صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۸ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۲۳۰۹۴
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۱۳ - ۲۹ فروردين ۱۴۰۲
از زمانی که خبر ازسرگیری روابط ایران و عربستان منتشر شده است. سؤالات زیادی پیرامون تأثیر این رویداد بر وضعیت سیاست خارجی ایران و به طور خاص پرونده‌های بین‌المللی ایران مطرح شده است. برای مثال احیا روابط با عربستان و کاهش تنش با اعراب چه تأثیری بر نگاه دولت ایران برای حل‌وفصل سایر پرونده‌های ایران مانند برجام می‌گذارد؟ به نظر می‌رسد باتوجه‌به فضای مثبتی که احیای روابط ایران و عربستان ایجاد کرده است باید شاهد دو نوع نگاه باشیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

 

سید حمزه صالحی؛ سرویس بین الملل «انتخاب»: از زمانی که خبر ازسرگیری روابط ایران و عربستان منتشر شده است. سؤالات زیادی پیرامون  تأثیر این رویداد  بر وضعیت سیاست خارجی ایران و به طور خاص پرونده‌های بین‌المللی ایران مطرح شده است. برای مثال احیا روابط با عربستان و کاهش تنش با اعراب چه تأثیری بر نگاه دولت ایران برای حل‌وفصل سایر پرونده‌های ایران مانند برجام می‌گذارد؟ به نظر می‌رسد باتوجه‌به فضای مثبتی که احیای روابط ایران و عربستان ایجاد کرده است باید شاهد دو نوع نگاه باشیم.

در نوع نگاه اول این امید می‌رود که با حاکم شدن فضای عقلانی و دوراندیشانه در سیستم تصمیم‌گیری دولت، الگوی مذاکرات و احیای روابط با عربستان به سایر موضوعات مبتلا به سیاست خارجی ایران تعمیم پیدا کند و گام‌های مهم‌تری برای حل‌وفصل مشکلات کشور نظیر احیای برجام، تصویب اف ای تی اف، و حتی تنش‌زدایی با آمریکا برداشته شود. حاکم شدن چنین دیدگاهی سناریو مطلوبی است که می‌تواند روند کنشگری کشور در سطح بین‌المللی را در ریل اصلی خود قرار دهد و آثار مثبتی به دنبال داشته باشد. جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه کشور در تنش‌های غیرضروری و پایان‌ناپذیر، اولویت یافتن پیشرفت و توسعه کشور بر مسائل حاشیه‌ای، بهبود وضعیت اقتصادی و حتی بهبود شیوه حکمرانی می‌تواند از مهم‌ترین نتایج چنین سیاستی باشد. این مهم حتی به‌مرور می‌تواند بر رابطه دولت و ملت هم تأثیر مثبت بگذارد و شکاف عمیق ایجاد شده را اندکی تا حدودی کاهش دهد، همچنین روند ترمیم سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را که بزرگ‌ترین مزیت‌های ازدست‌رفته زیست اجتماعی ملت ایران در طول سالیان اخیر هستند را به دنبال داشته باشد. بدیهی است چنین رخدادی در چهارچوب یک نگاه واقع‌گرایانه مبتنی بر هزینه - فایده در جهت تأمین منافع ملی و کسب رضایت اجتماعی ملت ایران ممکن است. پیگیری چنین سیاستی به شکل واضح‌تر نمایانگر یک تغییر رویکرد اساسی در نگاه ایران به مسائل جهانی و منطقه‌ای خواهد بود که امید می‌رود باتوجه‌به شرایط کشور حرکت در چنین مسیری را گریزناپذیر کرده است محقق شود.

