سلامت و امنیت انتخابات بیشتر به برگزارکنندگان انتخابات مربوط می‌شود، اما آن دو بخش دیگر یعنی مشارکت و رقابت میدانی است که همه می‌توانند در آن حضور داشته باشند. ما به‌عنوان شورای ائتلاف از تنوع بیشتر و مشارکت بیشتر مردم استقبال می‌کنیم.

 

آقای دکتر از فعالیت‌های شورای ائتلاف برای انتخابات بفرمایید. آیا فعالیت این شورا برای انتخابات شروع شده است؟ بررسی‌هایی صورت گرفته است؟

 بله، مدت‌هاست که بررسی‌های خودمان را شروع کرده‌ایم. یکی از کارهایی که می‌کنیم، ارزیابی از عملکرد خودمان در انتخابات دوره قبل است تا ببینیم کدامیک از روش‌های ما خوب بوده و جواب داده است، آن را تقویت کنیم؛ و اگر اشکال و اشتباهی هم در کارمان بوده، آن را بشناسیم. به تعبیر واضح‌تر، ما یک آسیب‌شناسی از آخرین انتخابات مجلسی که در ۹۸ داشتیم در برنامه داریم. بعضی از روش‌هایی را که در آن زمان داشته‌ایم نقد کرده‌ایم و نقد هم به آن‌ها وارد بوده است و طبعاً باید در آنها تجدیدنظر بکنیم، این یکی از کارهای ما است.

کار مهم دیگری که ما شروع کرده‌ایم و تا جایی که من می‌دانم در بین تشکل‌های انقلابی سابقه نداشته است، ایجاد یک سازوکار نظارت بر کار نمایندگان فعلی است. از حدود یک سال پیش این مسئله را مطرح کرده‌ایم که ما در برابر مردمی که به فهرست ما اعتماد کرده‌اند و به افراد مورد تأیید ما رأی داده‌اند متعهد هستیم و اگر نمایندگان مجلس که با معرفی ما وارد مجلس شده‌اند به وظیفه خودشان در جایی عمل نکرده باشند، باید این واقعیت را با مردم و با خود آن نماینده‌ها در میان بگذاریم. به همین جهت سازوکاری برای نظارت بر کار نمایندگان طراحی کرده‌ایم و امروز، در فاصلۀ چندماهه‌ای که تا انتخابات داریم می‌توانم خدمت شما عرض کنم که تک‌تک نمایندگانی که در فهرست ما بودند کارنامه‌ای نزد ما دارند. در این کارنامه شاید نزدیک به ۱۵۰ شاخص برای ارزیابی نمایندگان به تفکیک دسته‌بندی و مدون شده است. در این روش برای نمره دادن هم سازوکاری پیش‌بینی شده است و ما می‌توانیم در انتخابات آینده مشخص کنیم که کدام نماینده شایستگی این را دارد که ما او را دوباره به مردم معرفی کنیم و کدام نماینده شایستگی این مسئله را ندارد.

 

 میانگین نمره این نماینده‌ها حدوداً نزد شورای ائتلاف چند است؟

 من به این صورت که میانگین عددی این شاخص‌ها را داشته باشیم نمی‌توانم در حال حاضر پاسخی بدهم؛ ولی این نکته را عرض می‌کنم که آن‌هایی که شایستگی را دارند و خوب هستند غلبه دارند بر آن‌هایی که شایسته نیستند؛ یعنی این‌طور نیست که اکثر کسانی که معرفی شده باشند در این کارنامه مردود شده باشند، اکثراً رأی قبولی دارند. این البته به این معنا نیست که هر کس در مجلس یازدهم قبول شده باشد، حتماً در مجلس دوازدهم هم نماینده خواهد بود. ممکن است یک نفر پیدا بشود که از نمایندۀ فعلی بهتر باشد، ولی ما کلاً از بدنه مجلس راضی هستیم و بدنه مجلس را انقلابی می‌دانیم.

