پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سامان نصراللهی: جنگ اوکراین دقیقاً در اوج مذاکرات هستهای آغاز شد، در آن زمان بسیاری انتظار داشتند که در آن مرحله مذاکرات به نتیجه برسد. اما تعلل مذاکره کنندگان ایرانی و سنگ اندازی روسیه که بعد از حمله به اوکرین یک ایران تحریم شده را به بیشتر به نفع سیاستهای خود میدانست باعث شد تا مذاکرات به نتیجه نرسد، همانطور که کنستانتین سیمینوف مدیرکل صندوق ملی امنیت انرژی روسیه بعد از شکست مذاکرات در آن مرحله در اکتبر ۲۰۲۲ گفته بود: «ایران تحت تحریم خواهد ماند و این تحریمها بدتر هم خواهد شد. صادقانه بگویم که این خبر خوبی برای ما (روسیه) است».
با ادامه پیدا کردن جنگ اوکراین و نزدیکی سیاسی ایران و روسیه و نیز مهمتر از همه لحن حمایت آمیز بسیاری از مقامات دولتی ایران نسبت به سیاستهای روسیه باعث شد ایران به عنوان یک کشور حامی روسیه و به زعم غربی ها شریک جرم در مظان اتهام قرار گیرد. این موضوع وقتی ابعاد جدی به خود گرفت که ادعای کمک پهپادی ایران به روسیه در رسانهها منتشر شد. بعد از انتشار این خبر روسیه نه تنها دریافت کمک پهپادی از ایران را رسما تائید کرد؛ بلکه به شکل گسترده و عیانی پهپادهای ایرانی را در جنگ به کار گرفت، مسئلهای که باعث شد ایران در یک تنگنای جدید دیپلماتیک قرار گیرد.
بعد از موضوع پهپادها ادعاهای دیگری مبنی بر اسال موشکهای بالستک ایران به روسیه هم منتشر شد، در شرایط حاضر این بحث مطرح شده است که ایران در حال کمک به روسیه برای ساخت پهپاد در خاک این کشور است. چنین مباحثی نگرانیها را در خصوص امنیتی سازی مجدد سیاست خارجی ایران ایجاد کرده است. واقعیت این است بعد از اشغال سفارت آمریکا به وسیله دانشجویان انقلابی ایران در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ انگاره آمریکا ستیزی در ایران و در سمت دیگر سیاست ایران هراسی در آمریکا اوج گرفت. به واسطه تسلط نظامی، اقتصادی و مهمتر از همه تسلط رسانهای آمریکا از آن تاریخ تاکنون سیاست ایران هراسی باعث شده است که دستگاه سیاست خارجی ایران بجای تمرکز بر منافع ملی و فراهم کردن زمینههای توسعه و جذب سرمایه خارجی، اکثر توان خود را صرف اتهام زدایی از انبوه اتهاماتی که علیه کشور مطرح میشود کند. از ابتدای قرن جدید میلادی نیز امنیتی کردن ایران در قالب پرونده هستهای وارد مرحله جدیدی شده است.
هم اکنون مسائلی مانند جنگ اوکراین در کنار حل نشدن پرونده هستهای و حتی عوارض ناشی از ناآرامیهای اجتماعی باعث شده است که شرایط برای فشار مضاعف و تشدید امنیتی سازی سیاست خارجی ایران فراهم شود. نتایج عملیاتهای نظامی روسیه نشان میدهد که روسیه در باتلاق اوکراین گیر کرده است. از زمان انتشار ادعای کمک پهپادی ایران به روسیه، کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه به شکلی صریح ارائه پهپادها را بهعنوان نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیتسازمان ملل متحد قلمداد کردهاند. آنها میگویند اگرچه تحریمهای تسلیحاتی بر اساس این قطعنامه در اکتبر ۲۰۲۰ منقضی شد؛ ولی تحریمهای مرتبط با صادرات و واردات فناوری مرتبط با موشک تا اکتبر ۲۰۲۳ برقرار است. به نظر میرسد آنها تلاش دارند که حامیان روسیه هم باید مختلف بهای حمایت خود را از مسکو بپردازند. در این زمینه دولت اوکراین و شخص زلنسکی به شکل فعالانهای تلاش دارند که چهره ایران را به عنوان نیروی حامی شر که همان روسیه باشد در جهان معرفی کند. تا چهره امنیتی برساخته شده از ایران همچنان و به شکل جدیدتری ادامه پیدا کند.
اما امنیتی سازی به چه معناست و چگونه ممکن است چهره و سیاست خارجی یک کشور امنیتی سازی شود؟
در یک تعریف کلاسیک و آکادمیک، امنیتی سازی به معنی تعریف و طبقه بندی موضوعات وجودی در سیاست به نحوی است که فراتر و بالاتر از سیاست قرار گیرند و امکان کنترل و مدیریت آنها با ابزارهای سیاسی عادی و متعارف ناممکن تصور و تلقی شود. زمانی یک پدیده سیاسی به شکل یک موضوع امنیتی در میآید که بتوان آن را به گونهای تعریف کرد که در سلسه مراتب سیاسی از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار باشد و به آن اولویت مطلق داده شود. امنیت شکل خاصی از سیاست است. همه موضوعات امنیتی سیاسی هستند، ولی همه مناقشات و منازعات سیاسی ماهیت امنیتی ندارند؛ اما همواره این امکان و احتمال وجود دارد که به منازعات و موضوعات امنیتی تبدیل شوند؛ زیرا به خودی خود چیزی به نام موضوعات امنیتی وجود ندارد؛ بلکه بعضی از موضوعات توسط بازیگران امنیت ساز از طریق کنشهای گفتاری به صورت موضوعات امنیتی برساخته میشوند. دقیقا شبیه چیزی است که غربیها با کمک رسانهها و فعالیت مقامات اوکراینی سعی دارند در قبال ایران پیاده کنند.
