صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۲۲۵۲
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۰ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۱
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
جام جم نوشت:

در پي انهدام باند تروريستي موساد و دستگيري اعضاي اين شبكه گسترده، شب گذشته مستند ۴۰‌دقيقه‌اي با عنوان «كلوپ ترور» از شبكه يك سيما به نمايش درآمد. به گزارش جام‌جم،‌اين مستند روايتي از عمليات پيروزمندانه سربازان گمنام امام عصر(عج) در انهدام و ضربه زدن به شبكه تروريستي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي بود كه اهداف متعددي را براي آسيب رساندن به ملت ايران نشان كرده بودند. بر همين اساس در اين مستند پرده از چهره عوامل ترور شهداي هسته‌اي كشور برداشته و شيوه عملياتي تروريست‌ها بيان شد.

در ابتداي اين مستند، تصاويري از لحظات بعد از شهادت دكتر مسعود عليمحمدي استاد فيزيك دانشگاه تهران نشان داده مي‌شود كه صبحگاه بيست‌ودوم دي 1388 در حوالي قيطريه مورد حمله تروريستي قرار گرفت. همچنين اظهاراتي از شاهدان ماجرا پخش مي‌شود از جمله همسر شهيد كه مي‌گويد: «تا در را بست و رفت صداي انفجار را شنيدم». چندي بعد يكي از عاملان اين جنايت با فعاليت مستمر نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي كشورمان دستگيرشد و پس از اعتراف به اعدام محكوم مي‌شود. البته وي قبل از اعدام با همسر شهيد عليمحمدي رودررو قرار مي‌گيرد و همسر شهيد نيز تاكيد مي‌كند مطمئن است كه براي انجام اين اقدام تروريستي، آمريكا پشت اسرائيل بوده است.

در بخشي ديگر از «كلوپ ترور» با تاكيد بر اين‌كه گرچه عمليات تروريستي انجام شده توسط رژيم اسرائيل صورت گرفته اما اتاق فرمان اصلي در آمريكا بوده است. ‌بخشي از اظهارات «‌آرييه داد» عضو كنيست رژيم صهيونيستي پخش مي‌شود كه تاكيد دارد: تل‌آويو با واشنگتن بر سر ترور دانشمندان هسته‌اي ايران به توافق رسيده است.

سپس تصاويري نشان داده مي‌شود كه گفته شد ايران بنابر آنها توانسته به سرنخ‌هايي دست يابد؛ سرنخ‌هايي مبني بر لو رفتن گروهكي كه با اغفال دختران و پسران جوان، نقشه عمليات‌هاي تروريستي خود را در تهران پيگيري مي‌كردند.

بهزاد عبدلي، فيروزه يگانه با اسم مستعار ساناز،‌ مريم زرگر و رامتين مهدوي موشايي از جمله افرادي هستند كه در اين مستند به بيان نحوه آشنايي خود با اين گروهك پرداختند. فيروزه يگانه در پارك با مريم زرگر آشنا شده و مريم زرگر هم مي‌گويد از طريق چت با فردي به نام پارسا آشنا شده كه در سال 88 براي ياد گرفتن آموزش‌هايي به اسرائيل فرستاده مي‌شود. تارا باقري، نشمين زارع با اسم مستعار شادي، محسن صدقي آذر با اسم مستعار سعيد و مازيار ابراهيمي با نام‌هاي مستعار سامان و اميرعباس از ديگر جوان‌هايي هستند كه اكثرا در سال 89 با اين تيم تروريستي آشنا و جذب آن مي‌شوند.

در ادامه اين مستند گفته مي‌شود در تحقيقات به عمل آمده، متاسفانه مستنداتي از اقليم مجاور مبتني بر اختيار قرار دادن امكاناتي براي آموزش و همچنين همكاري يكي از كشورهاي همسايه با در اختيار قرار‌دادن خاك خود جهت اعزام اين افراد به اسرائيل براي آموزش دوره‌هاي اطلاعاتي، نظامي، موتورسواري و... به دست آمده است.

آنها با بيان اين‌كه از تركيه به قبرس رفته و از آنجا نيزبه پادگاني در حومه تل آويو منتقل مي‌شوند،‌مي‌گويند: «در آن پادگان آموزش كار با مواد منفجره و تسليحات را فراگرفتيم». پس از پايان آموزش و دوره نظامي در آن پادگان، ضمن ارائه پول به نفرات حاضر قول حمايت كامل از آنان داده مي‌شود. علاوه بر آن به زنان اين گروه آموزش داده مي‌شود با اغواگري به مردان مورد نظر نزديك شده تا بعدا بتوانند از آنان در ازاي عدم افشاگري،‌ اطلاعات مورد نظر را بگيرند.