 

 آقای دکتر یکی از نقدهایی که به شورای ائتلاف معمولاً وارد می‌شود- البته این نقد به تمام احزاب سیاسی وارد است- این است که در غیر از مسائل انتخاباتی و غیر از ایام انتخابات و در متن زندگی مردم حضور فعالی ندارند. این چیزی که به نظر می‌آید این‌گونه است که هرچقدر به ایام انتخابات نزدیک می‌شویم این فعالیت‌ها بیشتر می‌شود، درحالی‌که انتظار می‌رود زمانی که شورای ائتلاف مثلاً مجلس را به دست می‌گیرد یا شهرداری را به دست می‌گیرد اتفاقاً فعالیتش بیشتر شود؛ چه از بعد نظارتی، چه از بعد طرح مسائل و چه از بعد ارتباط با مردم. این نقد را شما وارد می‌دانید یا پاسخی برای آن دارید؟

بله، من این نقد را وارد می‌دانم. البته لازم است توضیحی بدهم و آن این است که شورای ائتلاف یک حزبی در ردیف سایر احزاب و در عرض آنها نیست. شورای ائتلاف یک سازوکاری است برای همسوشدن و هم‌صدا شدن و هم‌راستا شدن احزاب معتقد به انقلاب و معتقد به ولایت‌فقیه و معتقد به راه امام و معتقد به راه رهبری.

شورای ائتلاف چنین جایی است. ما نمی‌خواهیم در کنار احزاب موجود یک حزب جدیدی تأسیس کنیم. تعدد احزاب در کشور ما یک واقعیت است گرچه ما هیچ حزب نیرومندی نداریم ولی حزب زیاد داریم و هر حزبی هم حتماً یکی از مهم‌ترین کارهایش شرکت در انتخابات است. شورای ائتلاف سعی می‌کند که این انگیزه‌ها هم‌افزا شود. این مهم‌ترین نقش شورای ائتلاف در انتخابات است. آنچه شما گفتید ضعف بزرگ احزاب در کشور ما است. من اگر بخواهم صریح به شما اعلام بکنم باید بگویم درایران به‌معنای واقعی هنوز حزب نداریم. این حرف ممکن است که به بعضی‌ها بربخورد، اما بنده معتقدم که حزبی که واقعاً به اندازۀ ادعاهای خودش و اعتقادات خودش بتواند در جامعه و مردم نفوذ داشته باشد و حرفش برد داشته باشد، نداریم؛ و الّا احزابی که از وزارت کشور مجوز گرفته‌اند زیاد هستند.

همین هم باعث می‌شود که احزاب کارکرد فصلی داشته باشند و موقتی و موضعی کار کنند. آنها غالباً دو ماه قبل از انتخابات فعال می‌شوند و یک ماه بعد از انتخابات هم از فعالیت دست می‌کشند. ما باید برای آیندۀ ایران کار تشکیلاتی بکنیم و جز این هیچ چاره‌ای نداریم. یکی از ضروری‌ترین کارهای یک حزب موفق و یک تشکیلات سیاسی موفق، سیاسی کردن توده‌های مردم و افزایش بصیرت سیاسی در توده‌های مردم است. این کار خیلی مهمی است. یکی دیگر از اقدامات مهم کادرسازی و شناسایی نیروهای مستعد و تقویت آنها برای ایفای نقش در اداره کشور است. باید در یک میدان وسیعی نیروها را شناسایی کنند و مخصوصاً جوان‌ها را پله‌پله رشد بدهند؛ از نظر تجربۀ مدیریتی، از نظر دانش، آگاهی‌های سیاسی و فعالیت‌های اجتماعی و درنهایت از آن نیروها در اداره کشور استفاده شود، تا شایسته‌سالاری محقق گردد. این‌طور نشود که هر حزبی فقط دنبال این باشد که همان ۱۰ یا ۲۰ نفری را که خودش می‌شناسد یا حداکثر ۱۰۰ نفر یا ۲۰۰ نفری که با هم متحد هستند فقط آن‌ها را بر سر کار بیاورد.