مهمترین رکن موفقیت سیاست امنیتی سازی تلاش برای اقناع و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی است، تا بدین طریق و با تکیه بر هنجارهای اخلاقی حمایتهای بیشتری را در سطح بین الملل کسب کنند. اقدام زلنسکی رئیس جمهور اوکرین در پیام ویدئویی که خطاب به مردم ایران ارسال کرد، تلاشی در این راستا تلقی میشود.
عنصر حیاتی و ضروری امنیتی شدن تعریف و تعیین یک تهدید وجودی به گونهای ست که مستلزم کنش و اقدام فوری یا ترتیبات و تدابیر خاص باید و همزمان با آن مورد پذیرش گروههای قابل توجهی از مخاطبان قرار گیرد. یک موضوع وقتی ماهیت امنیتی مییابد که به صورت تهدیدی وجودی برای یک هدف مرجع تجلی یابد. تهدید وجودی نیز بیانگر درجهای از تهدید است که بقا و موجودیت را به خطر میاندازد و به همین علت در اولویت اقدام قرار میگیرد. البته تهدید وجودی به صورت عینی در خارج وجود ندارد؛ بلکه بازیگر امنیتی کننده آن را به این صورت برساخته و جلوه میدهد و عموم نیز آن را میپذیرند. از این رو تا زمانی که یک موضوع به عنوان تهدید وجودی جلوه گر نشود و عموم آن را نپذیرد امنیتی نمیشود. ایران تجربه چنین چیزی را در جریان ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در دهه هشتاد دارد. اگرچه باید پذیرفت دیپلماسی ضعیف هستهای ایران در آن دوره در وقوع چنین مسالهای هم نقش مهمی داشت.
غیر امنیتی کردن فرایندی برعکس امنیتی کردن است. موضوعات همانگونه که توسط یک بازیگر امنیتی کننده، امنیتی میشوند، به همان صورت نیز میتوانند غیر امنیتی شوند. غیر امنیتی کردن به معنی باز تعریف یک موضوع به صورت عادی و بازگرداندن آن به حوزه سیاسی و دیپلماتیک است. در واقع فرایند تبدیل شدن تهدید به چالش و سپس تبدیل امنیت به سیاست است به گونهای که موضوع ماهیت سیاسی یافته و میتوان آن را با ابزار و سازوکارهای متعارف کنترل و مدیریت کرد. برنامه هستهای ایران نمونه مهمی است که به وسیله توافق هستهای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) غیر امنیتی شد.
هم اکنون نیز بحران اوکراین و کمکهای ایران به روسیه توانایی لازم برای امنیتی سازی سیاست خارجی ایران را دارد؛ بنابراین ایران باید ضمن حفظ و گسترش روابط با روسیه به عنوان یک همسایه قدرتمند از حمایت حتی تلویحی از این کشور در جنگ اوکراین آشکارا خودداری کند، چیزی که مقامات کشور در مواضع خود به آن اشاره میکنند. تلاش ایران برای کاهش تنش با اوکراین و انجام دیدارهای دیپلماتیک در سطح وزرای خارجه و نیز افزایش تحرکات هرچند نمایشی برای نقش آفرینی در حل بحران و مطرح کردن خود به عنوان یک میانجی میتواند، روند امنیتی سازی سیاست خارجی ایران را کند و یا حتی متوقف کند.
البته ایران در همان ابتدا که تبلیغات علیه کشور شدت گرفت، تا حدودی با نگاه به عواقب کار سعی کرد یک سیاست مستقل از خود نشان دهد. آقای امیرعبداللهیان در همان ایام گفت، ایران علیرغم روابط ممتاز با مسکو الحاق کریمه، دونتسک و لوهانسک را به رسمت نشناخته است. این تلاشی از سمت ایران برای حفظ فاصله با مسکو تلقی میشد. هم اکنون هم برخلاف اوایل جنگ اوکراین که در بعضی موارد نوعی حمایت هیجانی از روسیه صورت میگرفت، مواضع ایران کاملا محتاطانه شده و تلاش دارد تا حدی خود را از بحران اوکراین دور نگه دارد. همچنین گشایشهایی که به نظر میرسد در پرونده هستهای در حال رخ دادن است، فرایند امنیتی سازی ایران را تا حدودی کند کرده است اگرچه هنوز متوقف نشده است. با توجه به مشخص شدن بسیاری از ابعاد بحران اوکراین و چشم اندازای که نشان از موفقیت روسیه حداقل متناسب با آنچه عدهای در ایران انتظار داشتند ندارد. باید در تحولات پیچیده پیش رو با دقت بیشتری رفتار شود تا کشور وارد بحران دیگری نشود. در حال حاضر جنگ اوکراین یک تهدید بزرگ برای برساختن یک چهره منفی جدید و امنیتی کردن سیاست خارجی ایران است که امید و انتظار میرود با در پیش گرفتن یک سیاست مبتنی بر منافع ملی آثار سو امنیتی آن بر کشور به کمترین حد ممکن برسد.