سرانجام به اولين عمليات يعني روز ترور شهيد عليمحمدي نزديك شده و دو نفر كه بالاترين امتياز را در دوره آموزشي داشته‌اند مسئول چسباندن بمب به خودروي اين استاد مي‌شوند و بقيه در ستاد پشتيباني به فعاليت تروريستي مي‌پردازند.

سازماندهي اين شبكه تروريستي به دليل اين‌كه اعضاي شبكه به صورت سلولي فعاليت كرده و از فعاليت همكار خود خبرنداشته‌اند، پيچيده بود. با اين حال پس از انجام اولين عمليات،‌تروريست‌ها در خانه تيمي پونك گرد هم آمده و برنامه دومين ترور يعني ترور شهيد مجيد شهرياري استاد فيزيك شهيد بهشتي را مرور مي‌كنند.

به گفته يكي از تروريست‌ها در سال 89 توسط ايميل به آنها اعلام مي‌شود كه برنامه و مسئوليت هر يك چيست. ساناز با بيان اين‌كه صورتم گريم خاصي داشت تا چهره‌ام شناسايي نشود، به تشريح چگونگي انجام اين عمليات مي‌پردازد و مردي ديگر هم توضيح مي‌دهد كه چگونه خود را به شهيد شهرياري نزديك كرده و بمب را به ماشين وي مي‌چسبانند. پس از اين عمليات،‌تروريست‌ها نيز مبلغي پول از طريق واسطه‌اي دريافت مي‌كنند. هدف بعدي، شهيد داريوش رضايي بود و دوباره گروه را در تهران با ايميلي دور هم جمع مي‌كنند. روش ترور اين بار متفاوت است و اسلحه كمري يكي از راكبين موتور، شهيد رضايي را در مقابل چشم همسر و فرزند خردسالش هدف مي‌گيرد و به شهادت مي‌رساند.

چهارمين هدف اين گروه تروريستي، شهيد مصطفي احمدي‌روشن بود اما برنامه‌ريزي براي اين عمليات در خانه تيمي هميشگي صورت نمي‌گيرد و افراد مورد اشاره كه ترورهاي قبلي را انجام داده بودند فقط وظيفه شناسايي و جمع‌آوري اطلاعات را به‌عهده داشته و خلاصه آن‌كه سرشاخه‌هاي عمليات در مكاني ديگر به برنامه‌ريزي پرداختند.

شش روز قبل از عمليات فردي به اين تيم پيوسته و توضيحاتي را به آنان مي‌دهد تا اين‌كه سالروز ترور شهيد عليمحمدي را براي ترور شهيد احمدي روشن انتخاب مي‌كنند. اين معاون اقتصادي سايت نطنز در خيابان گل‌نبي حوالي پل‌سيد خندان به شهادت مي‌رسد و يكي از اعضاي تيم توضيح مي‌دهد كه چگونه با ماشينش جلوي خودروي احمدي‌روشن مي‌پيچد تا راننده وي مجبور شود سرعتش را كم كند و دراين فاصله موتورسوارها خود را به خودروي عليمحمدي رسانده و او را همراه دوستش كه رانندگي مي‌كرد به شهادت مي‌رسانند. دوربين‌هاي آن خيابان كه تصاويري از تردد اين افراد را ضبط كرده، اولين سرنخ‌ها را براي شناسايي عوامل ترورها و اعضاي اين تيم به دست ماموران امنيتي ايران مي‌دهد.

دكتر فريدون عباسي نيز هدف ديگر اين تيم بود كه البته تروريست‌ها موفق به شهادت وي نشده و رئيس سازمان انرژي اتمي جان سالم به در مي‌برد. پيچيدگي عمليات‌ها، ‌اسامي مستعار متعدد و رمزآلود و پشتيباني‌هاي همه جانبه مثلث سياه ترور يعني اسرائيل،‌آمريكا و انگليس نمي‌تواند تروريست‌ها را از كمين چشمان بيدار دستگاه امنيتي و اطلاعاتي كشور مصون‌بدارد و به همين خاطر است كه سرانجام تمامي عوامل اين ترورها دستگير شده و باعث خوشحالي همه مردم ايران و جاري شدن اشك شوق از چشم مادري مي‌شود كه حتي حاضر نشد در مراسم خاكسپاري فرزندش اشكي بريزد، مبادا كه دشمن را شاد كرده باشد.