پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حکایت «قاضی مرتضوی»
حکایت غریبی است! این مرد در حالیکه در پروندهای متهم بود و دادگاه سرگرم
رسیدگی به اتهام وی، به ریاست «ستاد قاچاق کالا و ارز» منصوب شد!
خیلی جالب است. شما اگر بخواهید
به عنوان آبدارچی در یک اداره معمولی در یک روستا حتی استخدام شوید،
نیازمند گواهی سوء پیشینه و مواردی از این دستید. اما چطور یک متهم توسط
دولتمردان به ریاست، آن هم در چنین سمتی میرسد، ملت را انگشت به دهان کرد!
بعدها
دولت در اقدامی عجیب او را به ریاست تأمین اجتماعی رساند! سمتی حساس که او
هیچ تخصصی و تجربهای در آن نداشت. بسیاری اعتراض کردند اما مانند انتصاب
قبلی، دولتمردان نشنیدند و مقاومت کردند. مقاومتی تحسین برانگیز! کلی هیاهو
بپاشد اما دولت کوتاه نیامد. هیچکس هم تا امروز نفهمیده چرا؟ مجلسیان
اعتراض کردند و کار به دیوان عدالت اداری کشید و دیوان هم حکم به برکناری
او داد. مسؤولان دیوان و نمایندگانی از مجلس میگفتند؛ مرتضوی باید برود و
ماندنش جرم است. حتی تهدید کردند؛ اگر بماند، وزیر کار هم باید برود. حکم
برکناریاش را در روزنامه رسمی کشور هم چاپ کردند. اما معاون رئیس جمهور به
خبرنگاران گفت: حکم اجرا نمیشود. او میماند. دعوا ادامه داشت. مردم
نگران و حیران از این لج و لجبازی، شاهد بودند، رسانههای ضد انقلاب نقل
محفلشان شده این دعوای مسؤولان جمهوری اسلامی ایران و البته کسی هم کوتاه
نمیآمد. تو گویی تأمین اجتماعی بدون آقای مرتضوی نابود میشود و فقط اوست
که لایق این سمت است. حتی اساسنامه تأمین اجتماعی را برای ماندن ایشان عوض
کردند!
در این میان یکی از نمایندگان حامی دولت، جناب آقای «احمد
بخشایشی اردستانی» گفته است: «... به امثال مرتضویها جهت دفاع از نظام در
ایام فتنه نیازمندیم. اگر مرتضوی به دلیل حمایتی که از نظام داشته مورد
مؤاخذه قرار گیرد، نباید در آینده انتظار دفاع از نظام را از دیگران داشته
باشیم!» بله! عدهای بر آن بودند که برخورد با قاضی مرتضوی، طرفداران و
مدافعان نظام را دلسرد میکند. نگارنده نمیداند و نمیفهمد چرا در ایام
فتنه به امثال مرتضویها نیاز است؟ اکنون که ریاست او خود به فتنهای در
کشور بدل شده، اگر مرتضوی صلاح بداند، آیا بهتر نیست خودش کناره گیری کرده و
نگذارد این غایله ادامه یابد! خاصه آنکه میگویند ایشان قول شرفی هم در
این باب داده است!
سؤال اینجاست که آیا مدافعان نظام از حسابرسی و کنترل
رفتار خود سرانه برخی در نظام دلخور و مأیوس میشوند یا از بیتوجهی به آن
و دست خوش دادن به آنها؟ آخر این چه استدلال و منطقی است؟ چقدر مظلوم است
این نظام و چه آسوده برخی با عشق مردم به آن و با خود آن شوخی میکنند! ما
در فتنهها به مردم نیازمندیم و اینگونه لجبازیها و کشمکشها، مردم را
دلسرد میکند.
اگر از همان اول آقای مرتضوی خودش کنارهگیری میکرد یا
دولتمردان کسی را جایگزین او میکردند، آسمان به زمین میآمد؟ براستی چه
کسی از ادامه این یقهگیریها و دعواهای کودکانه بیپایان سود میبرد؟