این نوع کارها، اموری است که در کشور ما ضعیف است. ما در شورای ائتلاف تلاشمان این است که این اندیشه‌ها را محقق کنیم و همین‌جا من عرض بکنم که در انتخابات یازدهم اسفند به حول و قوۀ الهی با تمام توان و تدبیر خودمان وارد می‌شویم و به وظیفه‌مان عمل می‌کنیم؛ اما قطع‌نظر از هر نتیجه‌ای که این انتخابات داشته باشد، کار اجتماعی خودمان را برای پشتیبانی از انقلاب متوقف نمی‌کنیم و کاملاً هم توجه داریم که در ابتدای راه هستیم. هرچند ممکن است اشتباه بکنیم و حتی زمین هم بخوریم، اما اعتقاد داریم که برای حفظ انقلاب کار اجتماعی وسیع و کار تشکیلاتی ضروری است. توجه به جوان‌ها ضروری است، ما برای رشد جوان‌ها برنامه داریم، برای گسترش فکر سیاسی و کار تشکیلاتی سیاسی میان بانوان برنامه داریم و این کار را جدای از هر نتیجه‌ای که انتخابات داشته باشد، وظیفۀ خودمان می‌دانیم و نتیجۀ انتخابات هر چه باشد ما را از چنین وظیفه‌ای باز نمی‌دارد.

 

آقای دکتر دربارۀ انتخابات تناسبی هم نظرتان را بفرمایید. بنا به گفته برخی نماینده‌ها هرچند قانون جدید انتخابات مجلس بدون بند تناسبی شدن ابلاغ شده است، اما ظاهراً مجلس قصد دارد در یک طرح جداگانه‌ای این مسئله را دوباره مطرح کند.

انتخابات تناسبی یک مفهوم قابل‌توجهی را در خودش دارد و آن این است که جریان‌های سیاسی به تناسب آرایی که در انتخابات کسب می‌کنند در مجلس حضور داشته باشند. به‌اصطلاح معمول مجلس صفر و صدی نمی‌شود. این حرف بدی نیست، اما بنده فکر می‌کنم یک مانع در راه وجود دارد و آن اینکه انتخابات تناسبی قویاً حزب‌محور است، چون می‌گوید هر حزبی بیاید و اسامی خودش را اعلام بکند و فهرست خودش را بدهد و مردم سراغ آن فهرست بروند. مشکلی که وجود دارد این است که در جامعۀ‌ ما هنوز احزاب تبلور و استحکام کافی پیدا نکردند و تحزب به‌صورت کافی تحقق پیدا نکرده است و احزاب در ذهن مردم جا نیفتاده‌اند. اگر شما می‌بینید که این مفهوم انتخابات تناسبی در این ماه‌های اخیر دائم این دست و آن دست می‌شود و یک روز با آن موافقت و روزی دیگر با آن مخالفت می‌شود یکی از دلایلش (که کمتر هم به زبان می‌آورند) این است که ما احزاب جاافتادۀ مشخص نداریم و انتخابات تناسبی یک روشی است که در فضای تحزب جاافتاده معنا پیدا می‌کند. من فکر می‌کنم اگر کار تحزب در ایران یک سروسامانی بگیرد و یک‌شکلی بگیرد، بستر برای انتخابات تناسبی آماده می‌شود.

 

 سروسامان دادن از طرف چه کسانی باید اتفاق بیفتد؟

 خود احزاب باید کار خودشان را جدی بگیرند؛ یعنی همانطور که شما اشاره کردید این‌طور نباشد که حضورشان در میدان سیاسی فقط موقع انتخابات باشد.

 

گاهی از سمت برخی جریانات سیاسی چنین گفته می‌شود که اگر مشارکت بالا برود رأی جبهه انقلاب کمتر می‌شود. گاهی این ادعا با یک ژست بالاتر هم مطرح می‌شود که مثلاً جریان انقلابی دوست ندارد مشارکت بالا باشد و حتی سعی می‌کنند رد صلاحیت‌ها را به این مسئله ربط بدهند. پاسخ شما به این ادعا چیست؟

