پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : گل دو حرف دارد و تو حرف نداري. عنوان فوق بخشي از سخنان حجتالاسلام شجوني در جمع هزاران نفر از مردم و خانواده شهداي شهرستان فومن در تيرماه سال 1386 خطاب به آيتالله هاشمي رفسنجاني است كه بدون هيچگونه تفسير و توضيحي با توجه به نوار صوتي موجود و در پاسخ به تخريبهاي پيدرپي آقاي شجوني عليه آيتالله هاشمي، نقل مينمايم و قضاوت را به خوانندگان ميسپارم.
" آقاي هاشمي رفسنجاني، در سالهاي قبل از انقلاب يك بار شما داخل زندان قزلقلعه بوديد و من بيرون قلعه در ساختمان ساقي بودم. جزو آخوندهايي بودم كه سرك ميكشيدم ميخواستم همه چيز را بفهمم. موقعي بود كه 9 شب با آيتالهر زياوري و آيتالله بحرالعلوم در زندان بوديم. از شيشه نگاه ميكردم. به خدا پاهاي خوني شما را ديدم. مرا به ياد سيره ابن هشام و سيره الحلبيه انداخت كه ذغالفروشهاي طائف آن قدر پيامبر را زده بودند كه يكي نوشت؛ هركه پيامبر را از دور ميديد، خيال ميكرد چكمه قرمز پوشيده است.
به جان شما قسم كه من آن شب ديدم كه آقاي هاشمي را بغل كردند و راه ميبردند. در حالي كه پاهايش غرق خون بود. به آيتالله طالقاني، شيخ باقر نهاوندي، شمس گيلاني، واعظ طبسي و روحاني فراري مشهد كه در آنجا بودند، گفتم: ديدم كه هاشمي را با پاهاي خونآلود ميبرند.
مردم، اين مرد براي انقلاب زحمت كشيد. به خدا در آينده حرف اول را، آب ميزند. ايشان چقدر سد درست كرده است!! ايشان اخيراً به من فرمودند: «الحمدلله آب براي شما شماليها فراوان است. ما كه در كوير هستيم، واقعاً براي آب مشكل داريم. با اينكه اين قدر سد درست كرديم، يك آرزو داشتم كه به آن نرسيدم. الان آب شيريني از استان لرستان ميرود و به اروند ميريزد. هزينههايي كرديم كه نشد و صدام هم در شرايطي بود كه نميتوانستيم كار كنيم. الان دوستان ما در عراق حاكم هستند و ما نميتوانيم آن سد را بزنيم.»
اين جمله نشان ميدهد كه دلش واقعاً براي ايران ميسوزد. من و چهار پسرم در تبليغات ايشان، فقط براي خدا كار كرديم. ميدانيد كه وقتي بالاي منبر و پشت تريبون قرار بگيرم، هيچ چيز جز رضاي حق را در نظر نميگيرم. يك نفر براي من اساماس زده بود كه آقاي شجوني گل دو حرف دارد و تو حرف نداري. من به آقاي هاشمي رفسنجاني ميگويم، كه آقاي رفسنجاني گل دو حرف دارد و تو حرف نداري.
اميدواريم آنهايي كه معرفت ندارند، حرف نزنند. نميگويند ايشان چكار ميبايست انجام دهد كه نداد؟ آقاي هاشمي يك عيب دارند كه از خودش دفاع نميكند. شايد نميتواند چيزي بگويد. واقعاً چه بگويد؟ آدمي كه از آب پاكتر است، بگويد من پاكم؟ اصلاً در شأن آقاي هاشمي نيست.
به آقاي هاشمي رفسنجاني عرض ميكنم كه فومن از همه شهدا قدرداني ميكند. اين روزها در همه جاي كشور از طلبههاي شهيد قدرداني ميكنند و ما هم از طلبهها و روحاني شهيد خود قدرداني ميكنيم و اين مجلس را برگزار كرديم. هر روز آقاي هاشمي را دعا ميكنم. دوستش دارم. خودش ميداند كه آزاد مَردم و بالاي ابرها راه ميروم. با همه آزادگي خود ميگويم كه هميشه براي آقاي هاشمي رفسنجاني دعا ميكنم. "
در خاتمه به عنوان يكي از دلسوزان نظام و انقلاب از تيم رسانهاي، دفتر و سايت آيتالله هاشمي رفسنجاني اين انتقاد را دارم كه چرا نه تنها از ايشان دفاع نميكنند، بلكه از دادن مطالب براي دفاع مستدل هم خودداري ميكنند و با اين كار خود اجازه ميدهند تا رسانههاي معلومالحال از عده قليلي كه تعدادشان به انگشتان دستان هم نمي رسد، به عنوان افكار عمومي منتقد آقاي هاشمي نام ببرند و من خودم در راهپيمايي 22 بهمن سال گذشته به طور اتفاقي در مسير ايشان قرار گرفتم و شاهد ابراز ارادت عامه مردم نسبت به ايشان بودم.
احساس میکنم خیلی آدم پاکی هستم به خودم امیدوار شدم