اما یک نگاه دیگر که احتمالاً حامیان بیشتری در بدنه دولت داشته باشد، این است که عده‌ای احیای روابط با عربستان را خارج از وضعیت موجود و در چهارچوب تصورات غیرواقعی تفسیر کنند. به این معنی که نگاه ریاض به روابط با ایران را از منظر تعلقات ایدئولوژیک خود تحلیل کنند و آن را ناشی از تحمیل اراده ایران و حضور عربستان در جبهه ایران مقابل آمریکا و غرب تصور کنند که ایران را از گفتگو و تنش‌زدایی با غرب و آمریکا برای احیای برجام و تلاش برای پیوستن به اف ای تی اف بی‌نیاز می‌کند. به‌عبارت‌دیگر ممکن است عده‌ای با نگاه یک متحد به جدید به عربستان نگاه کنند که قرار است از این به بعد در جبهه ایران، چین و روسیه قرار گیرد. در اینکه عربستان تلاش دارد با کاهش تنش با ایران و نزدیک‌شدن به چین و روسیه تا حدودی استقلال خود را از آمریکا نشان دهد شکی نیست؛ ولی اگر بر مبنای چنین فرضی عربستان را از آمریکا جدا فرض کنیم بسیار ساده‌انگارانه خواهد بود؛ زیرا امنیت عربستان همچنان در سطح بالایی از طریق واشنگتن تأمین می‌شود و آمریکا همچنان بزرگ‌ترین متحد و تأثیرگذارترین کشور در جهت‌دهی به سیاست خارجی عربستان خواهد بود. از طرفی باید این موضوع مهم را در نظر بگیریم که یکی از مهم‌ترین دلایل عربستان برای احیای روابط با ایران و کاهش تنش و درگیری‌های منطقه‌ای در این اصل اساسی نهفته است که این کشور اقتصاد را در اولویت برنامه‌های خود قرار داده است و به دنبال دستیابی به یک توسعه پایدار مبتنی بر مقتضیات عصر دیجیتال است که ریاض را از وابستگی به نفت رها می‌کند و عصر نوینی را در حکمرانی این کشور آغاز می‌کند. به همین جهت برنامه‌های بلندپروازانه‌ای در دستور کار ریاض قرار گرفته است که کلیت آنها در ابرپروژه نئوم قابل‌تعریف است. عربستان برای دستیابی به اهداف تعیین شده نیاز به ایجاد یک فضای امن و باثبات برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی دارد و این امر با وجود تنش‌های ایدئولوژیک و فرقه‌ای در منطقه که یک سر آن عربستان باشد محق نمی‌شود. به همین جهت تصمیم دارد تا با بهبود رابطه با ایران بر بسیاری از این چالش‌ها نظیر جنگ یمن غلبه کند و  بدون وسیله از فضای کشور خود برای جذب سرمایه تهدیدزدایی کند. مهم‌تر اینکه باتوجه‌به تنش در روابط ایران با آمریکا و غرب و نیز خصومت روزافزون بین ایران و اسرائیل، بهبود روابط عربستان با ایران این کشور را از هرگونه آسیب احتمالی که ممکن است به دلیل ایجاد درگیری بین ایران با اسرائیل و یا غرب ایجاد شود مصون می‌کند.

به طور خلاصه می‌توان گفت بهبود روابط ایران و عربستان برای هر دو طرف سودمند است؛ ولی عربستان این مهم را بر اساس برنامه‌های بلندمدت خود برای گذار از اقتصاد تک‌محصولی به اقتصاد دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی برنامه‌ریزی کرده است که نباید عده‌ای در داخل از آن تلقی یک اتحاد ایدئولوژیک داشته باشند. نکته آخر اینکه اگرچه بهبود روابط منطقه‌ای ایران می‌تواند اثرات مثبتی بر سیاست‌ورزی کشور داشته باشد؛ اما لزوماً نباید این مهم را برگ برنده‌ای فرض کرد که قرار است، طرف مقابل را در مذاکرات احتمالی برای احیای برجام به ‌زانو در بیاورد، همان‌طور که اشاره شد چنین تصوری ما را از درک واقعیات موجود به شکل درست بازمی‌دارد. باید در نظر بگیریم که اگرچه تحولات منطقه در شکل‌دهی به رفتار ابرقدرت‌ها تأثیر گذارند؛ ولی تأثیر تحولات بین‌المللی و جهانی بر تحولات منطقه‌ای به‌مراتب بیشتر است. برای مثال احتمال کمتری وجود دارد که بهبود روابط ایران و عربستان غرب را متقاعد کند که امتیازات زیادی به ایران بدهد، ولی فشار آمریکا و غرب می‌تواند باعث اخلال در روابط تهران و ریاض شود و دو طرف را از ارتقا روابط به شکل مطلوب باز بدارد. نتیجه اینکه ایران و عربستان باید از این روابط احیا شده به شکل ویژه‌ای مراقبت کنند تا به ثمردهی برسد. ایران می‌تواند برای تکمیل این فرایند و حفظ بادوام روابط با اعراب تنش‌زدایی در روابط خود با غرب را دستور کار قرار دهد.