 من تا جایی که تجربۀ سیاسی میدانی دارم هیچ‌وقت ندیده‌ام که فعالان سیاسی اصولگرا یا انقلابی بروند به شورای نگهبان بگویند که شما رقبای ما را حذف کنید تا ما پیروز بشویم، یعنی چنین اقدامی را من ندیده‌ام. ممکن است یک نامزدی در یک شهرستان شخصاً از اینکه رقیبش به علت نظر شورای نگهبان حذف شده باشد خوشحال شود، اما این یک امر شخصی است، ولی اینکه یک جریان اصولگرا بیاید و از شورای نگهبان بخواهد یا آرزو بکند یا تلاش بکند که شورا رقبا را حذف کند، هرگز در دستور کار ما نبوده و نیست. ما معتقدیم که مشارکت بالا به سود انقلاب است ولو اینکه هر نتیجه‌ای داشته باشد. شورای نگهبان هم چنین نیست که فقط داوطلبان یک جناح را رد کرده باشد، شورا از هر دو جناح و جریان، هم افرادی را رد می‌کند و هم افرادی را تأیید می‌کند.

خود مشارکت یک کار انقلابی است و درست به همین دلیل است که دشمنان انقلاب تلاش می‌کنند تا مشارکت پایین بیاید. وقتی مشارکت پایین می‌آید آنها خوشحال می‌شوند و صورت‌هزینه برای انقلاب می‌فرستند؛ پس معلوم است وقتی مشارکت بالا می‌رود ما باید صورت‌هزینه برای آنها بفرستیم و بگوییم شما ضرر کردید! مشارکت مردم چیزی بوده که هرگز از این انقلاب جدا نبوده است. این انقلاب با مشارکت مردم به وجود آمده و با مشارکت مردم هم حفظ شده است؛ چه در صحنه‌های سیاسی، چه در جنگ، چه در هر جای دیگری که به حضور مردم احتیاج بوده است؛ بنابراین مشارکت یک امر مسلمی است که ما باید از آن استقبال کنیم. عوامل مؤثر در مشارکت مردم هم همه‌اش سیاسی نیست، بلکه اقتصادی هم هست و عوامل دیگری هم در کار است

جریان اصلاحات همیشه با شورای نگهبان اختلاف داشته است؛ شورای نگهبان روی معیارهای خاصی صلاحیت داوطلبان را بررسی می‌کند و در این بررسی، هم از جریان اصلاحات یک عده را رد می‌کند و هم از جریان اصولگرا. همیشه هم این را شاهد بوده‌ایم، منتها دوستان اصلاحاتی ما هر وقت پیروز می‌شوند آن را نتیجۀ اقبال مردم به خودشان می‌دانند و هر وقت پیروز نمی‌شوند گناهش را به گردن شورای نگهبان می‌اندازند.

من یک مصداق بیان می‌کنم تا شما و کسانی که این مصاحبه را می‌خوانند روی آن تأمل کنند. در انتخابات شورای شهر دوم که در سال 1381 در مجلس ششم صورت گرفت، شورای نگهبان دخالتی نداشت، چون نظارت بر انتخابات شوراها به دست مجلس است. مجلس ششم که مجلس اصلاحات بود هیئت نظارت درست کرد و با گشاده‌دستی از ماورای بنفش تا مادون‌قرمز همه را تأیید کرد. خیابان‌های شهر از تبلیغات تأییدشدگان پر بود. اما مشارکت پایین بود. با اینکه دولت هم دست خودشان بود، مجلس هم دست خودشان بود و انتخابات شورای شهر را هم خودشان برگزار کردند، تقریباً در سراسر کشور شکست خوردند. آیا آن شکست به شورای نگهبان مربوط بود؟ در همین انتخابات مجلس یازدهم که شورای نگهبان تعدادی از هر طرف را رد کرده بود، بالاخره اصلاحات لیست داد، اما مردم به آنها اقبال نکردند. اشخاصی در همین انتخابات مجلس یازدهم در فهرست اصلاح‌طلبان بودند که یک‌دهم دور قبل خودشان رأی آوردند، شورای نگهبان هم تأییدشان کرده بود؛ بنابراین شکستن همۀ کاسه‌کوزه‌ها سر شورای نگهبان صحیح نیست. ما بالاترین میزان مشارکت بعد از انقلاب با 85 درصد مشارکت را در سال 88 داشتیم که در آن انتخابات جریان انقلاب پیروز بود. الزاماً اینطور نیست که هر جا مشارکت بالا رفت آنها پیروز بشوند.